تاریخ انتشار۵ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۴۲
کد مطلب : 324352

​معرفی کتاب «منزلت عقل در هندسۀ معرفت دینی»

سالهاست که نزاع علم و دین اذهان بسیاری را به خود مشغول داشته است. این نزاع محصول تصویری ناصواب از نسبت علم و دین و بر این اندیشه استوار است که علم در مقابل دین است و می تواند رهاورد دین را نقی کند. این کتاب ضمن تبیین جایگاه و منزلت عقل در هندسۀ معرفت دینی به حل این تعارض خیالی و رفع توهم جدایی و تقابل علم و دین می پردازد و اثبات می کند که عقل در برابر نقل است نه در برابر دین و خارج از قلمرو معرفت دینی. عقل و نقل هر دو پرده دار حریم معرفت دینی اند و هیچ یک از دیگری پرده دری نمی کنند.
​معرفی کتاب «منزلت عقل در هندسۀ معرفت دینی»
کتاب «منزلت عقل در هندسه معرفت دینی» دارای 2 بخش است که بخش اول با عنوان منزلت عقل دارای 4 فصل است. فصل اول با عنوان تحلیل مفاهیم پایه مسائلی چون مراد از دین، مراد از عقل و وحی و نقل می پردازد. از دیدگاه جوادی آملی، دین مجموعه‌ای از عقاید، اخلاق، قوانین فقهی و حقوقی است که از ناحیه‌ی خداوند برای هدایت و رستگاری بشر، تعیین شده است. مقصود از عقل نیز، خصوص عقل تجریدی محض که در فلسفه و کلام براهین نظری خود را نشان می ‏دهد، نیست، بلکه گستره آن «عقل تجربی» را که در علوم تجربی و انسانی ظهور می ‏یابد، «عقل نیمه تجریدی» را که عهده‏ دار ریاضیات است و «عقل ناب» را که از عهده عرفان نظری بر می آید نیز دربرمی‏ گیرد. از نکات پایه و کلیدی در فصل اول، لزوم تفکیک وحی از نقل است.
 
فصل دوم با عنوان شأن عقل در قلمرو دین موضوعاتی چون عقل و بعد هستی شناختی دین، عقول کامله و بعد هستی شناختی دین، عقل و بعد معرفت شناختی دین، محدودیتهای ادراکی عقل در حوزه دین را بررسی می کند.
 
فصل سوم با عنوان نسبت عقل و نقل در قرآن و فصل چهارم با عنوان تعارض عقل و نقل اختصاص دارد. از نظر آیت الله جوادی عقل و نقل دو راهی هستند که ما را به دین می رسانند. خدا عاجل و خالق دین، و عقل و نقل کاشف آن قلمداد می شود. با استفاده از عقل و نقل، می توان دین را شناخت و تشخیص داد که چیزی جزء دین است. بنابراین، «عقل و نقل بعد از وحی، و تحت الشعاع آن، هر دو منبع معرفت شناختی دین را تأمین می کنند».
 
نویسنده در فصل چهارم اثبات می کند که تعارض بین عقل و دین نابجاست. آنچه تاکنون تعارض بین علم و دین پنداشته شده، در واقع، تعارض بین عقل و نقل بوذه است، نه تعارض عقل و وحی یا علم و دین. اگر عقل و علم را درون دین ببینیم، تعارض آنها با دین بی معنا می شود.
 
از بخش نخست، نکات زیر نتیجه گیری می شود:

1. عقل هم پای نقل است، نه وحی؛ چراکه عقل و نقل برخلاف وحی خطاپذیرند.

2. عقل مصباح و چراغ دین و در کنار نقل، منبع معرفت بشر از دین و کاشف محتوای اعتقادی و اخلاقی و قوانین فقهی و حقوقی دین است و در بعد هستی شناختی دین نقشی ندارد.

3. هیچ‏یک از دو منبع معرفتی قدرت احاطه به تمام آنچه هست و آنچه باید، نخواهد داشت.

4. آنچه در جهان امکان یافت می‏ شود اعم از حقیقی و اعتباری، تکوین و تشریع، فعل و قول، بدون واسطه یا با واسطه مخلوق خداست و شناخت آن یا با عقل است و یا نقل.

5. تعارض عقل و نقل حقیقی نبوده و منشأ آن، خطا در استنتاج و روش فهم از یکی یا هردوی آن‏هاست.
 
بخش دوم این کتاب شامل آثار و نتایج هماهنگی و همتایی عقل و نقل است که دارای 4 فصل می باشد. فصل اول با عنوان تعارض علم و دین، موضوعاتی چون فرضیه نه علم است و نه علمی، معنای حجیت علم، محدودیت قلمرو تجربه، تمایز تعارض با دین از محاربه با آن و نفی توازی علم و دین بررسی می کند.
 
فصل دوم این کتاب با عنوان اسلامی کردن علوم و دانشگاه ها به راه حل اسلامی کردن دانشگاه می پردازد. یکی از فواید قرار دادن عقل در درون معرفت دینی، اسلامی شدن علم است. از دیدگاه جوادی آملی، اگر عقل –مانند نقل- حجت دینی باشد، محصولات آن در علوم مختلف فلسفی، ریاضی، طبیعی، و انسانی به منزلۀ معارفی دینی خواهند بود. برای اسلامی سازی علم؛ باید نحوۀ نگاه ما به علوم و ارتباط آنها با یکدیگر تصحیح شود. نویسنده درباره اسلامی سازی علوم، به زیبایی، می نویسد:

علم تجربی موجود معیوب است، زیرا در سیری افقی به راه خود ادامه می دهد، نه برای علم و طبیعت مبدئی می بیند و نه غایت و فرجامی برای آن در نظر می گیرد و نه دانشی که خود دارد عطای خدا و موهبت الهی می یابد.این نگاهی که واقعیت هستی را مثله می کند و طبیعت را به عنوان خلقت نمی بیند و برای آن خالق و هدفی در نظر نمی گیرد بلکه صرفا به مطالعه لاشه طبیعت می پردازد و علم را زاینده فکر خود می پندارد نه بخشش خدا، در حقیقت علمی مردار تحویل می دهد، زیرا به موضوع مطالعه خویش به چشم یک مردار و لاشه می نگرد، چون بال مبدا فاعلی و نیز بال مبدا غایی از آن کنده شده است.احیای این مردار و بر طرف کردن نقص این دانش معیوب که ازاین احیا به اسلامی کردن علوم و دانشگاه ها تعبیر می شود به آن نیست که مظاهر و برنامه های اسلامی و دینی را در محیط و فضای دانشگاه ها و مراکز علمی وارد نماییم، مثلاً در محیط های علمی و دانشگاهی نمازخانه و مسجد بسازیم و یا کتاب های درسی دانشگاه ها را با بسم الله و آرم جمهوری اسلامی چاپ نماییم و ... . اسلامی کردن علوم در گرو تغییر اساسی در نگاه به علم و طبیعت و تدوین متون درسی سرآمد و بازگشت طبیعیات به دامن الهیات است.

فصل سوم با عنوان تأثیر همگانی عقل و نقل در قلمرو علوم اسلامی به مسائلی چون تصحیح تبویب علم اصول، نسبت کلام و فلسفه با دین، قلمرو دین و مسئله خاتمیت می پردازد.
 
فصل چهارم از این بخش مسئله تفکیک را بررسی می کند که از مدعیات مکتب تفکیک، وحی ناب و خلوص فهم، اختلاف فهم در علوم نقلی، همگامی عقل و نقل، تفسیر، تطبیق و تأویل تشکیل می شود. نویسنده ثمرۀ «منزلت عقل در هندسۀ معرفت دینی» را برچیده شدن بساط مکتب تفکیک می داند. مکتبی که بر لزوم جداسازی فلسفه الهی و عرفان ناب از متاب و سنت (علوم نقلی) تأکید دارد. اگر عقل در کنار نقل حجت دینی است و هر دو (عقل و نقل) منبع معرفت دینی هستند، پس تفکیک و جداسازی این دو کاملاً ناموجه است. چگونه است که معتقدان تفکیک به لزوم جدایی کتاب از سنت فتوا نمی دهند یا اینکه میان این دو حجت نقلی تفاوت هایی است؛ قرآن معجزه الهی است اما روایت معجزه نیست. سرّ نامعقول بودن تفکیک این دو آن است که هر و حجت دینی و معتبرند، هر دو مطلب دینی را ارائه می نمایند و در یک مسیر و یک هدف قرار دارند. به همین ترتیب، اگر عقل در درون هندسه معرفت دینی قرار گیرد، طبعاً منبع معتبر دینی و حجت الهی در عرض دلیل نقلی است و معنا ندارد که حجت عقلی از حجت نقلی بیگانه و جدا انگاشته شود، بلکه هر دو حجت دینی در خدمت تببین محتوای دین خواهند بود.
 
مشخصات کتاب:
جوادی آملی، عبدالله (1391)، منزلت عقل در هندسۀ معرفت دینی، قم: اسراء.
 
https://taghribnews.com/vdcgnt9wxak9xw4.rpra.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی