تاریخ انتشار۲۰ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۸:۵۶
کد مطلب : 376103
غرب از نگاه غرب

اسلحه بی صدای واشنگتن برای جنگ هایی نه چندان بی صدا

نقش دلار به عنوان پول ذخیره جهانی اول جهان و توانایی بانک مرکزی آمریکا برای کنترل آن، یک سلاح کشتار جمعی و یکی از ارکان راهبردی کنترل ابرقدرتی آمریکا محسوب می شود.
اسلحه بی صدای واشنگتن برای جنگ هایی نه چندان بی صدا
به گزارش حوزه جامعه خبرگزاری تقریب، مرگبارترین سلاح کشتار جمعی که امروز واشنگتن در زرادخانه خود دارد، در پنتاگون یا ماشین های کشتار سنتی آن نهفته نیست؛ سلاحی که عملا بی صداست: توانایی واشنتگن برای کنترل عرضه جهانی پول یا همان دلار از طریق اقدامات بانک مرکزی تحت مالکیت خصوصی با هماهنگی خزانه داری آمریکا و مشتی برگزیده از گروه های مالی وال استریت. این سلاح طی دوره ای چند دهه ای از زمان  جایگزین شدن دلار با طلا توسط نیکسون در سال 1971 تکامل یافته و اکنون کنترل دلار، به سلاحی مالی تبدیل شده که اگر نگوییم هیچ، کشورهای رقیب اندکی آمادگی ایستادگی در برابر آن را دارند، دست کم تا حالا.
ده سال پیش در سپتامبر 2008 هنری پولسون وزیر خزانه داری آمریکا و بانکدار پیشین وال استریت با صدور اجازه به یک بانک سرمایه گذاری متوسط وال استریتی به  نام لهمان براس برای اعلام ورشکستگی، کارکرد سیستم دلاری جهانی را  متوقف کرد. در آن مقطع با کمک منابع پولساز نامحدود بانک مرکزی موسوم به «تسهیل کمی» نیم دوجین از برترین بانک های وال استریت از جمله  گلدمن ساکس تحت مالکیت پولسون، به مدد فاینانس تضمین شده چشمگیر برای آنها، از فروپاشی نجات یافتند. همچنین بانک مرکزی آمریکا دست به کار پرداخت مقدار بی سابقه صدها میلیارد دلار آمریکا اعتبار به بانک های مرکزی اتحادیه اروپا برای جبران کمبود دلاری شد که به روشنی پیدا بود کل ساختار مالی جهانی را  به فروپاشی می کشاند. در آن زمان شش بانک منطقه یورو دیون دلاری متجاوز از 100 درصد تولید ناخالص داخلی کشورشان داشتند.
جهانی مملو از دلار
از یک دهه پیش تاکنون عرضه دلار ارزان برای سیستم فاینانس جهانی تا سطوح بی سابقه ای افزایش یافته است. موسسه فاینانس بین المللی در واشنگتن برآورد می کند که تا ابتدای سال جاری، بدهی خانوارها، دولت ها، شرکت ها و بخش مالی در  30 مورد از بزرگ ترین بازارهای در حال ظهور تا 211 درصد تولید ناخالص داخلی آنها افزایش یافته است. این رقم در پایان سال 2008 ،143 درصد بود.
داده های بیشتر موسسه فاینانس بین المللی نشان دهنده حجم یک تله بدهی است که  در سطح اقتصادهای کمتر پیشرفته از آمریکای لاتین گرفته تا ترکیه و آسیا، هنوز در مراحل اولیه منفجر شده قرار دارد. به استثنای چین کل بدهی بازار در حال ظهور به تمام پول ها از جمله پول های داخلی، نزدیک به دو برابر شده و از 15 تریلیون دلار در سال2007 به 27 تریلیون دلار در انتهای سال 2017 رسیده است. براساس برآورد موسسه فاینانس بین المللی، بدهی چین در همین دوره از 6 تریلیون دلار به 36 تریلیون دلار رسیده است. برای گروه کشورهای «بازار در حال ظهور» بدهی های آنها بعد از تبدیل شدن به دلار از 2.8 تریلیون دلار در سال 2007 به 6.4 تریلیون دلار رسیده است. شرکت های ترکی هم اکنون تقریبا مالکیت 300 میلیارد دلار به شکل بدهی تحت سیطره خارجی را در اختیار دارند که بیش از نیمی از تولید ناخالص داخلی این کشور را شامل می شود و عمده آن به دلار است. بازارهای در حال ظهور بنا به دلایل بسیار دلار را ترجیح می دهند.
تا زمانی که این اقتصادهای در حال ظهور  در حال رشد بودند، با کسب دلارهای صادراتی با نرخی رو به افزایش، این بدهی قابل مدیریت بود. اکنون کلیت این وضعیت شروع به تغییر کرده است. عامل این تغییر  سیاسی ترین بانک مرکزی جهان یعنی بانک مرکزی آمریکاست که رئیس جدید آن جروم پاول است. بانک مرکزی با گفتن اینکه اقتصاد داخلی آمریکا آنقدر قدرتمند هست که آنها بتوانند نرخ بهره دلار را به سطح «نرمال» بازگردانند، شروع به چرخشی بسیار بزرگ در سیالیت دلار به سمت اقتصاد جهانی کردند. پاول و بانک مرکزی بسیار خوب می دانند که چه می کنند. آنها در حال آماده کردن دلار برای سرعت بخشیدن به یک بحران اقتصادی جدید بزرگ در سطح جهان در حال ظهور و به طور خاص در اقتصادهای اورآسیایی همچون ایران، ترکیه، روسیه و چین هستند.
با وجود تمام تلاش های روسیه، چین و ایران و دیگر کشورها برای دور شدن از سلطه دلار در حوزه تجارت و فاینانس بین المللی، دلار همچنین به عنوان پول ذخیره بانک های مرکزی جهانی  و حدود 63 درصد از کل تسویه بین المللی بانک در ذخایر بانک مرکزی بدون چالش باقی مانده است. بعلاوه تقریبا 88 درصد تجارت پول خارجی روزانه به دلار انجام می شود. بیشتر تجارت نفت، طلا و کالاها زیر سلطه دلار انجام می شوند. از زمان بحران یونان در سال 2011 یورو رقیبی جدید برای هژمونی دلار به عنوان پول ذخیره نبوده است. امروزه سهم یورو در ذخایر بانک های مرکزی حدود 20 درصد است.
از سال 2008 بحران مالی دلار و اهمیت بانک مرکزی تا سطوح بی سابقه ای گسترش یافته اند. فقط اخیرا بوده که جهان برای اولین بار کم کم دارد احساس می کند که کمبود دلار واقعی از سال 2008 به بعد، به معنای هزینه های بالاتر برای قرض گرفتن دلار بیشتر به منظور تقویت دیون قدیمی دلاری است. با از راه رسیدن سال 2019 اوج کل بدهی دلاری بازار در حال ظهور بیش از یک تریلون و 300 میلیارد دلار می رسد.

سال 2019 سال یک بحران جهانی جدید؟
هرچند که تاکنون تاثیر انقباضی دلار تدریجی بوده، اما اکنون در حال شدت یافتن است.  در مجموع ترازنامه جی -3 بانک های مرکزی در نیمه اول سال 2018 در مقایسه با 703 میلیارد دلار افزایش در شش ماه گذشته، فقط 76 میلیارد دلار بوده  و این یعنی تقریبا نیم تریلیون دلار از  حجم پول قابل وام گیری جهانی خارج شده است. بلومبرگ تخمین می زند که خریدهای دارایی های خالص سه بانک مرکزی اصلی از نزدیک به 100 میلیارد دلار در ماه آخر سال 2017، تا پایان سال جاری به صفر تنزل پیدا خواهد کرد. به طور سالانه این را می توان به یک سیالیت دلاری معادل یک تریلیون و 200 میلیاردی در سال 2019 در جهان ترجمه کرد.
از اوایل سال جاری برابری لیر ترکیه با دلار آمریکا تقریبا به نصف کاهش پیدا کرده است. این بدان معنی است که شرکت های ساخت و ساز بزرگ ترکی و دیگرانی که قادر به وام گرفتن دلار های «ارزان» بودند، اکنون باید دو برابر دلار برای تسویه بدهی های خود پیدا کنند. بخش اعظم این بدهی ها به دولت ترکیه نیست، بلکه بدهی شرکتی خصوصی است. شرکت های ترکی رقم تخمینی 300 میلیارد دلار را در قالب بدهی به پول خارجی بدهکارند که اکثر آن دلار است و تقریبا نیمی از کل تولید ناخالص داخلی این کشور را شامل می شود. این سیالیت دلار از زمان بحران مالی سال 2008 آمریکا باعث حفظ رشد اقتصاد ترکیه بوده است. برآورد می شود که نه تنها اقتصاد ترکیه، بلکه کشورهای آسیایی از پاکستان تا کره جنوبی و کمتر چین تا دو تریلیون و 100 میلیارد دلار وام گرفته اند.
مادامی که نرخ برابری دلار با این پول ها تنزل ارزش پیدا کند و بانک مرکزی آمریکا نرخ های بهره را پایین نگه دارد - همانند سال 2008 تا 2015 - مشکل چندانی وجود ندارد. ولی اکنون این وضعیت به طور گسترده ای در حال تغییر است. ارزش دلار به شدت و با نرخی 7 درصدی، در برابر پول های دیگر در حال افزایش است . افرون بر این واشنگتن عامدانه در حال به راه انداختن جنگ های تجاری، اقدامات تحریک آمیز سیاسی، خروج یکجانبه از توافقنامه اتمی با ایران، وضع تحریم های جدید علیه روسیه، ایران، کره شمالی، ونزوئلا و اقدامات تحریک آمیز بی سابقه علیه چین است. کنایه آمیز آنکه جنگ های تجاری ترامپ موجب خروج سرمایه از کشورهای در حال ظهوری چون ترکیه یا چین و (پرواز به امنیت)  بازارهای آمریکا شده که قابل توجه ترین آنها بازار سهام است.
بانک مرکزی در حال استفاده از دلار به عنوان یک اسلحه است و پیش شرط های لازم از جهات بسیار شبیه وضعیتی است که در طول بحران سال 1997 آسیا وجود داشت. در آن زمان تنها چیزی که نیاز بود یک حمله متمرکز صندوق های احتیاطی آمریکایی به ضعیف ترین اقتصاد گروه آسیایی، یعنی بات تایلند برای زدن جرقه فروپاشی بخش عمده جنوب آسیا تا کره جنوبی و حتی هنگ کنگ بود. امروز این جرقه اولیه، ترامپ و توئیت های  ستیزه جویانه اش به اردوغان است.
جنگ های تجاری ترامپ و آمریکا، تحریم های سیاسی و قوانین مالیاتی جدید در بستر راهبرد آشکار بانک مرکزی برای افزایش ارزش دلار، زمینه لازم را برای راه انداختن یک جنگ دلاری علیه مخالفان سیاسی در سطح جهانی بی آنکه حتی اعلان جنگی شده باشد فراهم می کند. تنها کار انجام شده، یک رشته اقدامات تحریک آمیز تجاری علیه اقتصاد عظیم چین، اقدامات تحریک آمیز سیاسی علیه دولت ترکیه، تحریم های  نامحدود جدید علیه روسیه است و بانک هایی از پاریس گرفته تا میلان و از فرانکفورت تا نیویورک و هر کس دیگری که دلار را به بازارهای در حال ظهور دارای ریسک بالاتر وام می دهند، برای خروج از این وضعیت خیز برداشته اند. فروپاشی لیر به عنوان یکی از نتایج فروش وحشت یا بحران پولی ایران یا سقوط روبل روسیه همگی بازتاب دهنده شروع یک کمبود جهانی دلار هستند.
اگر واشنگتن در قطع صادرات نفت ایران در چهارم نوامبر موفق شود، قیمت های نفت (دلاری) جهان می تواند به بالای 100 دلار سر بزند و شدیدا به کمبود دلار در جهان در حال توسعه بیفزاید. این جنگی با ابزارهای دیگر است. راهبرد دلاری بانک مرکزی آمریکا هم اکنون به عنوان «اسلحه ای بی صدا» برای جنگ هایی نه چندان بی صدا عمل می کند. اگر این وضعیت ادامه یابد، می تواند به مانعی جدی برای استقلال روزافزون کشورهای اورآسیایی حول جاده ابریشم جدید چین  (ابتکار روسیه، چین- ایران)  از سیستم دلاری تبدیل شود.نقش دلار به عنوان پول ذخیره جهانی اول جهان و توانایی بانک مرکزی آمریکا برای کنترل آن، یک سلاح کشتار جمعی و یکی از ارکان راهبردی کنترل ابرقدرتی آمریک محسوب می شود. آیا کشورهای اورآسیا یا حتی بانک های مرکزی اروپایی آمادگی  برخورد موثر با این سلاح را دارند؟
نویسنده: ویلیام انگدال (William Engdah) مشاور ریسک راهبردی و نویسنده

انتهای پیام/
https://taghribnews.com/vdchv-nxx23nqzd.tft2.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی