ترغیب مخاطب به تماشای نمایش دینی با نگاه فرامذهبی و زبان بینالمللی
در اجرای نمایش «خورشید از حلب طلوع میکند» به روایت صرف تاریخی نپرداختیم و گریزی نیز به وقایع انسانی و غیرانسانی حال حاضر کشور سوریه زدیم، به شکلی که مخاطب نمایش خود را در دل این وقایع مشاهده و با آن همذاتپنداری کرد؛ چنین نگاه فرامذهبی منجر به اقبال مخاطب از نمایش شد.
اشتراک گذاری :
به گزارش حوزه فرهنگ و هنر خبرگزاری تقریب، نمایش عاشورایی «خورشید از حلب طلوع میکند» به کارگردانی کوروش زارعی، در ایام ماه صفر چند روزی در دو شهر حلب و دمشق کشور سوریه برای شهروندان سوری به اجرای عمومی درآمد.
با کوروش زارعی که این نمایش را براساس نمایشنامه «خورشید کاروان» به قلم مرحوم ابوباسم حیادار، کارگردانی و اجرا کرد، در مورد دستاوردهای فرهنگی اجرای این نمایش و لزوم داشتن نگاه جهانی به موضوع عاشورا در تولیدات نمایشی گفتوگویی ترتیب دادهایم که در ادامه میخوانید:
ـ نمایشنامه «خورشید کاروان» که براساس نمایش «خورشید از حلب طلوع میکند» اجرا شده، یک روایت تاریخی شیعی است، با این وجود گویا برای مخاطب اهل تسنن و حتی غیرمسلمان سوری هم جذابیت داشته و مورد استقبال قرار گرفته است. دلیل این امر را در چه میدانید؟
بله، در نگاه نخست این نمایش یک روایت شیعی و تاریخی است و توقع میرود که تنها مخاطبی که شیعیمذهب است و شیدای حسین بن علی(ع) و فرهنگ شیعی است، با آن ارتباط برقرار کند و چندان مناسب مخاطب اهل سنت و غیرمسلمان نباشد اما ایدهای که این حقیر در کارگردانی این نمایش به کار بستم، به کاربردن نگاهی فرامذهبی و به این روایت بود؛ آن را تبدیل به روایتی کردم که برای هر انسان آزادهای مفیدفایده باشد، موجب شد که همان طور که در خبرها نیز مخابره شد، اجرای این نمایش با استقبال طیف گستردهای از شهروندان سوری فارغ از هر کیش و آئینی مواجه شود.
اساساً در تولید این نمایش خود را اسیر نگاه تکبُعدی یک روایت تاریخی که مربوط و منحصر به جامعه تشیع باشد، نکردیم بلکه با توجه به فضای حاکم سیاسی و اجتماعی بر کشور سوریه و اتفاقات ناگوار چند سال اخیر که در این کشور برای مردم این کشور روی داده است، سعی بر آن داشتیم که پرداختی تطبیقی میان واقعه کربلای سال ۶۱ هجری با وقایع دهشتناک امروزه روز سوریه و جنایات دلخراش و ضدانسانی گروههای تکفیری و تروریستی داشته باشیم.
با رویکرد تقریب مذاهب، روایت این نمایش را دستخوش برخی تغییرات ساختاری کردیم تا مردم به عنوان «انسان بما هو انسان» به حقیقت کربلا و حقانیت و مظلومیت حسین بن علی(ع) پی ببرند. حقیقتی که شاید تا به حال به این شکل و با روایتی نمایشی و تصویری برای این طیف از مردم در کشور سوریه مکشوف نشده باشد.
در واقع در ساختار روایی این نمایش، با پرهیز از روایت صرفاً تاریخی، سعی بر آن داشتیم که پا به پای جریان جاری در روایت تاریخی موجود در اصل نمایش، روایتی امروزی از فجایع انسانی را که مردم سوریه مبتلابه آن هستند و به نوعی میتوان آن را مابازای معاصر فاجعهای همچون کربلای سال ۶۱ هجری قلمداد کرد، بازنمایی کنیم؛ به شکلی که شهروند سوری بیش از پیش خود را درگیر رویداد نمایشی کند و به نوعی خود را جزئی از وقایع رویداده روی صحنه به حساب آورد و با آن همذاتپنداری کند.
ـ در بهرهگیری از تکنیک و امکانات صحنه چه شیوهای را اتخاذ کردید که به قول خودتان به این وسیله بتوانید مخاطب نمایش را بیش از پیش با خود همراه کنید؟
در سه مقطع زمانی ابتدایی، اواسط نمایش و پایان آن با استفاده از ویدئوآرت و پخش تصاویری از روزگار کنونی حکام به کشور سوریه و رنج و مرارتی که شهروندان این کشور در پی ظلم و تجاوز داعشیان آن را متحمل شدند، توانستیم اجرای این نمایش را به ذهنیت مردم این کشور بسیار نزدیک کنیم. مردمی که ذهنیت مشوش، رنجور و خسته از این حجم از جنایت و عمق فجایعی که آنها طی این سالها شاهد آن بودهاند، دارند. همان طور که اشاره شد این نمایش از شکل یک نمایش عاشورایی که صرفاً مورد استفاده طیف خاصی از مخاطب شیعی است، تبدیل به یک نمایش با زبان و دیدگاه بینالمللی و انسانی شد و توانستیم بدون آنکه اصطلاحاً در قالب اجرای نمایش، روضهخوانی مصائب اهل بیت(ع) را برگزار کنیم، چشمان اغلب تماشاگران این نمایش را اشکافشان کنیم.
براساس این رویکرد و اتخاذ چنین شیوه اجرایی، شاهد بودیم که در کشوری که چندان مجاز به طرح صریح و روشن مسائل دینی در قالب محصولات فرهنگی و هنری نیستیم، این نمایش در کمال آرامش، امنیت و با مشارکت حداکثری مردم و شهروندان دو شهر حلب و سوریه اجرا شد و از هر طیفی که بتوان سراغی از آنها گرفت، از مسیحی تا مسلمان و از شیعه و اهل سنت و از ارامنه و... استقبال خوبی از این نمایش کردند و به تماشای آن نشستند.
بهویژه در شهر حلب که نمایش در مکان تاریخی قرار گرفتن سر مبارک امام حسین(ع) در دیر راهب نصرانی در جریان انتقال سر مبارک به دمشق و دربار یزید، شبی در آنجا سپری کرده بود، هر شب بیش از ۲ هزار تماشاگر مشتاق این نمایش را میزبانی میکردیم که دست کم هر شب نزدیک به ۲۰۰ تن از آنها مسیحی و غیرمسلمان بودند و در مجموع اجراهای این نمایش بالغ بر ۳۰ هزار شهروند سوری به تماشای آن نشستند.
ـ در داخل کشور مدتهاست که تولید و اجراهای نمایشهای دینی و ارزشی تنها طیف خاصی از تماشاگران را به سمت خود ترغیب میکند، آیا با اتخاذ چنین تمهیدی، یعنی حاکم شدن تفکر فرامذهبی و داشتن نگاه بینالمللی میتوان امید به رونق مخاطب نمایش دینی داشت؟
به طور حتم. در هیچ کدام از نمایشهای دینی و ارزشی نباید دیدگاه شعاری و سطحی نسبت به طرح مسایل داشته باشیم. باید چنین باوری که در ذات هر انسان آزاداندیشی است، در باطن نمایشی که قصد اجرای آن را داریم مستور باقی مانده و با طراحی و روایتی درست از یک نمایش آن هم با نوآوری در ساختار اجرایی آن با توسل به صحنهآرایی جذاب، نورپردازی مؤثر و استفاده از ابزار و ادوات فناورانه، سعی در ترغیب مخاطب به منظور تماشای اینگونه آثار داشته باشیم.
ـ آیا برای اجرای نمایش «خورشید از حلب طلوع میکند» در داخل و یا خارج از کشور نیز برنامهریزی صورت گرفته است؟
بله، دوستان در سازمان فرهنگی و رسانهای اوج علاوه بر برنامهریزی به منظور اجرای این نمایش در داخل کشور در حال رایزنی برای اجرای آن در برخی از کشورهای اسلامی همچون لبنان و عراق هستند تا بتوانیم اجرایی قوی، قدرتمند و تأثیرگذار این نمایش را نیز در این کشورها نیز پیگیری کنیم.