تاریخ انتشار۲۸ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۵:۱۳
کد مطلب : 510708
حجت الاسلام والمسلمین محمد مهدی تسخیری:

آیت الله تسخیری بازوی فرهنگی رهبری در جهان اسلام بود

مرحوم آیت الله تسخیری روحیه گفت‌وگو محوری داشتند و با حضور ایشان در اجلاس های جهانی، رهبران مذاهب و ادیان مختلف ابراهیمی وغیر ابراهیمی جذب وجود او می شدند.
آیت الله تسخیری بازوی فرهنگی رهبری در جهان اسلام بود
در آستانه سالگرد درگذشت اندیشمند بزرگوار، آیت الله تسخیری پیرامون شخصیت علمی، اجتماعی و سیاسی ایشان با خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری تقریب به گفت و گو نشست که مشروح این گفت و گو در ادامه می آید:
 
 مرحوم پدرمان ازمتولدین رامسر و معروف به شیخ علی اکبر تنکابنی بودند. مرحوم پدر زندگی زاهدانه ونیزخالصانه ای نسبت به خاندان عصمت وطهارت سلام الله علیهم داشتند.

پدران ایشان نیز از اهل علم رامسر بودند ومورد اعتماد اهالی آن دیار بودند.
 
پدربزرگ ما  به پدرمان سفارش کردند که برای آموختن علم به نجف بروید و در آنجا مشغول به تحصیل شوید، با توجه به سختی هایی که آن زمان در داخل کشور وجود داشت، وامکان تحصیل ‌و تردد‌ برای طلبه ها بخصوص‌ در زمان رضا خان پهلوی بسیار سخت بود. پدر مرحومم در خاطرات خود تعریف می کردند که همراه با پدر آقای موسوی گرمارودی (شاعر معروف)، ازمسیر خرمشهر به عراق رفته  و در نهایت در شهر نجف اشرف که پایگاه هزار ساله حوزه علمیه  است، مستقر شدند. در آنجا با خانواده مادرم که جزو سادات اصفهان(سادات امام جمعه) بودند، آشنا می‌شوند، البته پدر ما باجناق آیت الله سید محمد هاشمی گلپایگانی فرزند مرجع وعارف بزرگ وسالک الی الله حضرت آیت الله سید جمال گلپایگانی بود.
 
پس از آنکه حزب بعث برعراق تسلط پیدا کرد، حزبی با پیشینه ضد دینی، وبا بهره گیری از نحوه برخورد علمای نجف با کمونیستها، تمام هم خود را برای مبارزه با حوزه علمیه نجف بکار بست.
 
در طول حاکمیت، این حزب ده‌ها شخصیت از علمای بزرگ را به قتل رساند وعده کثیری را به زندان انداخت و عده ای را ازعراق همراه باخانواده شان رهسپار ایران وبعضی از کشورهای همسایه کرد.
 
تعدادی از فرزندان آیت الله سید محسن حکیم که همه از مجتهدین بودند را به شهادت رساند، شهادت ایت الله سید محمد باقر صدر وخواهر علویه اش بدست همین رژیم دیکتاتور بود.
 
اتفاقات دست به دست هم داد تا برخی از خانواده های ایرانی از نجف  مهاجرت کنند، وبا توجه به اینکه برادر (شهید)مان محمد حسین دستگیر وبه‌ ایران تبعید شده ‌بود،ونیز آیت الله تسخیری دستگیر ومحکوم به اعدام شده بود، که با وساطت وفشار امام خمینی(رحمت الله علیه) رژیم بعث ناچار شد ایشان را آزاد کند، پدر تصمیم گرفت تا به وطن عودت کنیم که این امر خواسته رژیم بعث هم بود. بعد از کوچ از نجف  به شهر مقدس قم مهاجرت کردیم و به زندگی خود در این شهر ادامه دادیم.
 
 آیت الله محمد علی تسخیری فرزند ارشد خانواده بود، بطور طبیعی فرزند ارشد در خانواده های شرقی ومسلمان جایگاه ومسئولیت های ویژه‌ای به عهده دارد، لازم بذکر است که پدر ما سفرهای تبلیغی طولانی مدتی داشتند، که اداره خانوده ده ویا دوازده نفری معمولا مشکل است البته اخوی شهیدمان در نگهداری وتربیت اعضای خانواده نقش بسزایی داشتند. به عبارتی، تربیت اخلاقی، علمی، مذهبی بر عهده آیت الله تسخیری و اداره منزل و امرار معاش توسط برادر دیگرمان انجام می گرفت.
 
آیت الله تسخیری دروس اولیه را نزد پدرمان آموختند ولی همانطور که می دانید در گذشته بسیاری از علما در کنار درس خواندن، مشغول به کار هم بودند، به همین دلیل ایشان هم در پارچه فروشی کار می کردند و هم درس حوزوی و درس دولتی می خواندند. ایشان به دانشکده فقه رفتند و مدرک لیسانس را گرفتند و به توصیه پدر بیشتر وقت خویش را بر درسهای حوزوی متمرکز ساختند.
 
ایشان به تاسی از بزرگان دین وتوصیه‌ پدر از سوی آیت الله حکیم و آیت الله خویی وآیت الله صدر برای تبلیغ به مناطق مختلف عراق و کشورهای دیگر همسایه سفر می‌کردند.
 
اساتید آیت الله تسخیری در حوزه علمیه به غیر از مرحوم پدرتان چه کسانی بودند؟
 
ایشان نزد مرحوم آیت الله حاج شیخ مجتبی لنکرانی، میرزا کاظم تبریزی، میرزا جواد تبریزی، مرحوم بادکوبه درسهای سطح حوزه را آموختند. البته لازم به ذکر است که معمولا وضع طلبه های قدیم مانند امروز نبود که مدارس فراوان وبرنامه ریزی گسترده باشد، عموما درسهای سطح پایین را نزد اقوام ودوستان خود یاد گرفته وبسوی سطوح عالیه وبحث خارج می رفتند.
 
مرحوم آیت الله تسخیری شخصیتی بودند که در تلاش علمی کم نظیر بودند یعنی همه مطالب مربوط به درسهای خود را با دقت پیگیری می‌کردند و همین مسئله باعث شد تا از آموخته های خود در محافل و گفتگوهای بین المللی بخوبی بهره ‌ببرند‌، واز ایشان چهره شناخته  شده جهانی بسازد. از همان نوجوانی ‌یاد گرفته بود که مطالب را به رشته تحریر در آورد، وکتابهای کم یاب ویا نایاب را از اقصی نقاط جهان جمع آوری کرده‌ ودر بحثهای مختلف قرآنی، فقهی، اصولی، اقتصادی، اجتماعی،و.. از آن بهره ببرند. شاید بتوان گفت که آیت الله تسخیری یکی از شخصیتهای کم نظیری است، که هم متصدی  مسوولیت های مختلف و گوناگون شد وهم تالیفات متنوع  فقهی، اقتصادی، حدیثی، تمدنی از خود بجای گذاشت، معمولا کسی که متصدی کار اجرایی شود کمتر سراغ تالیف وتحقیق می رود اما ایشان دست از تحقیق وپژوهش بر نداشت وهمانند استاد شهیدش آیت الله صدر همیشه پژوهشهای اسلامی را دنبال می کردند ضمنا ایشان یکی از کم نظیرترین  کتابخانه های دنیا از نظر کیفی  را داشتند، این کتابخانه مشتمل بر کتب فقهی، کلامی، حقوقی، وتمدنی،... مذاهب مختلف است، که بعید می‌دانم جای دیگری بتوان همانند آن را پیدا کرد.
 
آیت الله تسخیری، معاشرت با علمای مذاهب مختلف اسلامی و نیز رهبران ادیان مختلف یهودی، زرتشتی و... یا ادیان غیر آسمانی همانند بودایی، شنتو وهندو و... داشته و در اجلاسهای مختلف با ایشان به بحث وگفتگو نشسته است؛ ایشان  به بررسی ادیان و مذاهب با تحقیق و پژوهش پیش می رفتند و دیدگاه های مختلف را رد وبدل می کردند.
 
مرحوم‌آیت الله تسخیری در حوزه علمیه قم چه فعالیت های سیاسی و اجتماعی را دنبال می کردند؟

ایشان در اوایل به درس و بحث به صورت جدی مشغول بودند و یکی از عواملی که باعث می‌شد بعد از انقلاب اسلامی حضور پرقدرتی در اجلاس ها و کنفرانس های بین المللی داشته باشند، همین  بنیه علمی ایشان است.
 
 همچنین ارتباط نزدیک آیت الله تسخیری با مرحوم شهید صدر باعث شد که همانند ایشان روحیه تحقیق گرایانه به دست بیاورند.
 
 بنابراین وقتی شخصی در عمل، استاد باشد، دانشجویان او هم در عمل استاد می شوند. زمانی که علمایی همچون آیت الله تسخیری پشتکار مرحوم آیت الله شهید صدر را می‌دیدند، تلاش آنها مضاعف می‌شد. شهید آیت الله صدر  نسلی را به جامعه اهدا کردند که در تحولات تمدنی معاصر تاثیر گذار بودند؛ لذا زمانی که حزب کمونیست  در عراق
به قدرت رسید، مرحوم آیت الله حکیم اعلام کردند که کمونیسم کفر و الحاد است و علیه آن قیام کنید، تقریبا تحرکات سیاسی آن زمان  در برابر بی خدایی و سکولاریزم به وجود آمد و این قضیه استمرار پیدا کرد.
 
دستگاه تبلیغاتی حزب بعث در آن زمان بسیار قوی بود و مردم بسیاری را تحت تاثیر قرار داد و با استفاده از این تحرکات توانست آیت الله حکیم را محاصره کند.

آیت الله  شهید محمد باقرصدر در اقدامی، دانشجویان و جوانان را به یک حرکت منظم تشکیلاتی دعوت کرد، طبیعتا هر حرکت آزادی بخشی در ابتدای آن یک حرکت مخلصانه است، نه فقط در اسلام، در همه ادیان و کشورها همین روال طی می شود.
 
در نهایت آیت الله تسخیری مثل هر جوان دیگری در آن زمان پشتیبان شهید صدر شدند  چه در نجف و چه در مناطق مختلف عراق به  تببین وضع موجود می پرداختند. تلاش آن زمان یک حرکت فرهنگی  به حساب می‌آمد ونه جنبش مسلحانه، و بیشتر به تبیین کارهای فرهنگی می پرداختند، بنابراین آن طلای نابی را که ما در فرهنگ اهل بیت(ع) داشتیم، به سبک اهل بیت (ع) تبیین می کردند و تا پایان عمر هم برهمین روال بودند.
 
گاهی بعضی از افراد، دوستی نابجایی نسبت به اهل بیت (ع) دارند و باعث می شوند که ضربه ای به خط مشی این بزرگواران وارد شود یعنی ضربه ای که متحجرین به اهل بیت (ع) می زنند کمتر از ضربه های دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) نیست.
 
در برهه ای  که حزب بعث مانع ورود هیئت های عزاداری به صحن مطهر امیرالمومنین(ع) شد و درها را به روی عزاداران بست؛  مردم نیز به مخالفت برخاستند، وتظاهراتی در این راستا به راه افتاد و اکثر شعار‌های آن تظاهرات به دست آیت الله تسخیری نوشته شده بود و مردم آن شعارها را بی وقفه سر می‌دادند؛ که منجر به دستگری وشکنجه ایشان در زندانهای حزب بعث شد.
 
بعد از آن که نهضت امام خمینی (ره) به وجود آمد و آیت الله تسخیری دریافتند که این نهضت فراتر از هر حزبی است، اعلام کردند که دیگر وابسته به خط امام خمینی(ره) هستند و هرکس از ایشان جدا شود از راه من جدا شده است.
 
در قم «دارالتبلیغ» وجود داشت. آیت الله تسخیری به توصیه شهید مطهری در بخش بین الملل آن فعالیت می‌کردند، «مجله الهادی» تحت نظر ایشان بود و گاهی چند مقاله برای آن مجله ها می‌نوشتند، ومفاهیم معارف اهل بیتی را ‌در مناطق مختلف جهان منتشر می شد. و بعدها این نشریه  جایگاه نشر مقالات علمی شخصیتهای جهان اسلامی شد.
 
تجربه بدست آمده وارتباطات گسترده آن پس از پیروزی انقلاب اسلامی‌در خدمت اهداف انقلاب‌ ونشر حق طلبی مردم ایران در آمد. برگزاری ده ها اجلاس بین المللی چه در داخل کشور چه در خارج آن از ثمرات همان تجربه وارتباطات اولیه ومشارکت دانشمندان وفرهیختگان داخلی وخارجی بود.
 
آیت الله تسخیری در قم درکنار تدریس، به تحصیل هم مشغول بودند. در درس های آیت الله وحید خراسانی ومرحوم آیت الله  میرزا جواد تبریزی شرکت می‌کردند.
 
بعد از انقلاب اسلامی رویکردهای آیت الله تسخیری در مورد وحدت و تقریب چگونه بوده و چه تفاوتی با سایر رویکردهای ایشان در گذشته داشته است؟

برای شناخت هر فردی باید زمانه ای که فرد در آن قرار دارد را در نظر بگیریم، در زمان آیت الله بروجردی، دارالتقریب در مصر وجود داشت. در آنجا تلاش می‌شد تا دیدگاه ها به یکدیگر نزدیک شود، مشترکات فقهی، تاریخی، حدیثی، رجالی و... را کشف می کردند و مقالات فراوانی در این زمینه ها نوشته می‌شد، اقداماتی که در دارالتقریب مصر صورت می گرفت یک اقدام تبلیغی،‌ رسانه ای و پژوهشی بسیار خوبی در بحث تقریب بود وبا آنچه که امروزه رخ می دهد بسیار متفاوت است.
 
 نباید فراموش کنیم که در جمهوری اسلامی ایران یک نظامی به وجود آمد که داعیه دار حاکمیت اسلام است، نظامی که رهبران آن بر این باورند، وحدت را به عنوان یک تاکتیک برای رسیدن به اهداف نمی‌دیدند.
 
امام خمینی(ره) چند محور را در زمینه وحدت مکمل یکدیگر می‌دانستند که آن چند محور عبارتند از اهل بیت (ع)، امت اسلامی، ادیان، انسانها  و... به همین جهت آیت الله تسخیری از همان ابتدا وارد این بحث ها شدند و برای آن تلاش می کردند، در واقع دیدگاه تقریبی ایشان بر این اساس بود که نباید فقط در یک جنبه را در نظر بگیریم. برای مثال تنها با تالیف و منتشر کردن روزنامه ومجله تقریبی مشکل تقریب حل نمی شود.
 
ایشان تاکید داشتند که درمقوله تقریب باید به مرحله ای برسیم که اجلاس های متعدد و خودجوش صورت گیرد، شما فکر نکنید که در گذشته مثل زمان حال می توانستیم به راحتی اجلاس وکنفرانس های تقریبی‌ را برگزار کنیم، در گذشته ورود در طرحهای تقریبی سخت‌ بود چون باعث اتهام وانزوا می شد.
 
من به مدت ده سال سردبیر مجله «رساله التقریب» بودم. به یاد دارم زمانی که  خواستار مصاحبه با یکی از علمای بزرگ تقریبی بودیم، شش ماه طول کشید و درست پس از آنکه توانستیم به ملاقات آن عالم تقریبی برویم اظهار داشتند که به دلیل یکسری از مسائل نمی تواند مصاحبه کند ولی قلبا به مصاحبه علاقه مند بود؛ شرایط متفاوت بود، امروزه در شهر مقدس قم و توسط مراجع عالیقدر اجلاسهای تقریبی صورت می گیرد، ومرجعیت نجف نیز اهل سنت را فراتر از برادر می شمارد وبا رهبریت واتیکان نشست و برخاست دارد واین امر نشان دهنده رشد فرهنگی جامعه و اثرگذاری تلاشهای خالصانه فعالان تقریبی و ادیانی در طول چهار دهه گذشته است.
 
آیت الله تسخیری بر این باور بودند که ما یک امکان بالقوه بسیار قوی در حوزه جهان اسلام داریم و اگر این استعداد از نظر فکری، اقتصادی، نظامی و ... یک دست و متحد شود انقلابی در تقریب میان ملتها رخ می دهد، ایشان تقریب را با این دید نگاه می‌کردند و آن را مقدمه حرکت انسانی و عدالت بشری می دانستند.
 
مرحوم آیت الله بروجردی نسبت به بحث تقریب اعتقاد فراوانی داشتند و تاکید می کردند که باید مسلمان براساس محورعلمی امامان اهل بیت(ع) گرد هم آورد. چه در تمام دورانها، علمای جهان اسلام بر این باور بودند  که امامان معصوم(ع)  اعلم زمانه خود بودند بنابراین مرجعیت علمی امامان اهل بیت(ع) برای همه مشهود بوده و هست.
 
به گفته علامه دکتر حسین محفوظ در برخی از مباحث مانند فقه، ما مسلمانان تا بالای ۹۰درصد با یکدیگر مشترکات داریم.
 
  آیت الله تسخیری جمعیت های تقریبی را در کشورهای مختلف و در جایی که مسلمانان حضور داشتند به راه انداختند.
 
من به یاد ندارم شخصیتی روحانی همانند آیت الله تسخیری همواره در حال سفر به کشورهای مختلف باشد. ممکن است که یک وزیر امور خارجه بر حسب نوع کارش چنین سفرهایی داشته باشد اما یک شخصیت علمی و فرهنگی روحانی در مقام تبیین علوم اهل بیت(ع) و اسلام ناب محمدی(ص) هرگز. ایشان یک باورو منش و روش اهل بیتی داشتند و معتقد بودند که اگر ما به کشورهای مختلف سفر نکنیم، بسیاری از توانمندی های جهان اسلام به هدر خواهد رفت.
 
امروز در جامعه اسلامی ما، آرامش و هم زیستی فراوانی وجود دارد و این مسئله نشات گرفته از احترام به سایر مذاهب و قبول تفاوت هاست در غیر این صورت ایران اسلامی همانند بعضی از کشورها همسایه می شد.
 
بعضی می گویند که حرکت در راه تقریب چه سود و منفعتی در پی دارد؟ باید به این گونه افراد گفت که اگر تقریب وجود نداشت، جهان اسلام تکه پاره شده بود.
 
آیت الله تسخیری با عقلانیت و به عنوان یک باور در راه وحدت جهان اسلام گام برمی‌داشت و هیچگاه به دنبال تحریک  نبود و در برخورد ها و بحث های  تقریبی با دیگران ایشان بیشتر گوش شنوا بودند.
آیت الله تسخیری قلم بسیار روانی داشتند. ایشان در کنار تالیفات متعدد، مسئولیت های فراوانی را برعهده داشتند و روح تقریب درهمه مباحث فقهی، اقتصادی و تمدنی وی زنده و پویا بود.
 
در رفتار مرحوم تسخیری هیچگونه تظاهرو ریایی وجود نداشت. کسی که تظاهر به اخلاق نیکو کند، اگر یکبار تحریک شود چهره واقعی خودش را نشان می‌دهد، اما آیت الله تسخیری این گونه نبود و حتی کسانی که با نظریات او مخالف بودند در مصاحبت با ایشان جذب منش و رفتارشان می‌شدند؛ در مناقشه با اشخاص مختلف، کاری به شخص نداشت و دیدگاه طرف مقابل برایش مدنظر بود و آن را نقد می‌کرد.
 
من به یاد ندارم ایشان علیه کسی صحبتی کند حتی کسانی که نسبت به ایشان فحاش بودند و به شدت مخالف با راهبردهایشان بودند.
 
ایشان پیش از انقلاب نیز در جهان اسلام شناخته شده بود و کنفرانس اندیشه اسلامی را در بدو انقلاب اسلامی و قبل از کنفرانس وحدت به راه انداخته بودند.
 
حضور کشورهای اسلامی در اجلاسها باعث شد تا پیش زمینه ای برای تقویت مسیر تقریب صورت گیرد؛ یعنی کنفرانس وحدت اسلامی از خلأ به وجود نیامد، یک پیش نشست هایی به نام اجلاس های اندیشه اسلامی داشت و درنهایت کنفرانس های وحدت شکل گرفت.
 
این اجلاس های اندیشه اسلامی در جای جای جهان اسلام وگاهی در جهان غرب برگزار می شد و موجب تشویق سایر کشورها به برقراری تعامل و ارتباط با یکدیگر می شد.
 
وقتی که آیت الله تسخیری متصدی کنفرانس های وحدت شدند، صرفا بحث برگزاری این کنفرانس ها مطرح نبود، بلکه آثاری که بر این اجلاسها مترتب می شد مورد نظر بود، مانند ایجاد ارتباط گسترده با فرهیختگان ودانشمندان جهان وجهان اسلام، چاپ وانتشار کتابهایی باعناوین مختلف فقهی، اصولی، اقتصادی، حدیثی، رجالی، کلامی و ... بادیدگاه تقریبی، تاسیس جمعیت های تقریبی‌در جهان اسلام و....
 
رابطه آیت الله تسخیری با مقام معظم رهبری چگونه بود؟
رابطه آیت الله تسخیری و رهبر عظیم الشان انقلاب اسلامی بیشتر بعد از انقلاب و بعد از اجلاس اندیشه اسلامی شکل گرفت و مقام معظم رهبری از نزدیک شاهد توانمندی ها و قابلیت های آیت الله تسخیری شدند.
هنگامی که آیت الله خامنه ای به رهبری نظام اسلامی انتخاب شدند، آیت الله تسخیری را به عنوان معاون بین الملل دفتر خود انتخاب کردند؛ همانطور که می دانید مقام معظم رهبری یک استراتژیست هستند. ایشان محورهایی را مشخص کرده بودند و براساس آن راهکارها و دستگاه هایی را تاسیس کردند. یکی از دغدغه های مقام معظم رهبری حمایت از پیروان اهل بیت (ع) بود بنابراین دستگاهی به نام مجمع جهانی اهل بیت(ع) را تاسیس کردند و آیت الله تسخیری به عنوان دبیرکل این مجمع منصوب شدند و فعالیت های تشکیلاتی را آغاز کردند.
 
آیت الله تسخیری سمت هایی را که پس از دبیر کلی مجمع اهل بیت متصدی شدند، هرکدام پر کننده خلأ موجود و یا ضعف فعالیت در آن محور است. مانند دبیرکلی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی و ریاست سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی؛ در واقع ایشان می خواستند حرکت فرهنگی در خارج از کشور یک دست باشد.
 
وقتی همه ارگان ها یک دست باشند، کشوری که می خواهد ارتباط  برقرار کند، تکلیف مشخصی دارد اما در مقابل ، زمانی که ارگان ها و سازمان ها متعدد باشند، دیگران از این تعدد وتشتت استفاده می‌کند و این به ضرر کشور است.
 
یکی از باورهای مرحوم آیت الله تسخیری، روحیه نهادینه کردن تلاشهای فردی واجتماعی بود.
ایشان  همواره تاکید می کردند  که  باید بطور نهادینه عمل کرد، و بر این باور بودند که باید نهاد عقلانیت اهل بیتی(ع) در جامعه اسلامی حاکم شود.
 
آیت الله تسخیری در طول عمر با برکت خود همواره به دنبال توسعه فعالیتهای فرهنگی بودند. ایشان در راه نشر فرهنگ اسلامی واهل بیتی تلاش های فراوانی کرد و توسعه گرایی هایشان به صورت اتوماتیک به پیشرفت های چشمگیری می‌رسید.
 
 اطلاعات ایشان از تشکیلات تک تک کشورها وعلمای اسلام وادیان بسیار دقیق بود، اعم از کشورهای اسلامی وغیر اسلامی، اینها نبود مگر به دلیل سفرهای مکررشان به کشورهای مختلف بود. اگر نام یک دانشمند ویا مرکز وموسسه اسلامی را در جهان اسلام وغرب به میان می آمد، ایشان اطلاعات کافی از آن عالم  وموسسه داشت و می توان گفت با آنها براساس مطالعات وتعامل فراوانی که داشت، زندگی کرده بود.
 
مرحوم آیت الله تسخیری در زمره معدود شخصیت هایی بودند که هروقت در اجلاسی شرکت می کرد، به اجلاس وشرکت کنندگان احترام می گذاشت ودر طول اجلاس حاضر بود. وبه تک تک مقالات گوش فرا می داد و گاهی نقدی وتعدیلی ویا اضافه ای را ارائه می نمود. محال بود محل اجلاس را ترک کنند. ایشان حتی در کمیته های فرعی هم شرکت می‌کردند، همین حضور مستمر باعث ارتباطات بیشتر می شد و در نهایت این انتقال اندیشه باعث ایجاد علاقه می‌شد.
 
 در یکی از جلساتی که مسئولان نظام با مقام معظم رهبری داشتند. با حضورمرحوم برادرم  مسئولین در آن جمع هریک از کشوری بر گشته بودند و گزارش هایی از سفرهایی که رفته بودند را ارائه می کردند. هرکدام که سخنی می گفتند برای تایید کلام خود اشاره ای به آیت الله تسخیری می کردند(یعنی ایشان بر صحت گفته من شاهدند)، در نهایت رهبرمعظم  انقلاب نگاهی به آیت الله تسخیری کردند و گفتند: «وجعلنی مبارکا این ما کنت».
 
پس از سکته مغزی که آیت الله تسخیری در پیش ازدو دهه آخر عمر خود داشتند، معمولا کسانی که چنین سکته ای را می‌گذرانند خانه نشین می‌شوند و تعداد کمی از افراد هستند که به کار یا زندگی روزمره برگردند؛ اما آیت الله تسخیری چنان روحیه بالایی داشتند که گویی چنین مشکلی برای ایشان پیش نیامده است، وبدن علیل خود را کشان کشان به این طرف وآن طرف جهان برای ادای ‌تکلیف سوق ‌می دادند. با اینکه ایشان به مدت سه ماه توان صحبت کردن هم نداشتند و به گفتار درمانی می‌رفتند و وقتی در گفتار درمانی شروع به صحبت کردند، به مزاح  می گفتند که من یک کودک کهنسال هستم.
 
یکی از مسئولان دفتر مقام معظم رهبری اذعان داشتند که آیت الله تسخیری حجتی برای همه ما انسان ها است؛ شخصی که با چنین بدن ناتوانی همه امور محوله خود را به درستی انجام می دهد و  دست از هیچ یک از آنها نمی‌کشد.
 
بنده به یاد دارم که ایشان زمانی که دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی بودند، با اینکه آن عارضه جسمانی برایشان پیش آمده بود، اما زودتر از همه در محل کارحضور پیدا می‌کردند و دیرتر از همه مجمع را ترک می‌کردند چرا که ایشان همواره از صمیم قلب احساس مسئولیت می‌کردند.
 
من اعتقاد دارم که برادر مرحومم زمان کم آوردند یعنی اینگونه باید گفت که زمانه در مقابل چنین افرادی نمی تواند مطابق خواسته هایشان حرکت کند مثل قدیمی هست که می گوید اگر روح بلند باشد، جسم خسته می‌شود و توان مندی همراهی با روح بزرگ را ندارد.
 
امروزه اگر اهل سنت در داخل احساس آرامش می کنند و این احساس را دارند که حقوق آنان رعایت شده است؛ وبه این درجه رسیده که شخصیت و اندیشه های آنان مانند هر شهروند ایرانی مورد احترام قرار گرفته است، وشک نکنید که این حقیقت به دنیا  منتقل می‌شود.
 
چرا این همه تبلیغات در خارج از کشورعلیه جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته است و روی هیچ یک از رهبران اسلامی اثر نگذاشته است؟ به این دلیل است که تعاملی که در کشورمان وجود دارد، یک تعامل عادلانه است. نمی خواهم بگویم صد در صد است اما مسیر، مسیر عادلانه ای است.
 
آیت الله تسخیری نگاهشان نگاهی جهانی بود. تعاملی که مرحوم برادرم  داشت این بود که همه باید به حق و حقوق خود برسند؛ چه در زمینه های قانونی، چه در زمینه های معیشتی و چه در زمینه های عبادی و… لذا ما در تاسیس حوزه های علمیه، مدارس و... شاهد کمک هاو ارشادات ایشان در این راه بودیم.
 
زمانی‌که با رهبران کشورهای اسلامی در رابطه با خصوصیات آیت الله تسخیری صحبت می کنیم، می گویند که ایشان با اعتقاد راسخ با ما کار می کردند و هیچگاه تظاهر به دوستی و تعامل دروغین نمی‌کردند.
 
امروز ندای مقام معظم رهبری این است که: اینکه در دنیای تشیع علیه برادران اهل سنت، در دنیای تسنن علیه برادران شیعه کتاب بنویسند، تهمت بزنند، بدگویی کنند، این نه هیچ شیعه‌ای را سنی خواهد کرد، نه هیچ سنی ای را شیعه خواهد کرد. آن کسانی که مایلند همه‌ی مردم دنیای اسلام به محبت اهل‌بیت و ولایت اهل‌بیت بگروند، بدانند با دعوا راه انداختن و با اهانت کردن و با دشمنی کردن هیچ کس را نمیتوان شیعه کرد و به ولایت اهل‌بیت متوجه کرد. دعوا ایجاد کردن جز بَغضاء و جدائی و دشمنی هیچ اثر دیگری ندارد و این بغضاء‌ و دشمنی و جدائی همان چیزی است که امروز آمریکا میخواهد، صهیونیست‌ها می خواهند و دارند برای آن تلاش می کنند.
 
نوع تعامل آیت الله تسخیری با اهل سنت چگونه بود؟

در کنفرانس وحدت اسلامی، بالغ بر ۱۶۰ نفر از علمای ودانشمندان وفرهیختگان اهل سنت شرکت می کردند اگر کسی  در این کنفرانس ها احساس نارضایتی و نا عدالتی می‌کرد، مجبور نبود که در اجلاس حضور داشته باشد؛ بنابراین هیچ یک از اهل سنت به عنوان ضد به ایشان نگاه نمی کرد، آیت الله تسخیری همواره به اهل سنت احترام می‌ورزید و در تعامل مثبت با علمای جهان اسلام بود و حتی در مباحثاتشان شرکت می کرد و علما جذب ایشان می‌شدند.
 
عالم واقعی کسی است که علم به مسا‌ئل اختلافی داشته باشد و بتواند آن را تحلیل کند و راجع به آن نظر دهد و یقینا آیت الله تسخیری چنین ویژگی علمی واخلاقی را داشتند، این تعامل برادرانه ای که او با اهل سنت داشت، در برقراری ارتباط با جهان اسلام بسیار تاثیرگذار بود.
 
 
 
در حوزه علمیه های داخل کشور پیش آمده بود که کسی مخالف نظر آیت الله تسخیری باشد؟

هر انسانی مخالف وموافق دارد،واین مخالفتها طبیعی است، اما آنچه از همه مهمتراست، نحوه تعامل با این مخالفت هاست که ایشان همیشه با سعه صدر نقد سالم را می پذیرفت، وآنچه را که خود صواب می پنداشت بیان می کرد وتا آنجایی که ممکن بود قاعده «رُحماء بينهم» را تقويت مى نمود، والبته بعضيها كه با انقلاب اسلامی همخوانی ندارند نقدهاى شديدترى داشتند كه ايشان نيز با اين عناصر نيز حكيمانه و «بالتي هي احسن» تعامل مى كردند.
 
ايشان مرتب به دیدار مراجع بزرگوار می رفتند و از ارشادات بزرگان برای پیشبرد هدف تبلیغی والهی تقریب بهره می بردند.
 
به یاد دارم روزی همراه مرحوم آیت الله تسخیری به دیدار آیت الله وحید خراسانی(دام ظله) رفته بودیم، ایشان گزارشی از عملکرد مجمع جهانی تقریب را به آیت الله وحید ارائه دادند، پس از اتمام گزارش، خطاب حضرت آیت الله وحید حفظه الله به مرحوم حاج آقای تسخیری این بود: آقای تسخیری من شب ها همانگونه که برای فرزندانم دعا می کنم برای شما دعا می کنم، و در راهی که در آن قرار گرفته اید آرزوی توفیق دارم، و تاکید می کردند که کار خدمت به مکتب اهل بیت (ع) همین است که شما انجام می دهید.
 
البته فراموش نکنیم برخی از افراد بوده وهستند، که خلاف این مسائل را بیان می کردند، گاهی جریان هایی وجود دارد که ضد نظام است و درآمد های هنگفتی دارند که به نام تشیع علیه تشیع جوسازی می‌کنند و بالعکس؛ اینگونه افراد برای همه شناخته شده هستند.
 
من برای یکبار هم نشنیده ام که آیت الله تسخیری به این دسته از افراد توهینی کند. ایشان  نقد می کرد و همواره معتقد بود که راهی که این افراد می روند، کمک به تشیع نمی‌کند اما هیچگاه توهین نمی‌کردند.
 
 در اردن اجلاسی برگزار شد و شخصی به نام شیخ حسین موید در آنجا حضور داشت. او مدعی بود که ۱۷ سال مدرس بحث خارج در حوزه قم بود، و متاسفانه در اردن به او امام حسین مويد می‌گفتند البته بعد از مدتی این آقا وهابی شد و در حال حاضر نیز سکولار است. او مطالبی به جمهوری اسلامی نسبت می داد که خلاف ‌واقع بود. وآیت الله تسخیری را متهم می کرد. مرحوم آیت الله تسخیری خطاب به علمای حاضر گفتند: قضیه اینگونه نیست که او به زبان می‌آورد و توضیحاتی را در این خصوص دادند، وآن شخص را در حضور ده ها شخصیت اسلامی شیعه وسنی دعوت به تقوا کرد، واینکه مبادا این مسیری که ‌در پیش گرفتی، تورا به بن بست برساند وعاقبت ناخوشایندی برایت ترسیم شود. البته بدون آنکه منفعل ‌باشد و یا کوچکترین توهین به  فرد مذکورداشته باشد.
 
اندیشه های ناب آیت الله تسخیری کم نظیر بود، وقتی در اجلاس و محفلی شرکت می‌کردند، همه افرادی که در آنجا حضور داشتند صحبت های ایشان را به خوبی گوش می کردند چراکه ایشان همواره سخنان تازه ای داشته و کمتر سخنان تکراری داشتند.
 
سه سال پیش برای حفظ و نشر آثار آیت الله تسخیری رایزنی هایی صورت گرفت و قرار شد با مرحوم دکتر قدرت الله علیزاده یار دیرین آیت الله تسخیری، این اقدامات را پیش ببریم اما شخص آیت الله تسخیری مخالفت کردند و این پروژه انجام نشد.
 
حتی بعد از اینکه از دبیرکلی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی کنار رفتند، به ایشان پیشنهاد داده شد  که در قم بحث خارج  فقه مسائل نو که در مجمع  فقهی مکه مطرح می شود و کمتر در حوزه ارائه می شود، را در پیش بگیرند. - ایشان در قالب ۷ الی ۸ جلد این بحثها را نگاشته بود- ، اما ایشان مخالف بودند و اظهار کردند که با وجود مقام معظم رهبری ودیگران که مکفی هستند، در این راه قدم برنمی دارم.
 
ایشان به شدت از منیت دوری می‌کردند و همه علمای پاک نهاد ومسئولان کشوری با ایشان به بزرگی رفتار می کردند و به طور ویژه احترام ایشان را نگه می‌داشتند چرا که آیت الله تسخیری خود را نذر خدا ومکتب اهل بیت (ع) کرده بودند.
 
بعد از رحلت آیت الله تسخیری کاری که از دست خانواده ایشان بر می‌آید این است که به تاسیس بنیادی  بپردازد که آثار ایشان در آنجا وجود داشته باشد.
 
شخصیتی که بیش از ۸۰۰ مقاله علمی در کنفرانس های مختلف دارد، حدود ۶۰ تالیف و ترجمه و نیز افرادی وجود دارند که در رابطه با افکار ایشان و شیوه زندگیشان کتاب هایی را تالیف کرده اند لذا نیاز است تا  یک موسسه و نهادی تشکیل شود که بتواند این عملکردها را تعقیب کند.
 
امیدواریم مسئولان نهادی را تشکیل دهند تا به جمع آوری مقالات و تالیفات ایشان بپردازند تا بتواند منبعی برای دانشجویان باشد و از آن بهره ببرند.

*برادر مرحوم محمدعلی تسخیری
*مسوول بین الملل دانشگاه ادیان ومذاهب قم
 

 
انتهای پیام/
 
 
خبرنگار: فاطمه جباری
 
https://taghribnews.com/vdciuuawvt1azy2.cbct.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی