اختصاصی/ مدلشناسی عملیات طالبان در هتل اینترکنتیننتال؛
هشدار به ارگ، حمله به آمریکا
تنا - اختصاصی
عملیات تروریستی طالبان بر علیه هتل اینترکنتیننتال را نباید یک عملیات میدانی به حساب آورد بلکه طالبها با این عملیات آنهم در چنین وضعیتی به نوعی به کابل و آمریکا هشدار سیاسی دادند.
اشتراک گذاری :
"ما نشست مقامات افغان و مهمان خارجی آنها را هدف قرار دادیم". این عبارت بخشی از سخنان «ذبیحالله مجاهد» سخنگوی طالبان است که پس پایان عملیات رهایی گروگان در هتل اینترکنتیننتال منتشر شد و نشان میدهد که علیرغم تحلیلهای غلط در داخل و خارج از کشورمان؛ طالبان همچنان دست برتر عملیات میدانی در افغانستان را دارد.
واقعیت این است که شنبه شب برابر با ۳۰ دی ۱۳۹۶ اخباری مبنی بر نفوذ عناصر طالبان به هتل اینترکنتیننتال کابل توسط رسانههای افغانستان منتشر شد که پس از چند دقیقه به سرتیتر اخبار آژانسهای خبری تبدیل شد و تا فردای آن روز (یکشنبه ۱ بهمن) توسط مطبوعات و رسانههای داخلی و خارجی پوشش داده شد و نهایتاً با مسئولیتپذیری طالبان و انتشار بیانیه این جریان تروریستی به پایان رسید.
چرا هتل اینترکنتیننتال؟
نخستین سوالی که از حیث زمین و گستره عملیات ممکن است به ذهن مخاطبان اخبار حوزه افغانستان و جریانهای جهادی رادیکال خطور کند این است که چرا «هتل اینترکنتیننتال» به عنوان هدف عملیات طالبان انتخاب شده بود؟
برای پاسخ به این سوال باید دو مولفه اساسی و بنیادین را که برگرفته از مرامنامه و ایدئولوژی طالبها است را مورد واکاوی قرار دهیم:
الف) خارجیها را بزنید!
زمانی که «امارت اسلامی» در سالهای ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۶ و در اوج جنگهای داخلی پایه گذاشته شد و رسماً طالبان حکومت در افغانستان را به معنای دولت – ملت در دست گرفت؛ اولین راهبرد آنها مبارزه با شرک و فساد بود که ریشه آنرا باید در زمان جهاد با شوروی در اواخر دهه ۷۰ میلادی جستوجو کرد. به گونهای که بخشی از طالبان که در زمان اشغال افغانستان توسط شوروی سابق برای مقابله و جهاد دست به سلاح شده بودند بر این عقیده بودند که هرگونه نیروی خارجی که وارد خاک افغانستان شود را باید مورد هجمه قرار داد.
این تفکر تا به امروز پابرجاست و هسته تندروی طالبان معتقد است که به هر نحوی باید با نیروهای خارجی که موجب ظلم بر مردم افغانستان میشوند مقابله کرد. تا جایی که از سال ۲۰۰۱ و پس ورود نظامی آمریکا به افغانستان تا به امروز شاهد هستیم که طالبان ساکت ننشسته و علاوه بر ارتش آمریکا، نیروهای ناتو (سازمان پیمان آتلانتیک شمالی) و آیساف (نیروهای بینالمللی کمک به امنیت) را مورد انواع و اقسام هجمهها و حملات قرار دادند که تمامی این وضعیت بر گرفته از ایدئولوژی طالبان از زمان تاسیس و پایهگذاری امارت اسلامی تا به امروز است.
ب) مرتبطین با خارجیها، هدف ما هستند!
پس از آنکه نفوذ طالبان بر کابل از بین رفت و آمریکا تمامی این کشور (اعم از نهادهای سیاسی، نظامی و اقتصادی) را باز تعریف کرد و مهرههای دلخواه و نزدیک به خودش را در افغانستان قرار داد؛ طالبان شدت و عملیات خود را برای مدتی تغییر داد. به گونهای که اوج این عملیاتها در سلسله «عملیاتهای بهاری» نمایان میشد که از سه ماه اول سال شروع و تا اوایل پائیز ادامه داشت.
از این جهت بخشی از عملیاتهای طالبان به نیروهای خارجی اختصاص داده شد و بخشی دیگر به نیروهای امنیتی و مقامات سیاسی افغانستان. البته این موضوع در زمان به روی کار آمدن «اشرف غنی» رئیس جمهوری فعلی افغانستان شیب صعودی به خود گرفت؛ چراکه هسته اولیه و شورای تصمیمگیرنده طالبان در کویته و پیشاور پاکستان بر این عقیده هستند که اشرف غنی به دنبال ریشهکن کردن طالبان از افغانستان است.
به عبارتی دیگر شورای رهبری طالبان پس از مرگ «ملا محمد عمر» اولین رهبر طالبان و همچنین با به روی کار آمدن اشرف غنی به این نتیجه رسیده که «ارگ» (کاخ ریاست جمهوری افغانستان) به دنبال آن است تا سناریوی آمریکا بر علیه طالبها را پیادهسازی کند که نتیجه آن خلع سلاح و زندانی کردن عناصر آن خواهد بود.
به این جهت است که طالبان اولاً جلسه مشترک مقامات افغان با خارجیها را مورد حمله قرار داد و دوماً اینکه هتل اینترکنتیننتال در تملک آمریکاییها است و به نوعی به واشنگتن اخطار دادهاند که آنها همچنان در فهرست طالبان قرار دارند.
حقانی یا طالبان؛ کدامیک میداندار عملیات کابل بودند
کمی پس از آنکه طالبان مسئولیت عملیات را به عهده گرفت و مشخص شد هدف آنها مهمانان خارجی و برخی از مقامات وزارت مخابرات و نمایندگان این وزارتخانه در ولایتهای افغانستان بوده است، برخی از مقامات دولت افغانستان اعلام کردند که ردپای شبکه تروریستی حقانی در عملیات به چشم میخورد.
در این راستا باید توجه داشته باشیم که مدل عملیات و دادههایی که از سوی رئیس هتل (که قبل از عملیات به بیرون گریخته بود) نشان میدهد که مقادیری از سلاح و مهمات در قسمت آشپزخانه هتل اینترکنتیننتال از قبل جاسازی شده بود که در همینجا مشخص میشود پای یک عنصر بومی در میان است.
لذا به دلیل عمق نفوذ طالبان میان شهروندان افغانستان و همچنین مدل عملیات و مدت زمان آن که بیش از ۱۲ ساعت به طول انجامیده بود، نمیتوان ادعای دست داشتن شبکه تروریستی حقانی در این عملیات را درست دانست و آنرا تایید کرد. چراکه شبکه تروریستی حقانی نسبت به گذشته از نفوذ و منابع کمتری در افغانستان به نسبت طالبان برخوردار است.
علاوه بر آن از حدود یکسال گذشته و به خصوص پس از اعلام راهبرد جدید ایالات متحده در افغانستان، شاهد اعمال فشار واشنگتن بر کابل برای به سر میز کشاندن طالبان هستیم و به موازات آن پاکستان در فهرست اهداف آمریکا قرار گرفت. از این جهت میتوان اینگونه تحلیل گرد این عملیات تنها هشدار طالبان به دولت افغانستان و آمریکا نبوده است بلکه به نوعی تسویه حساب مقطعی پاکستان با آمریکا و کشورهای خارجی حاضر در افغانستان بوده است که در وضعیت کنونی بخشی از آن نمایان شده است.
فرجام سخن:
بر اساس آمایش سرزمینی و گستره حضور جریانهای تروریستی مانند القاعده، طالبان، شبکه تروریستی حقانی و نهایتاً داعش در افغانستان؛ اوضاع امنیتی این کشور حتی نسبت به سال گذشته بسیار مخاطرهآمیز و ناپایدار است. اگر به آرایش و تجمیع گروههای تروریستی توجه کنیم میبینیم که کلکسیونی از جریانهای بنیادگرای افراطی در زمین بازی افغانستان حضور دارد که آمریکا هم نتوانسته در طول ۱۷ سال حضور خود در آنجا آنها را مهار کند.
از این جهت ذکر این نکته لازم است که از حیث ایدئولوژی و راهبرد میدانی، هیچ فرقی میان طالبان، داعش و القاعده وجود ندارد؛ چراکه بر اساس اسناد مربوط به پایهگذاری القاعده در سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۸ بخشی از طالبان در بیعت با القاعده بود و در این راستا داعش هم در راستای این سناریو تا سال ۲۰۱۴ در بیعت با القاعده بوده است.
هیچ سندی وجود ندارد که اثبات کند این سه جریان با یکدیگر در تضاد هستند؛ ممکن است اظهاراتی در این خصوص از سوی مقامات افغانستان و برخی تحلیلگران ارائه شود اما متاسفانه بخشی از این راهبرد مربوط به پشت صحنه همکاری جریانهای تروریستی است که در یک منطقه و در کنار هم مشغول به فعالیت هستند. به عنوان مثال در عملیات «میرزا اولنگ» که در ولایت سرپل اتفاق افتاد شاهد کار مشترک میان طالبان و داعش بودیم و از این جهت باید منتظر اتفاقهای تازه در افغانستان باشیم.