مارموز؛ نگاه طنازانه و انتقادی سینما به سیاست/ خندهای که عبث نیست
مارموز طنزی سیاسی است که سعی دارد با نگاه انتقادانه خود خندهای همراه با اندیشه را بر لبان مخاطب بنشاند.
اشتراک گذاری :
خبرگزاری تقریب، حوزه فرهنگ و هنر: این روزها سینمای ایران در اختیار فیلمهای طنز است؛ آثاری که عمدتاً کیفیت خوبی ندارند و فقط برای این ساخته شدهاند که به هر طریقی خندهای بر لب تماشاگر بنشانند و در این میان سازندگان آن هم منفعتی مالی برای خود کسب کنند. در چنین شرایطی مارموز فیلمی است که مخاطب را به تأمل وا میدارد.
مارموز نوزدهمین ساخته کمال تبریزی، کارگردان صاحبنام سینمای ایران، است. بررسی کارنامه این فیلمساز بیانگر آن است که او در عرصه طنز توانمندی خاصی دارد؛ فیلمهایی چون «لیلی با من است» و «مارمولک» مثالی روشن در این زمینهاند که هنوز خاطره خوش آنها در یاد مخاطبان باقی مانده است.
مارموز یک طنز سیاسی است که در آن به بسیاری از مسائل روز اشاره شده است. همچنین نقد معضلات اجتماعی یکی دیگر از شاخصهای این اثر است. مارموز داستان فردی فرصتطلب است که در موقعیتهای مختلف تغییر موضع میدهد تا بتواند منفعتی برای خود کسب کند. در این میان دفاع از ارزشهای انقلاب و دین مهمترین ابزاری است که او برای رسیدن به خواستههایش از آن بهره میگیرد. این شخصیت به طور غیرمستقیم به برخی مسئولان اشاره دارد که فقط برای حفظ جایگاه خود حاضر به هر کاری هستند. همچنین در کنار نقدهای داخلی این فیلم گروههای معاند خارجنشین را هم به شکل ظریفی نقد میکند.
نکته حائز اهمیت فیلم این است که کارگردان برای خنداندن تماشاگر حاضر نشده هر کاری کند، به ویژه که این نوع فیلمسازی این روزها به شدت رایج است و مخاطب به شوخیهای زننده میخندد. بحث دیگری که کمال تبریزی به آن اشاره دارد ظاهرنمایی است که امروزه در بین برخی مسئولان جامعه به شدت رواج دارد و باعث شده مردم با نوعی سوءظن رفتار همگان را قضاوت کنند.
شخصیتپردازی این فیلم به خوبی انجام شده است و آدمهای متظاهر در مارموز فقط به یک یا دو نفر خلاصه نمیشوند. وجود این افراد در طیفهای متقابل سیاسی در این فیلم بیانگر آن است که این ویژگی در بسیاری از افراد نهادینه شده است. انتخاب مناسب بازیگران در این فیلم سبب شده شخصیتپردازی شکلی جاافتاده به خود گیرد. در مارموز بازیگرانی انتخاب شدهاند که با نقش همخوانی خوبی دارند. در این میان حامد بهداد با بازی در یک اثر طنز قالب معمول خود را شکسته و در نقشی متفاوت ظاهر شده است.
«مار موز» فیلمی شریف در سینمای طنز در ساخته جدید کمال تبریزی طنز کلامی، که یکی از رایجترین شیوهها برای خنداندن مخاطب است، فقط در بخشهایی از فیلم استفاده شده که در سایر بخشهای فیلم طنز موقعیت به کار گرفته شده است. متأسفانه طنز موقعیت این روزها کمتر در سینما مورد توجه قرار میگیرد.
مارموز یک رویکرد ارزشی نیز دارد که شاید در نگاه اول چندان نمایان نباشد، مثلاً وقتی در فیلم آدمهای متظاهر را میبینیم، درمییابیم که این قبیل افراد فرصتطلبانی هستند که میخواهند با لباس تظاهر برای خود منفعتی کسب کنند. همچنین در این فیلم هویت واقعی معترضان خارجنشین هم نمایان میشود. در انتهای این فیلم نکتهای بیان میشود که مسعود کیمیایی پیشتر در فیلم «تجارت» بیان کرده است. آنهم اینکه اگر اعتراضی به وضع موجود دارید در داخل کشور مطرح کنید، زیرا اعتراضاتی که در خارج از کشور بیان میشود رویکرد وطنفروشی به خود میگیرد و هرگز ثمری نخواهد داشت.
کمال تبریزی با کارگردانی مارموز یادآور شد که لازم نیست برای خنداندن مخاطب مانند سایر فیلمهای به اصلاح طنز اخلاقیات اجتماعی را زیر سؤال برد و مارموز نمونه خوبی در این زمینه است؛ در این میان یک نکته تأسفآور وجود دارد، آنهم اینکه شرایط در سینمای ایران بهاندازه بحرانی شده که آثار طنز فاخر آنچنان که باید با استقبال تماشاگران مواجه نمیشوند، اما آثار هجو فروش بالایی دارند.
درباره چرایی کاهش سطح سلیقه مخاطبان فقط نمیتوان سینما را مقصر دانست، بلکه عوامل مختلفی از جمله تلویزیون نیز در این امر دخیل است. برای مثال وقتی میبینیم در سیما سریالهای کمکیفیت داخلی و خارجی روی آنتن میرود، در واقع سبب افول ذائقه تماشاگر شدهایم. در این میان سریالهای کرهای گواه بارز این ادعا هستند که هیچ توجیهی برای خرید آنها نیست. شاید تنها دلیلی که بتوان برای خرید این سبک تولیدات ذکر کرد، مسئله هزینه باشد که البته هزینه خرید چنین آثاری تفاوت چندانی با آثار خوب دیگر کشورها ندارد.
به قلم؛ داوود کنشلو
انتهای پیام