یک استاد دانشگاه گفت: عملکرد رسانه ملی در پرداختن به مفاهیم فرهنگی متظاهرانه است و این رویکرد بسیار خطرناکی است که ماهیت صداوسیما را تهدید میکند.
اشتراک گذاری :
به گزارش سرویس سایر رسانه ها خبرگزاری تقریب به نقل از خبرگزاری ایکنا:
عماد افروغ، نماینده اسبق مجلس و استاد دانشگاه، در گفتوگو با خبرنگار ایکنا درباره عملکرد تلویزیون در فرهنگسازی اظهار کرد: پاسخ به این پرسش دشوار است، زیرا برای پاسخگویی باید به آرشیو رسانه ملی مراجعه و با تکیه بر مستندات اظهارنظر کرد، اما استنباط شخصی من این است که حرکت ۴ دهه رسانه ملی کاملاً سینوسی بوده و مدیران رسانه سعی کردهاند با برخی تولیدات حداقل ظاهر را حفظ کنند.
وی در ادامه افزود: تعریف من از حرکت سینوسی با تعریف رایج متفاوت است، چون برخی این حرکت را به معنای بود یا نبود تشریح میکنند، اما تلویزیون در ۴۰ سال گذشته در جریانسازی فرهنگی موفق نبوده و یا در مواقع دیگر وانمود کرده در این حوزه موفق است. این رویکرد بسیار خطرناکتر از تعریف عامه از حرکت سینوسی است، زیرا تظاهر به تزویر و نفاق دامن میزند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: من هم بارها شاهد این رفتار متظاهرانه بودهام و متأسفانه رسانه ملی آنتن خود را در اختیار متظاهران قرار داده است. به هر حال در این ۴۰ سال آثار معدودی هم با محوریت انقلاب اسلامی تولید شده است و توانسته تا حدی تأثیرگذار باشد؛ تولیداتی که عمدتاً در ابتدای پیروزی انقلاب روی آنتن رفتند، اما با گذر زمان تعداد این آثار کاهش پیدا کرده است.
وی با تأکید بر اینکه رواج سلبریتی محصول صداوسیماست گفت: رسانه ملی نه تنها در تبیین ارزشهای انقلاب موفق نبوده، بلکه در برخی مواقع ارزشها را هم قربانی کرده است، برای مثال اشاعه فرهنگ سلبریتیها یکی از اتفاقات ناگواری است که در رسانه ملی رخ داده است. مثال دیگر ذبح موسیقی سنتی و کلاسیک در سیماست که باعث شده امروز چنین وضعیتی بر تلویزیون حاکم شود. در کتابی که به زودی چاپ خواهد شد اشاره کردهام که تصور بسیاری از افراد که فکر میکنند تنوع رسانه به دلیل تنوع مناسبات اجتماعی و سبک زندگی به وجود آمده کاملاً غلط است و این رسانه است که به سبک زندگی مردم جهت میدهد.
این جامعهشناس اضافه کرد: جدا از جریانسازی منفی، صداوسیما با استراتژیهایش باعث شده تا در تمامی بخشها به صورت نظامیافته عمل نکند. البته باز هم تأکید میکنم که قرار نیست جانب انصاف را کنار بگذاریم و منکر برنامههای خوب رسانه ملی شویم، اما کلیت برنامهها به گونهای نیست که در آن آرمانهای انقلاب اسلامی به خوبی متبادر شده باشد.
وی به نقش اسپانسرها در تولیدات تلویزیون اشاره کرد و گفت: جنس تأمین برنامههای تولیدی بازتاب گستردهای بر روی سبک زندگی مردم داشته است. من این مطلب را در جلسهای که با حضور مدیران سیما برگزار شد به آنها نیز گفتهام که بین ایده و واقعیت یک رابطه وجود دارد، چون برخی رفتارهایی که در جامعه به وقوع میپیوندد معلول این ایدهپردازیهاست. حتی برخی مدیران سیما هم به آن معترفاند، با این تفاوت که آنها این تأثیر را مثبت قلمداد میکنند، اما من معتقدم که رسانه ملی در این زمینه موفق عمل نکرده است.
افروغ تأکید کرد: رویکرد نامناسب سیما در برخی مواقع نیز شکلی غیرمستقیم دارد، برای مثال اسپانسرزدگی آن قدر در سیما رایج شده که برنامههای کودک را هم تحت تأثیر قرار داده است؛ به نحوی که در تبلیغات میانبرنامهای کودک محصولی مانند ماکارونی تبلیغ میشود. این سبک برنامهریزیها به هیچ وجه نمیتواند جریانسازی فرهنگی را در پی داشته باشد.
وی تصریح کرد: نکته تأسفآور اینکه پاسخی برای این رفتارها وجود ندارد، یعنی مدیران سیما دلیل حضور همهجانبه اسپانسرها را توضیح نمیدهند تا بدانیم این اتفاق برای چه رخ داده است و البته نکته دیگر که باید به آن اشاره کرد برنامهسازی به هر قیمتی است. وقتی سیاست حاکم بر تلویزیون چنان است که به هر قیمتی باید اثری تولید شود، نتیجه این خواهد شد که اسپانسرها در تلویزیون حرف اول را میزنند و البته باید ذکر کرد که اگر رسانه ملی خود را به آرمانهای جمهوری اسلامی وفادار میداند، باید در عمل نیز به آن وفادار باشد. به طور کلی بسیاری از اتفاقاتی که در فرهنگ رخ داده متناسب با رسانه ملی نیست و اگر در فرهنگ ایرانی توجه به ارزشها اصل است، این نوع نگاه در برنامههای سیما دیده نمیشود و این همان تظاهری است که در ابتدا به آن اشاره کردم.