دنیا آفتاب روز نو را ندید اما دنیاهای زیادی در معرض آسیباند و گرگهای مزدور نیز آمادهاند تا هر زخمی را با شایعه و دروغ عمیقتر کنند، حال باید چه باید کردها و وظایف آتی خود و مسئولان را دوباره یاد آوری نماییم و این وظایف چه میتواند باشد؟
اشتراک گذاری :
خبرگزاری تقریب: طی روزهای اخیر حادثه ای کام جامعه و مجموعه آموزش پرورش را تلخ کرد، حادثه ای که معلول بحران های بودجه ای اخیر آموزش و پرورش و محرومیت دو چندان نقاط کم برخوردار است، بحران هایی که به دلیل تغییر نگرش به مبحث آموزش رایگان، حقوق معلمان، تخصیص و جذب بودجه، اعتبارات عمرانی و سایر متغییرها موجب فشار سیستماتیک به بدنه آموزش و پرورش شده است تمام این مسائل در کنار عدم دفاع شایسته مسئولان دولتی و مجلسی از نهاد حساس آموزش و پرورش در شرایطی که همه ما مشکلات اقتصادی کشور و دشمنیهای ایالات متحده، چالشهای منطقهای و دیگر پارامترها از جمله سیاستهای عنان گسیخته خصوصیسازی را می دانیم این نیاز را ایجاب میکند که با همدلی، اتحاد و مدیریت علمی و صحیح منابع و اعتبارات و با لحاظ اصل اساسی عدالت اجتماعی این شرایط را با هم پشت سر گذاریم.
همه ما درد فقدان دنیا ویسی را در قلبهایمان احساس کردیم، بهت، سکوت، نقد، نوشته و تحلیل های بسیاری در این باب نگاشته شد، فضای روانی جامعه تحت تاثیر قرار گرفت اما درد فقط به این فقدان فروکاسته شد و مسئولان از پیگیری حقوق دنیا و خانوادهاش گفتند، گویی با یک پیگیری کوچک درد دنیا تقلیل و تخفیف پیدا میکند اما اینجا تنها سخن از غم دنیا نیست بلکه سخن از نگرانی از وضعیت دنیاهای دیگری است که در مدارس بیبهره از کمترین استانداردهای لازم آموزش میبینند، احقاق حقوق خانواده دنیا بخشی از حق بزرگتری است که لزوم نوسازی مدارس روستایی و حاشیه شهرها را در برگرفته است.
از همان آغاز روند خبری شدن تراژدیِ آوار شدن دیوار محرومیتها بر سر دنیا ویسی مواضع مشخص شد، ابتدا مسئولان سکوت کردند یا با تقلیلِ این مرارت اظهار نظرهای کوتاهی کردند که اولا رخداد را به دُرستی توصیف و تبیین نمیکرد، ثانیا در مورد بافتهای فرسوده آموزشی سکوت کردند و ثالثا نتوانستند طی چند روز که شایعات زیادی ساخته شد فضایِ مه آلود ایجاد شده را به خوبی مدیریت کنند، هر چند که بررسی مسائل پزشکی حادثه به لحاظ فنی و علمی روند و طول زمان مشخصی داشت اما تا شایعهسازان از آنان نام نبردند مسئولان موضعی برای تنویر افکار عمومی نگرفتند و در این باب مورد نقد جدی هستند.
شایعه آن زمان ایجاد میشود که خبری هولناک یا بُهت آور در فضایی مبهم در محیط رسانه و مدیا، به حال خود رها شود اما این شایعهسازان چه افرادی بودند و چه اهدافی داشتند؟
پاسخ به این پرسش ساده است، طیف اول اتاقهای فکر جنگ روانی و ناامن کنندگان اذهان یا همان رسانهها و خبرنگاران بیگانه بودند که با بازنمایی دروغین اخبار و منبعسازیهای پوچ سعی کردند تا فضای ذهنی مردم ایران، علیالخصوص مردم کردستان را به هم بریزند تا از این نمد کلاهی برای سر اربابان خود بدوزند و عمق کینه و عناد خود را به این صورت تخلیه نمایند.
دسته ی دوم از طبقه روشنفکر جامعه بودند و در این فضای مبهم شروع به واکنش کردند و مسائلی را در مورد بحث آموزش های خود مراقبتی مطرح کردند که هر چند با رعایت ساز و کار بومی و هویتی ما بلا اشکال است اما هیچ ربطی به مساله دنیا نداشت و فقط باعث بازتولید دروغ پردازی شایعه سازان در مقیاس و حجمی وسیعتر شد.
دسته سوم افرادی بودند که کورکورانه توییت کردند، اظهار اطلاع کردند و بدون هیچ ارجاع و مستندی باعث تقویت موضع شایع سازان خارج از کشور شدند که یا بصورت هدفدار دست به این کار زشت زدنند یا اینکه چون از سندروم خود شجاع پنداری و مشکل دیده نشدن رنج می بردند با رفتارهای هیجانی موجب سر در گمی مردم و کاربران در فضای مجازی شدند.
آیا شایعه سازان و بازتولید کنندگان آن متوجه آسیب و خسارتی که به خانواده دنیا و جامعه زدند هستند و آیا نوع این رفتار در قاموس رسانههای حقوق بشری! تروریسم رسانهای نیست؟!
دنیا آفتاب روز نو را ندید اما دنیاهای زیادی در معرض آسیباند و گرگ های مزدور نیز آمادهاند تا هر زخمی را با شایعه و دروغ عمیقتر کنند، حال باید چه باید کردها و وظایف آتی خود و مسئولان را دوباره یاد آوری نماییم و این وظایف چه میتواند باشد؟
در سطح مسئولین نیاز اساسی به تغییر نگرش و لزوم بازتعریف نقش بنیادین آموزش و پرورش در جامعه، حمایت بودجهای بیشتر از آن و دفاع مسئولان از حیثیت و اعتبار این نهاد مهم و نیز رویگردانی از سیاستهای تعدیل ساختاری و توجه به سطح معیشت معلمین در تمامی سطوح و نیز توجه و حمایتهای دولتی بیشتر به نوسازی مدارس و دوری از سیاستهای خصوصیسازی مجموعه آموزش و پرورش بیش از گذشته حس میشود.
در بعد معلمان، مطالبهگری مدبرانه بدون اجازه ی فضاسازای به تروریستهای رسانههای بیگانه و نیز ایجاد شرایطی حس می شود که با مواضع متین و منطقی مسئولان را به کار و حمایت بیشتری در دفاع از حقوق معلمین ترغیب نماید.
در بُعد رسانه ای و اجتماعی نیز، اصحاب قلم میتوانند با نشان دادن نقاط آسیب و مطالبهگری، توجه به رویکردهای پیشگرانه در جامعه را بصورت مکرر یادآوری نمایند تا در جهان سیال امروز بعنوان یک ملت چون گذشته و بیش از پیش با اتکا به سرمایههای اجتماعی، مادی و معنوی بتوانیم در پرتو عدالت اجتماعی اهداف انقلاب را به پیش بریم و این نیروی پیش ران چه میتواند باشد جز میل به تغییر اکنون به سوی آیندهای روشن که هر کس به مقدار نیازش از مواهب بهرهمند است و هر کس به اندازه توانش در پروسه ی جامعهسازی ایفاگر نقش است باری مسئولیت ما در برابر اکنون و آینده ی دنیاهای این سرزمین و زادبوم سنگین است، وظیفه ی ما عشق ورزی، تلاشگری و تحقق ایدهها و ارزشهای مشترکمان است و این شدنیتر از پیش است اگر باور کنیم "ما" همه ی ما را به سرمنزل مقصود و جهانی بهتر و برابرتر رهنمون می سازد، "ما" بشارتی به آینده است.