تاریخ انتشار۴ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۲۰:۰۵
کد مطلب : 353377

عوامل ناآرامی در زندگی

اگر چیزی رزق انسان نباشد، اگر زمین و زمان را به هم بدوزد به آن چیز نخواهد رسید؛ از این رو حرص زدن اصولا امر بی فایده‌ای است.
عوامل ناآرامی در زندگی
به گزارش خبرگزاری تقریب، زندگی بشر برای اینکه آرامش داشته باشد نیازمند رفتارهایی است که هریک از آنها می‌تواند آرامشی را در زندگی حکمفرما کند. نبودِ هر یک از این ویژگی‌ها سلب آرامش را به همراه دارد.
 
حسادت
یکی از شاخصه‌های ضد آرامش در زندگی حسادت است. معنای خودمانی حسادت این است که انسان چشم دیدن نعمتی را در طرف مورد حسادت نداشته باشد. مثلا اگر شخصی خانه خوبی دارد، شخص حسود اصلا ناراحت است که چرا آن شخص چنین خانه‌ای را دارد و در درونش دوست دارد که او چنین خانه‌ای را نداشته باشد. حالا گاهی اوقات شخص حسود علاوه بر این ناراحتی، دوست دارد که خودش مثلا آن خانه را داشته باشد؛ ولی از آن بدتر این است که داشتن آن خانه اصلا برایش مهم نیست؛ آن چه که اهمیت دارد این است که شخص مورد نظر فاقد آن نعمت باشد که این به مراتب از اولی بدتر است و رذالت بیشتری دارد.
به هر حال  چنین روحیه‌ای علاوه بر مذمومیتی که در شرع دارد و از نظر انسانی نیز ناپسند است، طبیعتا آرامش انسان را می‌گیرد و به خاطر نعمت‌هایی که دیگران دارند ناراحت است و همین مسئله سبب می‌شود که فکرش درگیر باشد و آرامش روحی و روانی‌اش به هم بخورد.
از طرفی، حسادت جزء اموری است که می‌تواند زمینه ساز مسایلی مثل غیبت، تهمت، قطع رحم، کینه‌توزی و حتی قتل و جنایت شود. اولین قتلی که در بنی آدم رخ داد ریشه‌اش همین حسادت بود که به همین دلیل قابیل برادرش هابیل را کشت.
در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام نقل شده که ریشه‌های کفر سه چیز است : حرص، تکبر و حسد... . (کافی/ج2/ص289)
حسادت با حسرت فرق دارد
نکته‌ای که جا دارد در این جا به آن اشاره شود این است که گاهی اوقات حسادت با حسرت اشتباه می‌شود و به غلط حسادت را همان حسرت معنا می‌کنند؛ در حالی که این دو با هم تفاوت دارند.
در حسادت همانطور که ذکر شد شخص حسود چشم دیدن نعمتی را برای شخص مورد حسادت ندارد؛ ولی در حسرت این گونه نیست. در حسرت که نام دیگرش غبطه است، انسان دوست دارد و تمنا می‌کند که ای کاش نعمتی که دیگری دارد او هم داشته باشد و اصلا از این ناراحت نیست که چرا فلانی چنان نعمتی را دارد. حسرت خوردن اگر در امور معنوی باشد امری پسندیده نیز هست و چه بسا باعث می‌شود که انسان نسبت به انجام کارهای نیک ترغیب شود.
 
