تاریخ انتشار۲۷ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۱۱
کد مطلب : 298628

اهمیت بینش تمدنی در تحقق تمدن نوین اسلامی

تنا - اختصاصی
تمدن بالاترین صورتبندی زندگی اجتماعی بشر است که در یک منطقه جغرافیایی وسیع عینیت پیدا می کند. این عینیت مبتنی بر نظام های نظری و عملی است و نظامهای نظری عملی مبتنی بر مبانی شناختی هنجاری به دست می آیند.
اهمیت بینش تمدنی در تحقق تمدن نوین اسلامی
به دیگر سخن، مبانی وجود دارد که از بطن آنها، نظام ها استخراج می شود. امتداد نظام ها، باعث شکل گیری ساختارها و نهادها می شود. این عینیت یافتگی در یک مهد و محور می تواند در میدان وسیعی تکثیر شود و این یعنی تمدن. هنگامی که یک تفکر گسترش پیدا می کند به گفتمان غالب تبدیل می شود و ما خواسته یا ناخواسته ذیل آن گفتمان رفتار می کنیم.

 اما در تمدن نوین  اسلامی واژه نوین نشان می دهد که این تمدن ناظر به آینده است بنابراین  این واژه، تمدن نوین اسلامی را علاوه بر تمدن غربی از تمدن اسلامی نیز جدا می کند. بحث نوین گویای این مساله است؛ تمدن نوین، احیای تمدن اسلامی نیست بلکه با استفاده از تجربه های این تمدن و اشتراک هایی که با تمدن غربی دارد، جدید بوده و با  این دو تمدن تفاوت دارد.

در ارتباط با تفاوت های تمدن نوین اسلامی با تمدن غرب باید به این نکته اشاره کرد که بیشتر تفاوت ها به مبانی برمی گردد. برای نمونه در بخش معرفت شناسی، تمدن غربی منابع رضایت بخش برای شناخت را منحصر در تجربه می داند و برای آن نوعی انحصارگرایی تجربی قائل است اما در تمدن نوین اسلامی گفته می شود که منابع معرفت فراتر از تجربه است که شامل عقل و وحی می شود و این تمدن قائل به تکثرگرایی معرفتی است. علاوه بر آن در بخش انسان شناسی، در تمدن غربی ابعاد مادی انسان دیده شده و به ابعاد معنوی توجه نمی شود اما در تمدن نوین اسلامی، انسان اعم از ابعاد مادی و معنوی است. در بخش هستی شناسی نیز تمدن نوین اسلامی هستی را غایتمند می داند و خالق هستی هرلحظه دست اندرکار است تا هستی را به هدف غایی برساند. این تفکرها در نظام های اقتصادی، مدیریتی، سیاست و ... که شکل می گیرد، اثرگذار خواهد بود.

اما درباره رابطه تمدن نوین اسلامی و تمدن اسلامی باید به این مساله توجه داشت که تمدن جدید بر دوش تمدن قدیمی سوار است و از تجربه های آن استفاده می کند اما تفاوت های جدی نیز وجود دارد. برای نمونه در شکل گیری تمدن اسلامی، مردم نقشی نداشته اند و تمدن دربار و سلاطین بوده است در حالی که در تمدن نوین اسلامی مردم نقش اساسی ایفا می کنند. در تمدن اسلامی فکر اهل بیت (علیهم السلام) محوریت نداشته اما تمدن نوین اسلامی با محوریت فکر اهل بیت شکل گرفته است. البته محوریت اهل بیت به این معناست که هم اهل سنت به آن اعتقاد دارند و هم اهل تشیع.

پس از اشاره به تفاوت ها و اشتراک های تمدن نوین اسلامی با تمدن اسلامی تمدن غربی لازم است که به موانع پیش روی این تمدن پرداخت. برای شکل گیری تمدن نوین اسلامی موانع مختلفی وجود دارد.از جمله موانع  در جهان اسلام، نداشتن بینش و فکر تمدنی است. مانع دوم به گروه های افراطی برمی گردد که در جهان اسلام وجود دارند. مانع سوم غربزدگی و سیطره تفکر غربی است.

یکی از راهکارهای گذر از موانع، بازیابی و ارتقای هویت اسلامی است. برای هویت بخشی، مهم ترین کار ارائه الگوست. بر همین اساس اگر جمهوری اسلامی بتواند در ارائه الگو موفق عمل کند، این الگو آرام آرام تکثیر می شود. برای نمونه می توان به بسیج اشاره کرد. در عراق «حشدالشعبی» و در سوریه «سازمان دفاع مردمی» وجود دارد که این سازمان ها به نوعی از بسیج ایران الگوبرداری شده اند.

بنابراین هویت تمدن نوین اسلامی بیشتر از نوع فکری است تا غلبه گفتمانی پیدا کند و از آنجایی که عرضه های تمدنی مختلفی وجود دارد، عرضه فکری ارائه شده از سوی ما  باید مطلوبتر باشد تا دیگران نسبت به آن گرایش پیدا کنند و ذیل گفتمان آن قرار بگیرند، سخن گفته و به آن عمل کنند.

علاوه بر این موارد، تمدن نوین اسلامی مذاهب مختلف اسلامی را شامل می شود و مخصوص به مذهب خاصی نیست بنابراین با تفرقه افکنی این مذاهب به یکدیگر نزدیک نمی شوند. نزدیکی مذاهب باید در دل ها و فکر ها باشد. در حال حاضر تعریفی که از وحدت ارائه می شود، مبهم است. به نظرم باید روی زندگی مسلمانان تاکید داشت و ناظر به حل مسائل ،افکار ارائه شود و آنگاه همه به سوی  معارف قوی تر گرایش می یابند.
 اگر روی مساله زندگی تاکید داشته باشیم، محوریت اهل بیت (ع) مطرح می شود که توجه به آن باعث ارتقا زندگی خواهد شد.

فرزاد جهان بین
عضو هیأت علمی دانشگاه شاهد
https://taghribnews.com/vdcci4qi42bqoe8.ala2.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی