«برنده باش»؛ نمایش بازندگی فرهنگی در تلویزیون ایران
گروه هنر ــ مسابقه «برنده باش» با اجرای محمدرضا گلزار توانسته در مدتی محدود جایگاهی برای خود در میان مردم باز کند، اما این اتفاق تنها مسیر جدید برای خیال پردازی است تا به مردم وعده پولدار شدن را در یک برنامه دهد.
اشتراک گذاری :
به گزارشخبرگزاری تقریب، سرگرمی یکی از شروطی است که در برنامهسازی تلویزیون همیشه به عنوان اصلیترین شاخص مطرح است، زیرا تا زمانیکه نتوان مخاطب را پای گیرندههای تلویزیون نشاند، انتظار پیامرسانی خواسته بیجایی است. این وضعیت به شکل برعکس نیز صادق است منظور اینکه اگر مسابقهای تنها برای آموزش تولید شود بدون اینکه به کیفیت توجه داشته باشد نتیجه آنگونه که باید نخواهد بود. این اتفاق متاسفانه در برنامهسازیهای ما بسیار رخ میدهد منظور اینکه ما (تلویزیون) عموماً دو شرطی که از آنها نام بردیم تواماً با هم نداریم، بلکه همیشه یکی از شروط مورد نظر را، قربانی دیگری کردهایم. گواه این ادعا را میتوانیم در مسابقه «برنده باش» مشاهده کنیم؛ مسابقهای که با بهرهبردن از اجرای محمدرضا گلزار سر و صدای زیادی به پا کرده است.
مسابقه «برنده باش» با هدف ترویج فرهنگ کتابخوانی تولید شده است، اما روش ناصحیحی برای رسیدن به هدف فرهنگی خود انتخاب کرده است. اولین ایراد اساسی که به این برنامه کممحتوا وارد است؛ پرداخت جوایز مادی بزرگ در قبال پاسخ به پرسشهای کوچک است! به نحویکه فردی با اطلاعات عمومی حداقل هم میتواند به راحتی تا مرز ۳۰ میلیون تومان پیش رود، البته ممکن است این سؤال پیش آید که این موضوع چه اشکالی دارد؟ و در پاسخ باید گفت: در تفکراتی که ما منادی آن بودهایم هدف، وسیله را توجیه نمیکند، چرا که چگونه به یک هدف دست میباییم نیز در اندیشه اسلامی از اهمیت بالایی برخوردار است به همین دلیل طی چهار دهه گذشته ما سختیهای زیادی را پشت سر گذاشتهایم. در «برنده باش» آنچه تبلیغ میشود پولهایی باد آورده است که شرکت کننده به دست میآورد، نکته جالب اینجاست، سؤالات ابتدایی به اندازهای ساده هستند که مخاطبان پای گیرنده تلویزیونی احساس به سخره گرفتن را بدیهی میداند.
اینجا پرسشی مطرح است و آن نیز اینکه چگونه یک برنامه تلویزیونی قادر است شبی به طور معمول ۱۵۰ الی ۲۰۰ میلیون تومان جایزه به شرکت کنندگان خود اهدا کند! درباره این بذل و بخشش باید گفت: مسلماً هر اندازه جایزه بابت این برنامه هزینه شود و هر اندازه هم دستمزد مجری سوپراستارش بالا باشد باز هم تهیه کننده برنامه پولش را بدون سود اهدا نمیکند، برای همین باید تحقیق کرد اسپانسرهایی که بابت این برنامه سرمایهگذاری کردهاند تا چه اندازه بابت این برنامه سود کسب کردهاند. درضمن نکتهای را به عنوان تذکر باید بیان کرد. این روزها وقتی با بازیگران یا فیلمسازان تلویزیون حرف میزنیم بیشترین گلایه آنها مربوط به نبود بودجه میشود، چون آنها دائما از این موضوع گلایه دارند، دستمزدهای آنها بسیار با تاخیر پرداخت میشود! این معضل در شرایطی است که صدا و سیما ظرفیتهای خوبی برای درآمدزایی دارد، اما آن را صرف بخشهایی مناسب خود نمیکند.
اما بپردازیم به بار مفهومی این مسابقه؛ در این کار سعی شده از هر نوع مبحثی سوال پرسیده شود. برای مثال در حوزه موضوعات قرآنی سوالی به این صورت مطرح شد. کوچکترین سوره قرآن کدام است؟ برای این سوال چهار گزینه مطرح شد؟ شرکت کننده در پاسخ به این سوال با شک و تردید گزینهای را انتخاب کرد و زیر لب برای صحیح بودن جوابش دعا میخواند! البته در نهایت جواب که میدهد صحیح است، اما در این میان پرسشی مطرح میشود. آیا فردی که طبق گزینههای آزمایشی برای شرکت در یک مسابقه تلویزیونی شرکت کرده از جواب دادن به چنین پرسش سادهای که جوابش را باید در کتابهای ابتدای جستجو کرد، عاجز است؟! آیا این رویکرد به نوعی تداعیگر این موضوع نیست که در جامعه امروز آشنایی با قرآن کم شده است؟
جواب مطلب فوق مطمئناً خیر است، چون آنچه که در جامعه میبینیم این مطلب را به ما منتقل نمیکند، زیرا حتی در فضای مجازی نیز ما گرایشات قرآنی را به وفور در بین جوانان شاهد هستیم، ولی متاسفانه ما به واسطه برخی برنامهسازیها، چنین تصوری را در جامعه ایجاد میکنیم! نکته جالبتر، وقتی برخی شرکتکنندگان آسانترین جوابهای ممکن را میدهند، محمدرضا گلزار با تعجب به دوربین نگاه کرده و متعجب میشود، چون شرکت مورد نظر، موفق شده پاسخ صحیح را بدهد؟ آیا ما تا به این اندازه افراد تحصیل کرده خود را دست پایین فرض کردهایم یا اینکه خودمان از داشتن چنین اطلاعاتی محروم هستیم برای همین پاسخ دادن به آنها (پرسشها) را عجیب میدانیم؟
مطلب دیگری که پیرامون این مسابقه مطرح است به تقلیدی است که این برنامه به لحاظ فرم و اجرا از مسابقات خارجی کرده است. در این برنامه مجری برنامه برخی مواقع از جای خود بلند شده و در استودیو قدم میزند یا اینکه با دادن پیشنهاد پول به شرکت کنندهها، آنها از ادامه حضورشان در برنامه منع میکند تا آنها جایزهای که تا آن مرحله بردهاند را حفظ کنند. این شبیهسازی شاید از دید برنامهسازان، ایرادی نداشته باشد، اما وقتی ما سعی کنیم برنامههای خود را براین اساس میزانسن و دکوپاژ برنامههای غربی روی آنتن ببریم چگونه انتظار داریم از آن جواب مطلوب در جهت رسیدن به خواسته هایمان به دست آوریم؟