آرامش در ترک کینه‌ورزی
یکی دیگر از رفتارهایی که سبب می‌شود آرامش از انسان گرفته شود و از رذائل اخلاقی نیز هست  کینه ورزی و دشمنی است.  
قلب شخص کینه توز همواره مشغول و متوجه کسی است که مورد کینه او واقع شده است، از این رو بهره کمی از آرامش دارد؛ طبیعی است تا زمانی که انسان درگیر کینه ورزی و چه بسا به تبع آن نقشه کشیدن برای ضربه زدن به طرف مقابل باشد آرامش روح و روانش دچار اختلال می‌شود. 
حضرت علی علیه‌السلام در روایتی می‌فرمایند: مَن أطرَحَ الحقد إستراحَ قَلبه و لُبه؛ هر کس کینه و دشمنی را کنار بگذارد، قلب و فکرش راحت می‌شود. (غرر الحکم/ص624)
در روایت دیگری از امام حسن عسکری علیه‌السلام آمده است که: أَقَلُّ النَّاسِ رَاحَةً الْحَقُودُ؛ کمترین آرامش را انسان‌های کینه توز دارند.(بحار/ج75/ص373)
البته روشن است که منظور از این دشمنی، جایی است که دشمنی وکینه ورزی جایگاهی نداشته باشد؛ مانند کینه ورزی مؤمنی نسبت به مؤمن دیگر وگرنه دشمنی با دشمنان خدا و اولیاء الهی جایگاه والایی دارد و حداقل انسان مؤمن قلبا باید نسبت به دشمنان الهی دشمنی داشته باشد.
                    
حرص و خطر هلاکت
یکی دیگر از عواملی که آرامش انسان را  از بین می‌برد حرص و طمع در امور دنیوی و خواهش‌های نفسانی است. اصولا حرص زدن در امور دنیوی از اخلاق رذیله است که علاوه بر سلب آرامشی که به همراه دارد، یکی از تبعات احتمالی آن می‌تواند آلوده شدن به مال حرام باشد که خود این مطلب عواقب خطرناکی دارد.
در حدیثی از امام باقر علیه‌السلام نقل شده که مَثَل آدم حريص مانند كرم ابريشم است كه هر چه بیشتر ابریشم به دور خود می‌تند از خارج شدن دور می‌شود تا اینکه از غم و اندوه بمیرد.(کافی/ج2/ص134)
این حدیث و این تمثیل هشدار جدی درباره حرص است و نشان می‌دهد که حرص و طمع چگونه می‌تواند انسان را به هلاکت بیندازد و انسان حریص در گردابی که برای خودش فراهم ساخته غرق و نابود کند.  
امام صادق علیه‌السلام در بخشی ازموعظه‌ای فرمود: «و اِنْ کان الرزقُ مقسوماً فالحرصُ لماذا؟ اگر رزق تقسیم شده است پس حرص زدن برای چیست؟»(امالی صدوق/ص7)
  این خیلی نکته مهمی است که انسان به این باور برسد رزقی که از جانب خداوند برای او مقدر شده حتما به او خواهد رسید و اگر چیزی هم رزق او نباشد، اگر زمین و زمان را به هم  بدوزد به آن چیز نخواهد رسید؛ از این رو حرص زدن اصولا امر بی فایده‌ای است. اگر هم چیزی که در واقع روزی انسان نباشد، به ظاهر به دست آورد مطمئنا به نحوی از دستش خارج خواهد شد؛ چون در واقع رزقش نبوده است. اگر هم از دستش نرود عملا استفاده‌ای از آن نمی‌برد و نهایتا حافظ آن اموال خواهد بود تا به کسی که رزقش باشد برسد.
 
 البته این بدان معنا نیست که انسان دست از تلاش  بر دارد و کوششی در جهت کسب روزی نداشته باشد؛ بلکه سخن در این است که حرص نزند و به آن چه روزیش می‌شود قانع باشد و باور داشته باشد که خداوند روزی را بر بعضی وسعت می‌دهد و بر برخی تنگ می‌گیرد و این هم از روی حکمت است.    
 ناگفته نماند حریص بودن در کسب علم و معرفت و امور معنوی امری پسندیده است و بر عکس حرص زدن در امور دنیوی می‌تواند انسان را به کمالات بیشتری برساند.
بابک شکورزاده، پژوهشگر حوزوی
 
 
https://taghribnews.com/vdcfemdmew6dtma.igiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی