قاری قرآن بود و با سبک مصطفی اسماعیل تلاوت میکرد، دانشجوی رشته مخابرات دانشگاه علم و صنعت بود اما همه چیز را رها کرد و با لبیک به امام(ره) راهی جبهه شد.
رها کردن تحصیل در دانشگاه علم و صنعت برای حضور در جبهه
21 مهر 1397 ساعت 17:25
قاری قرآن بود و با سبک مصطفی اسماعیل تلاوت میکرد، دانشجوی رشته مخابرات دانشگاه علم و صنعت بود اما همه چیز را رها کرد و با لبیک به امام(ره) راهی جبهه شد.
به گزارش خبرگزاری تقریب، اهالی قرآن کشور در بیستمین دیدارشان باخانوادههای معظم شهدا در سال ۱۳۹۷ به دیدار خانواده شهید مجید غلامعلی فلاح رفتند.
شهید مجید غلامعلی فلاح ۲۵ خرداد ۱۳۴۷ در تهران متولد شد.
از نوجوانی فعالیت قرانی را آغاز کرد و با استفاده از سبک مصطفی اسماعیل به قاری خوشخوانی تبدیل شد. در کنار تلاوت در درس هم کوشا بود و پس از اخذ دیپلیم در رشته مخابرات دانشگاه علم و صنعت پذیرفته و مشغول تحصیل شد. اما در ادامه همه چیز را رها کرد و به جبهه رفت و نهایتاً ۱۷ تیر ۱۳۶۷ در جبهه غرب به شهادت رسید.
آرزوی شهادت داشت و از ما میخواست براش دعا کنیم
در این دیدار مادر شهید به بیان خصوصیات و خاطراتی از فرزندش پرداخت و گفت: همه پسرهای من در جبهه حضور داشتند و یک فرزندم جانباز جنگ تحمیلی است اما در بین اینها مجید بیش از بقیه برای شهادتش آرزو میکرد و به من هم مدام میگفت: دعا کنید تا شهید شوم.
حضور در جلسه قرآن با برادرش و شهید شیروانی
مجید با دیگر برادرش دو سال تفاوت سنی داشت و همیشه با هم بودند. آنها دوستی داشتند به نام شیروانی که او هم به شهادت رسید. شهید شیروانی یک موتور سیکلت داشت و با موتورش مجید و برادرش را به جلسه قرآن میبرد. آنها در جلسه قرآن استاد دزفولی شرکت میکردند.
صوت زیبای تلاوت مجید زبانزد بود و حتی همسایهها از صدایش تعریف میکردند. بسیار به مصطفی اسماعیل علاقه داشت و با سبک این استاد مصری تلاوت میکرد.
دانشجوی رشته مخابرات دانشگاه علم و صنعت
برای رفتن به جبهه بسیار بیتاب بود. پدرش میگفت دیگر برادرانت در جبهه حضور دارند تو به درست رسیدگی کن. به پدرش میگفت: درسم را هم میخوانم اما جهاد واجبتر است. در درس بسیار کوشا بود و دانشجوی رشته مخابرات دانشگاه علم و صنعت بود. اما راه جهاد را انتخاب کرد و به منطقه اعزام شد. پس از شهادت از طرف دانشگاه مدرک فارقالتحصیلیاش را برای ما ارسال کردند.
برای دفعه دوم بسیار تلاش میکرد تا پدرش را راضی به رفتن کند. هنگامی که امام(ره) فرمان حضور جوانان و دانشجویان در جبهه را صادر کرد بسیار خوشحال شد و به هوا پرید و گفت: هنگامی که رهبر فرمان جهاد میدهد دیگر نباید درنگ کرد و فوراً برای اعزام آماده شد.
تقید به نماز شب به اذعان همرزمان
به اذعان همرزمانش در منطقه نماز شبش ترک نمیشد و بسیار به خواندن آن مقید بود. با قرآن مأنوس بود و ارادت ویژهای به حضرت زهرا(س) داشت.
اواخر جنگ در منطقه در رزمی شبانه تیر جنگی به جای تیر مشقی در یکی از تفنگها قرار میدهند و یکی از همرزمانش که از این موضوع بیاطلاع بود اسلحه را بر میدارد و به گمان اینکه گوله مشقی در اسلحه قرار دارد به سمت مجید شلیک میکند و مجید به شهادت میرسد. متأسفانه هیچگاه مشخص نشد چهکسی این کار را انجام داده حال یا اشتباه بود و یا نفوذیهای دشمن به عمد این کار را انجام دادند.
به هرحال این اتفاق مجید را به آرزوی چند سالهاش رساند و نصیبالشهادت شد.
ارادت به حضرت زهرا(س) و شاگردی مکتب صدیقه طاهره
خواهرش یک بار مجید را در خواب دید که میگفت: مادرم زهرا(س) گفته دنیا را تاریک ببینید و برای آخرت خود کار کنید. یک بار هم در خواب برادرش را دیده بود و از وی جویای احوالش شده بود. مجید هم گفته بود در مکتب حضرت زهرا(س) درس میخوانیم.
در ادامه خواهر شهید به بیان خصوصیاتی از این شهید عزیز پرداخت و گفت: برادرم بسیار مهربان بود و رفتارش با بقیه خانواده فرق داشت. به نماز اول وقت بسیار تقید داشت و به ما هم تأکید میکرد. در کار و رفتار بسیار دقت داشتو مواظب بود دل کسی را نرنجاند، کم بخورد، ساده زندگی کند و در عین حال بسیار خوش برخورد، با عاطفه و مهربان بود.
همیشه در بین برادران مجید میگفت: دعا کنید شهید شوم و دست آخر هم به آرزویش رسید.
کد مطلب: 368000