به گزارش حوزه فرهنگ و هنر خبرگزاری تقریب، سینمای دفاع مقدس، گونهای در سینمای ایران است که از آن میتوان به عنوان سینمای ملی نام برد. این شکل از فیلمسازی در مقطعی جزء گونههای پرمخاطب سینما بود، اما این ویژگی در زمان حال وجود ندارد. پیرامون این موضوع خبرنگار ایکنا گفتوگویی با جواد اردکانی، فیلمساز دفاع مقدس انجام داده که در ادامه میخوانید:
سینمای امروز، آنگونه که آثارش پیداست چندان با موضوعات ارزشی همخوانی لازم را ندارد، دلیل چنین اتفاقی چیست؟
دو جواب برای این پرسش وجود دارد. ابتدا اینکه بخواهیم به ژانر نگاهی آرمانی داشته باشیم. دوم آنچه در سینما وجود دارد و ما از آن به عنوان واقعیات نام میبریم. در شکل اول باید گفت که ما با آرمانها فاصله زیاد داریم، زیرا اگر معنای دفاع مقدس در جامعه وجود داشت، ما شاهد اقتصاد مقاومتی نیز بودیم، بنابراین من حضور فیلمهای دفاع مقدسی را به لحاظ جریانسازی، بسیار کم رنگ میدانم.
کمکاری ما در حوزه سینمای دفاع مقدس در حالی است که سینمای جهان با تولید کارهای عظیم در این ژانر در پی جذب مخاطب است. در چنین شرایطی آیا میتوان امید داشت مخاطبی که بیننده کارهای اکشن هالیوودی است از فیلمهای دفاع مقدس حمایت کند؟
واقعیت این است که هالیوود و در برخی مواقع بالیوود در اکران به شبکه جهانی وصل هستند، برای همین تماشاگرانشان به مخاطبان داخلی خلاصه نمیشود، اما چون ما اکرانهای خارجی را نادیده گرفتهایم، تماشاگر آثارمان تنها خودمان هستیم!
بگذارید برای درک بهتر مثالی بزنم. پرفروشترین فیلم دفاع مقدس ما «به وقت شام» است. این فیلم نهایتاً ۱۴ میلیارد تومان فروخته است، در صورتیکه این کار باید حداقل ۴۰ میلیارد تومان فروش داشته باشد تا بتوان برای آن فروش خوبی متصور شد. با این توضیح تصور کنید اگر این کار در منطقه به شکل خوبی اکران میشد تا چه اندازه به فروش فیلم کمک میکرد.
داشتن مخاطبان خارجی نیازمند داشتن زبان جهانی است، اما در سینمای دفاع مقدس، موضوعات مطروحه بیشتر شکلی ایدئولوژیک دارد، برای همین این نوع پرداخت تنها در داخل کشور مخاطب دارد، این توضیح، چگونه از فیلمهای مورد نظر انتظار جذب مخاطب جهانی را دارید؟
شاید گرایشات ایدئولوژیک زمانی باعث دوری مخاطب جهانی از فیلمهای دفاع مقدسی میشد، اما این روزها دیگر چنین موضوعی چندان صدق نمیکند، چون آثار مربوط دیگر چندان ایدئولوژیک نیستند، بنابراین چرا ما باید نتوانیم حداقل در منطقه مخاطب لازم را نداشته باشیم.
نکته دیگر به شرکتهای پخشکننده فیلم مربوط میشود. در کشور ما سیستم پخش در اختیار نهادهای دولتی است، درصورتیکه حداقل باید یک شرکت پخش کننده خصوصی داشته باشیم تا در منطقه بتوان برای کارهای ایرانی شرایط اکران را مهیا کند. در این میان نباید اکرانهای که در جشنوارههای خارجی انجام میشود را اکران بینالمللی دانست.
وقتی از عدم موفقیت فیلمهای دفاع مقدس در گیشه سخن گفته میشود این تصور در ذهن شکل میگیرد که تماشاگر ایرانی با موضوعات مورد نظر قرابت لازم را ندارد ! آیا چنین برداشتی صحیح است؟
نمیتوان کتمان کرد سلیقه مخاطبان تا حد زیادی تغییر کرده است، اما موضوع اصلی به محدود شدن تماشاگران سینما مربوط میشود. یعنی در کشور ۸۰ میلیونی ما در خوشبینانهترین شکل ۱۰ میلیون مخاطب دارد. این وضعیت نیز از آنجا نشئت میگیرد که ما تنها برای یک قشر خاص فیلمسازی کردهایم و جمعیت اصلی را فراموش کردهایم. در چنین شرایطی طبیعی است سینماگران تنها برای آن ۱۰ میلیون فیلمسازی کنند!
دلیل بعدی که باید روی آن تاکید ویژه داشته باشم فضایی است که به لحاظ اقتصادی بر کشور حاکم شده است. در زمان حال زندگی به شدت برای اکثریت مردم سخت شده است، پس برای آنها مهم این است که وقتی به سالن میروند از مشکلات خود رها شوند، به همین دلیل برایشان اهمیت ندارد پیام و موضوع چیست! چون در پی این هستند تا دو ساعت از مشکلات خود رها شوند. در نتیجه راه که پیش روی سینما باقی میماند تولید فیلمهای ارزان و پُر فروش است! این وضعیت به شدت برای سینما آزاردهنده است و باید امید داشت روزی از آن رهایی یابیم.
در سخنان شما به نوعی مسئولان سینمای افراد خنثی توصیف شدهاند که در اعتدال سینمای دفاع مقدس نقشی ایفا نمیکنند! دلیل این نگاهتان را چگونه توضیح میدهید؟
پاسخ این پرسش را میتوان در جریان حاکم بر سینما مشاهده کرد، البته شاید عدهای بگویند همیشه ما کارهای دفاع مقدس در سینما داشتهایم. این گفته در حقیقت فریب است، چون طبیعتاً هر مدیری برای پُر کردن کارنامهاش، تولید چند فیلم مقدسی را در دستور کار قرار میدهد، ولی باید دید که به واقعه جریان حاکم در سینما چه آثاری را طلب میکند.
به عنوان پرسش پایانی آیا برای رهایی از وضعیت موجود میتوان راهکاری را برنامهریزی کرد تا سینمای دفاع مقدس مجدد به روزهای خوش گذشته بازگردد؟
اینکه کیفیت فیلمهای دفاع مقدسی باید ارتقا یابد حرف جدیدی نیست، اما به نظرم نکته اصلی به توان اقتصادی مردم برمیگردد. یک خانواده متوسط ایرانی برای رفتن به سینما باید بین ۵۰ تا ۸۰ هزار تومان هزینه کند. بنابراین ترجیح میدهد وقت خود را صرف تماشای فیلمهایی کند که صرفاً سرگرمی است. با این توضیح اگر بتوانیم فیلمهای موردنظرمان را باقیمتی پایینتر اکران کنیم در حقیقت مردم را به دیدن کارهای موردنظر تشویق کنیم.
انتهای پیام