تاریخ انتشار۱۸ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۱۲
کد مطلب : 367036
​کارگردان فیلم‌ «چراغ‌های ناتمام»:

«چراغ‌های ناتمام»؛ قصه ارزش‌هایی که گم شدند/ دفاع مقدس، ژانری جذاب برای همه نسل‌ها

مصطفی سلطانی، کارگردان فیلم دفاع مقدسی «چراغ‌های ناتمام» گفت: عده‌ای از منتقدان سینما بر این باورند که موضوعات دفاع مقدس در زمان حال جذابیت ندارند. این نقد برایم قابل درک نیست، زیرا نمی‌توان چنین اتفاق بزرگی را که تنها ۳۰ سال از وقوع آن می‌گذرد در نظر نگرفت.
«چراغ‌های ناتمام»؛ قصه ارزش‌هایی که گم شدند/ دفاع مقدس، ژانری جذاب برای همه نسل‌ها
به گزارش خبرگزاری تقریب، «چراغ‌های ناتمام» فیلمی در حوزه سینمای دفاع مقدس است که در آن به آدم‌هایی توجه می‌شود که از جنگ بازگشته‌اند. این آدم‌ها در مناسبات اجتماعی با موانعی برخورد می‌کنند که با اصولشان در تعارض است. برای همین نسبت به آن واکنش نشان می‌دهند یا اینکه گوشه‌گیری می‌کنند. البته این دست تولیدات متأسفانه در اکران همیشه مهجور واقع می‌شوند. برای همین پس از چهار هفته تنها ۴۴ میلیون تومان فروش داشته است. به همین منظور خبرنگار ایکنا گفت‌و‌گویی با مصطفی سلطانی، کارگردان این فیلم، انجام داده است که مشروح آن را در زیر می‌خوانید.

در «چراغ‌های ناتمام» شاهد فضای متفاوتی از دفاع مقدس هستیم. در ابتدای بحث درباره چرایی و چگونگی ساخت این اثر سینمایی توضیح دهید؟

اساس این فیلم بر مبنای واقعیت شکل گرفته است؛ دوستی دارم که شرایط مشابه قهرمان فیلم را سپری می‌کند. او برای اینکه تن به هر کاری ندهد برخی مواقع کارگری می‌کند، اما آرمان‌هایش را فدای عافیت خود نکرده است. بر همین مبنا از دو سال پیش نگارش فیلمنامه این کار را به اتفاق محسن جسور، فیلمنامه‌نویس اثر، آغاز کردم و در ادامه نیز پرویز شیخ طادی مرا در بازنویسی فیلمنامه یاری کرد. درباره چرایی ساخت این کار باید بگویم این موضوع دغدغه شخصی من است. در این زمینه باید گفت آنچه در حوزه دفاع مقدس رخ می‌دهد، تماماً منفی و تلخ نیست، بلکه جلوه‌های زیبایی هم در جنگ دیده می‌شود که می‌توان به عنوان ارزش‌های دفاع مقدس از آن یاد کرد.

عده‌ای از منتقدان سینمای دفاع مقدس بر این باورند که موضوعات مطروح در آثار دفاع مقدس عموماً به مسائل تکراری اشاره دارند که بازگویی آن دیگر برای تماشاگران جذابیتی ندارد، اما فیلم‌هایی چون «چراغ‌های ناتمام» نشان داد که این طرز فکر صحیح نیست. نظر شما در این باره چیست؟

نمی‌دانم افرادی که چنین نگرشی دارند از اهالی سینما هستند یا نه، اما نکته‌ای در این میان وجود دارد که آیا قادریم هشت سال از تاریخ این سرزمین را حذف کنیم؛ اتفاقی که می‌توان از آن هزاران قصه واقعی یا غیرواقعی تعریف کرد. نکته جالب‌تر اینجاست که هشت سال دفاع مقدس مربوط به  چند صد سال پیش نبوده که آن را کهنه بدانیم، بلکه فقط ۳۰ سال از زمان وقوع آن گذشته است؛ غرب به ویژه هالیوود بعد از گذشت ۷۰ سال هنوز هم درباره جنگ جهانی دوم فیلم می‌سازد، اما عمدتاً در این زمینه نقدی بیان نمی‌شود که چرا به این موضوع پرداخته‌اند.
نکته قابل توجه در سینمای دفاع مقدس این است که تماشاگر این دست آثار تنها یک قشر خاص نیستند، بلکه تک‌تک آدم‌هایی که در این سرزمین زندگی می‌کنند، مخاطب این گونه سینمایی هستند، حتی دایره تماشاگران ژانر جنگی را فراتر از مرز‌ها می‌دانم، زیرا همه مردم جهان نگاهی احترام‌آمیز به مقوله دفاع و شرکت‌کنندگان در جنگ دارند.
 

 
برخورد‌هایی که با فیلم‌های دفاع مقدس می‌شود درخور کیفیت این آثار نیستند، هرچند در این حوزه کار‌های بی‌کیفیت کم نیست، اما موضوع اصلی که باعث می‌شود با این دست آثار برخورد ستیزه‌جویانه صورت گیرد، مضامینی است که عده‌ای تمایل ندارند در سطح جامعه گسترش یابد.

درباره زبان بین‌المللی سینمای دفاع مقدس سخن گفتید. این گفته دقیقاً برخلاف منتقدان این ژانر است؛ آن‌ها معتقدند این قبیل تولیدات هیچ گاه در جشنواره‌های خارجی با استقبال مواجه نمی‌شود، اما حضور «چراغ‌های ناتمام» در فستیوال‌های خارجی نشان داد اگر این قیبل آثار به شکل درستی ارائه شوند، موفقیت بین‌المللی نیز خواهند داشت. این ظرفیت را چگونه در فیلمتان به دست آوردید؟

به این پرسش با ذکر خاطره‌ای پاسخ می‌دهم؛ شش ماه پیش به اتفاق عده‌ای از فیلمسازان جوان به موزه جنگ رفتیم. این برنامه به همت مجید مجیدی برگزار شد. مسئول موزه یک جانباز شیمیایی عراقی بود. وی در جنگ عراق علیه بعثی‌ها جنگیده بود. از او سؤال کردیم چگونه راضی شده علیه کشورش بجنگد. او گفت که مرز کشورها را خودمان ترسیم کرده‌ایم، در صورتی‌ که خداوند مرز واقعی را حق و باطل می‌داند. بنابراین وقتی ملاک حق و باطل باشد، دیگر عرب یا عجم بودن فرقی ندارد. به همین جهت وقتی حرفی از روی باور و با هنرمندی بیان شود، این اتفاق مورد‌پسند همه مردم از جمله فستیوال‌های خارجی قرار خواهد گرفت.

علاوه بر موضوعات مفهومی فیلم که تا حدودی به آن پرداختم کمی هم درباره مسائل فنی کار صحبت کنیم. احساس می‌شود ریتمی که برای فیلم انتخاب کردید کند است. البته جنس قصه تا حدودی به این کندی نیاز دارد. این ریتم تا چه اندازه با سلیقه مخاطبان عام سینما همخوان است؟

چراغ‌های ناتمام اثری درون‌گراست که در آن قرار است به دغدغه‌های یک نویسنده پرداخته شود. برای همین سکانسی را در فیلم پیدا نمی‌کنید که در آن مجید صالحی (بازیگر نقش نویسنده) حضور نداشته باشد. این شکل از کار تا حدودی روند قصه را کند می‌کند. به همین جهت ناخودآگاه بخشی از مخاطبان سینما کاهش می‌یابند، اما به‌ عنوان فیلمساز سعی کردم با راهکار‌هایی که در اختیار دارم کمی از ریتم کند کار بکاهم. به همین منظور بخش‌هایی از فیلم در تدوین حذف شد.

انتخاب مجید صالحی به عنوان بازیگری که قرار است نقشی درون‌گرا را ایفا کند ریسک بالایی دارد، چون صالحی بازیگر طنز است و جنس کارهایش همیشه پرجنب‌وجوش است و کمتر بازی‌های درونگرا را از او شاهد بودیم چرا به چنین ریسکی تن دادید؟ درباره انتخاب داریوش ارجمند و شخصیتی که او در فیلم ایفا کرده نیز توضیح دهید؟

حقیقت ماجرا این است که برای نقش نخست این فیلم بازیگر دیگری را در ذهن داشتم، اما با او به توافق مالی نرسیدیم. برای همین بسیار جستجو کردم تا ببینم چه بازیگری می‌تواند این نقش را ایفا کند که باورپذیر باشد. همچنین برایم مهم بود فردی که انتخاب می‌کنم کلیشه نباشد و مردم از او تصویری ذهنی در حوزه دفاع مقدس نداشته باشد. در چنین شرایطی مجید صالحی به ذهنم رسید که بازی او در یکی از فیلم‌های کاهانی به شدت مرا مجذوب کرد.

جالب اینجاست وقتی فیلمنامه را برای او فرستادم به شدت از نقش خوشش آمد و مذاکرات لازم را انجام دادیم. در این جلسات من نکته‌ای را به وضوح دریافتم آن‌هم اینکه این بازیگر به شدت باهوش و دقیق است، حتی به جرئت می‌گویم طی سال‌ها حضور در سینما با بازیگران بسیاری کار کرده‌ام، اما هنرپیشه‌ای به هوشیاری مجید صالحی کمتر دیده‌ام؛ برای همین خوشحالم چنین انتخابی را انجام دادم هر چند در همان زمان هم عده‌ای با تصمیم من مخالف بودند. در همین باره نقدی به تصمیم هیئت داوران جشنواره فیلم فجر دارم که بازی صالحی را ندیدند. دلیل این اجحاف را هم یک نکته می‌دانم؛ آن‌ها همانند تماشاگر عام به نقش نگاه کردند و تصویر قبلی را که از مجید صالحی در ذهن داشتند ملاک تصمیمشان قرار گرفت. این مقوله صرفاً به دیدگاه من نسبت به او بازنمی‌گردد چون وقتی مجید صالحی برای بازی در این فیلم کاندیدای بهترین بازیگر در جشنواره‌های خارجی شد. طبیعی است که به تصمیم هیئت داوران جشنواره شک کنم.
 

درباره نقشی که داریوش ارجمند ایفا کرد هم باید بگویم که این شخصیت نیز ما به ازای واقعی داشت. البته در جزئیات من آن را دراماتیزه کردم، اما کلیت آن واقعی بود. نکته دیگر اینکه من همیشه بازی داریوش ارجمند را دوست داشته و دارم به همین جهت علاقه‌مند بودم در این فیلم حضور داشته باشد. خوشبختانه این خواسته نیز با نظر مثبت او همراه شد.

سینمای جنگ عموماً به دو شکل مورد توجه قرار می‌گیرد. فیلم‌هایی که به صورت مستقیم به جنگ می‌پردازند و کار‌هایی که حاشیه‌های جنگ را ترسیم می‌کنند. شما روش دوم را برای کارتان انتخاب کردید، در صورتی که همزمان با اکران فیلم شما فیلمی چون «تنگه ابوقریب» نیز اکران شده که نگاهی مستقیم به جنگ دارد. به عنوان فیلمساز کدام‌یک را بیشتر می‌پسندید؟
برای من ایده‌آل است فیلمی چون تنگه ابوقریب بسازم، اما یک فیلمساز فیلم اولی این امکان در اختیارش نیست. برای همین چراغ‌های ناتمام را نباید با تنگه ابوقریب مقایسه کرد، چون هزینه‌هایی که برای این دو اثر صرف شده تفاوت‌های آشکاری دارد. مطلب دیگر اینکه تماشاگر سینما بیشتر دوست دارد اتفاقاتی را ببیند که مستقیم به جنگ پرداخته است و برای همین استقبال از تنگه ابوقریب راضی‌کننده بود.

درباره محدودیت‌های مالی چراغ‌های ناتمام باید گفت در بخش‌هایی از فیلم تصاویر آرشیوی استفاده شده، در صورتی‌ که مایل بودم آن سکانس‌ها را بازسازی کنم، اما بودجه‌ای در اختیارمان نبود که آن را بازسازی کنیم. در جای دیگر نیاز بود قطار با ماشینی تصادف کند، اما باز هم به دلیل کمبود مالی این خواسته محقق نشد. در جایی دیگر قصد داشتیم صحنه شهادت شهدای غواص را نشان دهیم، اما آن قسمت از فیلم حذف شد. این موانع خواه ناخواه روی کیفیت اثر تأثیر مستقیم دارد. برای همین وقتی کاری تا این اندازه کمبود مالی دارد، قیاس آن با فیلم پرخرج تنگه ابوقریب صحیح نیست.
نکته پایانی به اکران این فیلم مربوط می‌شود. موضوعی که می‌دانم درباره آن حرف دارید. آیا شرایط اکران چراغ‌های ناتمام  راضی کننده بود؟

می‌گویند فیلم‌های دفاع مقدس تماشاگر ندارد، اما نمی‌گویند آیا شرایطی برای دیده شدن کار فراهم آوردید که چنین نظری دارید. فیلم من در یک سانس سینما فرهنگ که مکانی دولتی است به نمایش درآمد. اما جالب است بدانید ساعت اکران آن ۱۲ ظهر بود. آیا نمایش فیلم در چنین ساعتی قربانی کردن فیلم نیست؟ موضوع دیگر اینکه اگر سینمادار بخش خصوصی فیلم مرا نمایش ندهد ایرادی به آن وارد نیست. قطعاً فروش برای تهیه‌کننده اهمیت دارد، اما چرا حوزه هنری یا وزارت ارشاد که سینما دارند از فیلم‌هایی همچون چراغ‌های ناتمام حمایت نمی‌کنند؟ آیا آن‌ها نیز به فروش فکر می‌کنند؟ اگر چنین است، چرا از دولت ردیف بودجه می‌گیرند؟
https://taghribnews.com/vdcc1mq1e2bqex8.ala2.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی