تاریخ انتشار۱۵ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۳۷
کد مطلب : 348405

اقتصاد و حجاب از یک زاویه

مشکلات و اقتصادی و معیشتی دارای تأثیرات منفی شدیدی بر باورها و آرمان‌های افراد در زندگی است؛ تا آنجا که در بسیاری از افراد سبب می‌شود که نسبت به مسائل دینی خود از جمله حجاب بی‌اعتنا شوند.
اقتصاد و حجاب از یک زاویه
به گزارش خبرگزاری تقریب، حجاب زنان یکی از موضوع‌های جنجالی دیرینه در کشور ما است؛ هنوز مدت زیادی از چالش «حجاب اجباری» نمی‌گذرد که طی آن خانم‌هایی روسری را در مکانی عمومی و ترجیحاً پر رفت و آمد در می‌آوردند و بر سر چوب می‌کردند. در باب عوامل تأثیرگذار بر رعایت یا رها کردن حجاب اسلامی توسط زنان، بسیار گفته و نوشته شده است؛ عواملی مانند تصمیم‌گیری فردی، جامعه (خانواده، گروه‌های اجتماعی)، رسانه‌ها (داخلی، خارجی)، دولت، آموزش. در این میان عاملی هست که کمتر درباره‌ی آن کار و بررسی شده است و رابطه‌ی آن با این موضوع چندان شفاف بیان نشده است و آن، عامل «اقتصاد» است. چه رابطه‌ای بین مسائل اقتصادی و وضعیت حجاب در ایران امروز وجود دارد.
گفتنی است برای مثال از بین ۲۰۰ تحقیق و مطالعه‌ مربوط به حجاب از زوایای گوناگون که در بین سال‌های ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۰ انجام شده است، تنها در چهار مورد به‌ طور مستقیم و البته به‌صورت کلی و اجمالی در باب رابطه‌ی اقتصاد و حجاب سخن به میان آمده است.(۱)‌
اهمیت پرداختن به نقش اقتصاد و حجاب
پرداختن به رابطه‌ی اقتصاد جامعه و حجاب بسیار مهم است؛ زیرا بی‌توجهی به آن می‌تواند تمام تلاش‌های رسانه‌ای، آموزشی، قانون‌گذاری و... مربوط به گسترش فرهنگ حجاب اسلامی را خنثی کند؛ جهت دیگر اهمیت آن این است که یکی از میدان‌های اصلی جنگ دشمنانمان با ما امروز اقتصاد است و لذا جا دارد ابعاد این موضوع شکافته و شناسایی شود تا بتوان راهبردهای مناسب برای مقابله با دشمن را در این زمینه طراحی و اجرا کنیم. در ادامه به تحلیل و بررسی برخی از جنبه‌های اثرگذاری اقتصاد بر فرهنگ حجاب اسلامی در جامعه می‌پردازیم.
نقش بازار مد و لباس گسترش حجاب در جامعه
یکی از جنبه‌های مهم اثرگذاری اقتصاد بر گسترش حجاب در جامعه نقش بازار مد و لباس است؛ بخش مهمی از جامعه افرادی هستند که تحت تأثیر عوامل گوناگونی از جمله فطرت الهی، تربیت دینی صحیح در خانواده، دریافت کردن آموزش‌های دینی مثبت در جامعه و... تصمیم گرفته‌اند که حجاب اسلامی را در زندگی خود رعایت کنند. وجود چنین افرادی در جامعه به‌طور طبیعی تقاضای مد و لباس اسلامی را در جامعه افزایش می‌دهد (۲)؛ به این معنا که آنها در هنگام خرید بخش‌های گوناگون لباس از جمله مانتو و شلوار و جوراب و کفش، نوع خاصی را که با معیارهای دینی مطلوب است، جستجو می‌کنند؛ افزون بر آن متقاضی برخی پوشش‌های اختصاصی بانوان محجبه نیز هستند؛ مواردی از قبیل چادر، مقنعه، ساق دست و احیاناً روبند.
حال پرسش اینجاست که سهم بازار مد و لباس در پاسخگویی به این تقاضاها چقدر است. روشن است که اگر این عرضه در این زمینه هم به لحاظ کمی و هم به لحاظ کیفی مناسب و متوازن باشد، قطعاً سطح حجاب در جامعه ارتقا می‌یابد؛ در غیر این صورت چه‌بسا افرادی که در سطح فردی تصمیم به رعایت حجاب به نحو برتر گرفته بودند، در عمل دچار مشکل شوند و به کالاهای موجود رضایت دهند؛ کالاهایی که به لحاظ معیارهای دینی از استاندارد لازم برخوردار نیستند.
اینکه امروز خانواده‌های مذهبی با چنین مشکلی روبه‌رو هستند، نیازی به استدلال ندارد چون بسیاری از ما خود این را وضعیت را تجربه کرده‌ایم که برای پیدا کردن یک مانتو یا شلوار که هم به لحاظ رنگ و هم به لحاظ بلندی و کوتاهی و دوخت و کیفیت مطابق معیارهای اسلامی باشد، آن‌قدر در فروشگاه‌ها گشته‌ایم تا سرگیجه گرفته‌ایم و پیدا هم نکرده‌ایم. در چنین شرایطی افراد یا باید با دلخوری به کالاهای موجود رضایت دهند یا به خیاط سفارش دهند که معمولاً هزینه‌اش چند برابر می‌شود و همه‌ی خانواده‌ها امکان چنین کاری را لااقل برای همیشه ندارند.
نکته‌ی دیگر در این زمینه این است که یکی از اصول مهم تربیتی رابطه‌ی دوسویه‌ی بین ظاهر و باطن است؛ بخش اول که رابطه‌ی باطن بر ظاهر است کاملاً روشن است؛ اینکه اگر کسی باورهایش تغییر کند رفتارهایش نیز تغییر می‌کند؛ درباره‌ی تأثیر ظاهر بر باطن هم برای نمونه روایت داریم که فرموده‌اند اگر انسان بردباری نیستی، سعی کن خودت را به بردباری بزنی به تعبیر ادای آدم‌های بردبار را در بیاور چه‌بسا به‌تدریج واقعاً مانند آنها شوی. (نهج‌البلاغه: حکمت 207) کاربرد این اصل در بحث ما به این صورت است که در باورها و آرمان‌هایش به حجاب اسلامی می‌اندیشد، متقاضی نوع خاصی از کالاهای پوشیدنی می‌شود (تأثیر باطن بر ظاهر) حال اگر در عمل هم توانست آن را اجرا کند؛ برای مثال به لباس مطلوب اسلام دسترسی داشته باشد، باورهای او تقویت می‌شود و برعکس اگر به‌ناچار در عمل به سطح پایین‌تری از حجاب رضایت داد، چه‌بسا به‌تدریج بر باورها و آرمان‌هایش اثر بگذارد و به خود بگوید: «حالا اشکالی ندارد لازم هم نیست آن حالت ایده‌آل را رعایت کنم،‌ همین هم خوب است» (تأثیر ظاهر بر باطن).
جنبه‌ی دیگری از نقش بازار مد و لباس در گسترش یا عدم گسترش فرهنگ حجاب در جامعه «تنوع کالای پوششی» است. توضیح اینکه یکی از عوامل مهم رواج لباس‌های غیراسلامی که به معنای با کاهش سطح حجاب در جامعه است، تنوع آن است؛ درحالی‌که لباس‌های اسلامی تنوع لازم را ندارد؛ لذا لباس‌های غیراسلامی به‌تدریج ذائقه‌ی مصرف‌کنندگان را تغییر و طبعاً رغبت افراد را نسبت به لباس‌های اسلامی کاهش می‌دهد؛ افرادی که اگر تنوع کافی در لباس‌های اسلامی را می‌دیدند، آنها را ترجیح می‌دادند. (۳) این وضعیت برای دختران نوجوان بیشتر مصداق پیدا می‌کند.
تأثیر الگوی ذهنی خانواده از رفاه بر حجاب فرزندان
یکی دیگر از لایه‌هایی که باید در بحث رابطه‌ی مسائل اقتصادی با وضعیت حجاب در جامعه‌ی امروز ایران در نظر گرفت. الگوی ذهنی خانواده از سطح رفاه و معیشت اقتصادی است؛ در خانواده‌هایی که افراد آن انتظار دارند؛ سطح رفاه خانواده‌شان افزایش یابد، غالباً زمان حضور والدین در کنار فرزندان کاهش می‌یابد و این به معنای کاهش فرصت و زمان پرداختن آنها به امر تربیت فرزندان و از جمله انتقال مفاهیم ارزشی است. (۴) البته تلاش برای افزایش سطح رفاه خانواده در ذات خود چیز بدی نیست؛ اما منظور ما در اینجا حالتی است که والدین آن‌قدر درگیر افزایش درآمد و دارایی می‌شوند که مسائل تربیتی فرزندان در حاشیه قرار می‌گیرد.
اما چه چیزی سبب می‌شود تا الگوی ذهنی خانواده‌ها نسبت به سطح رفاهشان تغییر یابد. پاسخ، افزایش سطح فرهنگ مصرف‌گرایی است. فرهنگی که مصرف بیشتر و متنوع‌تر را تشویق می‌کند و حتی اشتهای کاذب نسبت به مصرف پدید می‌آورد. طبیعی است که مصرف بیشتر نیازمند درآمد و دارایی بیشتر است و همین امر سبب عدم قناعت برخی خانواده‌ها به وضعیت موجود خود می‌شود و لذا سعی می‌کنند از طریق راهکارهایی مانند افزایش میزان ساعات کاری، اشتغال هم‌زمان زن و شوهر، پرداختن به شغل‌های دوم و سوم، به سطح ایدئال از رفاه توأم با مصرف‌زدگی دست یابند.
 

 
تأثیر فقر بر کاهش سطح حجاب در جامعه
کاهش ساعات حضور والدین در کنار فرزندان تنها و همیشه ناشی از تغییر الگوی ذهنی خانواده نسبت به سطح رفاهشان نیست؛ بلکه در بسیاری از مواقع ناشی از فقر و محرومیت خانواده باشد. بر اساس آمارهای رسمی در تیرماه ۱۳۹۶، 12 میلیون نفر از ایرانیان، زیر خط فقر مطلق قرار دارند و 25 تا 30 میلیون نفر نیز زیر خط نسبی فقر به سر می‌برند. (5) همچنین کاملاً روشن است که تأثیرات منفی فقر، منحصر به کاهش حضور والدین در کنار فرزندان و نارسایی‌های تربیتی ناشی از آن نیست، بلکه بسیار فراتر از آن است؛ یک نمونة آن به صورت سربسته، روسپیگری‌های ناشی از فقر است که سن آن بر اساس آمارهای رسمی اعلام شده، در کشور ما بسیار پایین‌ آمده است.
حضرت علی (علیه‌السلام) به فرزندش امام حسن مجتبی علیه‌السلام می‌فرماید: «فرزندم! انسانی را که به دنبال قوت و روزی خود می‌رود، ملامت مکن؛ چون کسی که آذوقه‌ی خود را ندارد و آن را نمی‌یابد، خطاهایش زیاد می‌شود. فرزندم! فقیر، حقیری است که کسی حرفش را گوش نمی‌دهد و مقام و منزلتش شناخته نمی‌شود. اگر راست بگوید، او را دروغ‌گو می‌نامند و اگر زهد اختیار کند، او را جاهل می‌نامند. فرزندم! کسی که به فقر مبتلا شود، به چهار ویژگی گرفتار شده است: در یقینش ضعف پیدا می‌شود، در عقلش نقصان ایجاد می‌شود، در دینش سستی پدیدار می‌گردد و حیا در او کم می‌شود». (6)
بنابراین مشکلات و اقتصادی و معیشتی دارای تأثیرات منفی شدیدی بر باورها و آرمان‌های افراد در زندگی است؛ تا آنجا که در بسیاری از افراد سبب می‌شود که نسبت به مسائل دینی خود از جمله حجاب بی‌اعتنا شوند؛ برای مثال چون نسبت به خدا و حکمت و مهربانی‌اش دچار تردید می‌شوند و رابطه‌ی صمیمی بین آنها و خدا مخدوش می‌شود یا اساساً از آغاز شکل نمی‌گیرد؛ در نتیجه دستورات دینی نیز برای آنها دیگر جاذبه و نفوذ لازم را ندارند.
نگرش جامعه به دولت و تأثیر آن بر حجاب
دولت وظیفه‌ی مقابله با هجوم فرهنگ‌های بیگانه به فرهنگ کشور را بر عهده دارد؛ همچنین دولت حق سیاست‌گذاری در سایر ساحت‌های اجتماعی مؤثر بر فرهنگ عمومی و دینی را دارد؛ ساحت‌هایی از قبیل آموزش و پرورش، رسانه، خانواده و...؛ حال اگر حکومت، دینی باشد، دولت به‌نوعی نماینده‌ای از نظام اسلامی به شمار می‌آید و حال اگر در سیاست‌ها و کنش‌ها و واکنش‌های آن اموری مغایر با ارزش‌های اسلامی دیده شود، بخشی از افراد جامعه نسبت به آن ارزش‌ها بدبین می‌شوند و چه‌بسا اعتماد خود را به نظام اسلامی و به‌تبع آن نسبت به اصل و کلیت اسلام از دست بدهند. (7)
از منظر مسائل اقتصادی نیز که موضوع اصلی این نوشتار است، عملکرد دولت اهمیت ویژه دارد؛ زیرا اگر افراد جامعه در مشکلات اقتصادی و معیشتی خود دولت و سیاست‌های آن را دخیل و آن را مقصر بدانند؛ باز نسبت به آن نگرش منفی پیدا خواهند کرد و ازآنجایی‌که دولت از ارکان نظامی اسلامی به شمار می‌آید که شعار عدالت و خدمت می‌دهد، چه‌بسا بخشی از لایه‌های جامعه نسبت به اصل نظام و در پی آن نسبت به مکتبی که پشتوانه‌ی آن است بی‌اعتماد و بدبین شوند و پس‌ازآن دیگر پایبندی به آموزه‌های این مکتب از جمله حجاب در باورها و آرمان‌های آنها جایگاهی نخواهد داشت.
نتیجه‌گیری
بین اقتصاد و مسائل آن از یک‌سو و حجاب از سوی دیگر پیوندهای عمیقی وجود دارد. این پیوندها را در چند زمینه می‌توان یافت: نقش بازار مد و لباس گسترش حجاب در جامعه، تأثیر الگوی ذهنی خانواده از رفاه بر حجاب فرزندان، تأثیر فقر بر کاهش سطح حجاب در جامعه، نگرش جامعه به دولت و تأثیر آن بر حجاب. با توجه به این وابستگی‌های چندجانبه بین مسائل اقتصادی و گسترش حجاب اسلامی در جامعه باید گفت که در کنار توجه به سایر عوامل اثرگذار بر گسترش فرهنگ حجاب در جامعه از قبیل رسانه‌های داخلی و خارجی، آموزش، خانواده، گروه‌های اجتماعی باید نقش اقتصاد را نیز مهم دید و جدی گرفت و در زمینة نقش دولت و مدیران ارشد اقتصادی کشور برجسته‌تر و تعیین‌کننده‌تر است.
البته سخن فوق به معنای کم اهمیت دانستن عوامل دیگر یا موکول کردن همة برنامه ریزی‌ها و کوشش‌های دیگر در زمینة حجاب، به حل مشکلات اقتصادی جامعه نیست؛ بلکه حرف بر سر دیدن نقش اقتصاد در کنار سایر عوامل و اتخاذ تدابیر مناسب در این حوزه در کنار سایر تدابیر به صورت هماهنگ و هم‌زمان است.
حجت الاسلام محمدرضا آتشین صدف، نویسنده و پژوهشگر
منابع
(۱) علوی، سید مازیار و دیگران؛ «ریشه‌یابی امل مؤثر بر توسعه فرهنگ حجاب و عفاف و ارزیابی راهبردهای نقشه مهندسی فرهنگی (رویکرد سیستمی)»، مجله‌ی فرهنگی تربیتی زنان و خانواده، زمستان 1395 - شماره‌ی 37، ص ۱۰. (با حذف ارجاعات داخلی به منابع دیگر)
(۲) همان، ص 27.
(۳) همان.
(۴) همان، ص 28.
(5) خبر آنلاین، پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۶ به نقل از رئیس ستاد اجرائی فرمان حضرت امام (ره)، محمد مخبر دزفولی.
(6) الشعیری، محمد؛ جامع الأخبار، نجف اشرف، مطبعه‌ی حیدریه، بی‌تا، ج 1، ص 110.
(۷) علوی، سید مازیار و دیگران؛ پیشین، ص ۱۹.
https://taghribnews.com/vdcbgwbfsrhbaap.uiur.html
مرجع : رسا
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی