تاریخ انتشار۳۰ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۲۱:۵۹
کد مطلب : 308668

معرفی کتاب «بنیادگرایی و سلفیه: بازشناسی طیفی از جریان های دینی»

نویسندگان در این کتاب به بررسی ویژگی ‌های شاخص جریان‌ های بنیادگرا و مبانی نظری آن ‌ها پرداخته ‌اند تا از این طریق نسبت جریان‌های بنیادگرا را با دیگر جریان های اسلامی همچون روحانیت سنّتی و متفکران دینی متجدد و ... تعیین کرده و وجوه همسانی و ناهمسانی این جریان را با ایدئولوژی جمهوری اسلامی مقایسه کنند و نیز موضع آن‌ها را نسب به معقولات راهبردی همچون: عدالت، توسعه، مدرنیته، و فرهنگ مورد ارزیابی قرار دهند. در این مسیر تمایز مفهوم‌ بنیادگرایی با مفاهیم مشابه (اسلام‌گرایی، اسلام سیاسی، اصلاحگری و...) مشخص و شناخت اضلاع گوناگون و پیچیدة سیاسی، فرهنگی، امنیتی و نظامی آن شرح داده شده است. همچنین در کتاب ریشه‌ها و خاستگاه‌ های تاریخی و سیر تکوین و تطور بنیادگرایی نیز مورد واکاوی قرار گرفته است.
معرفی کتاب «بنیادگرایی و سلفیه: بازشناسی طیفی از جریان های دینی»
بنیادگرایی به عنوان اصطلاحی غربی از سوی پژوهشگران به وام گرفته شد تا بر طیفی وسیع از جریان های احیاگر، سلفگرا و اسلام گرا اطلاق شود که در عین تنوع وتفاوت هایی، با نوعی عطف نظر به قرآن و بنیادهای عملی و عقیدتی صدر اسلام، و با تهذیب آن از زنگارها، با مقاصد سیاسی به تجدید حیات اسلام روی آورده اند. به کارگیری اصطلاحی واحد و در عین حال برگرفته از فرهنگی دیگر، منشأ آشفتگی ها و آمیختگی هایی شده است؛ به گونه ای که بعضا ویژگی هایی اختصاصی به سایر جریان ها نیز تعمیم داده شده است. آنچه به ویژه خطیر بودن مسئله خلط را مشخص می کند، یکسان انگاری جریان های تندرو و افراطی سلفی همچون القاعده و طالبان با جریان اسلام انقلابی و سیاسی در ایران است. حال آنکه از طرفی مخالفت گروه های یاد شده سلفی با اصل تشیع تا حد تکفیر هم بالا گرفته است و از سوی دیگر جریان تفکر شیعی که پشتوانه انقلاب اسلامی ایران است، خود از منتقدان جدی جریان تندرو سلفی و عملکرد آن محسوب می گردد. بر این اساس ، بررسی مفهومی بنیادگرایی و مفاهیم مشابه مانند اسلام گرایی، اسلام سیاسی، اسلام انقلابی، اصلاح گرایی، احیاگری و بیداری اسلامی، و تمایز نهادن میان جریان های گوناگون سلفی سنی و غیر سنی از سویی، و مشخص کردن وجوه فارق در مبانی ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ایران از این جریانها، واجد اهمیت بالایی است. طبیعتا این فرقگذاری به لحاظ علمی در پرتو مداقه در مؤلفه های نظری و عملی این جریان ها و توجه به تفاوت طیفی آنها در بسیاری موارد است؛ به دیگر سخن، اختلافات نوعا در تأکید افراطی بر یک آموزه یا اصل در برابر اتخاذ موضع متعادل نسبت به آنهاست.

کتاب حاضر در سیزده فصل به شرح زیر منتشر شده است.

فصل اول با عنوان «تعریف و رابطه دو مفهوم»؛ در طرح حاضر نیز کوشش شده است یک تعریف شبکه ای با رویکردی میان رشته ای ـ البته محدود به جهان اسلام و از منظر مسلمانان ـ دربارة بنیادگرایی و رابطة آن با پدیدة دینی سلفیه ارائه شود. آن اندازه که به زمینه های تاریخی موضوع مربوط می شود، هم تاریخ مکتوب و هم زمینه های اجتماعی- فرهنگی این جریان در بستر تاریخی اش کاویده شده است. در ادامه، زیرساخت های نظری جریان های بنیادگرا/ سلفی از منظرهای متنوع دین شناختی، حقوق، علوم سیاسی و مطالعات فرهنگی مورد تدقیق قرار گرفته است تا تصویری چندجانبه و میان رشته ای از تحقق نظری بنیادگرایی ارائه شود.

فصل دوم با عنوان «زمینه های تاریخی سلفیه»؛ نگارنده از زمان بوجود آمدن سلفیه از سده های نخست تا زمان حال را بررسی کرده است.

فصل سوم با عنوان «بنیادگرایی سلفی: مبانی مشترک نظری»؛ با اذعان به دشواری تحدید مفهومی و مصداقی آنچه بنیادگرایی خوانده می شود، این مقاله می کوشد برخی از بنیان های نظری اندیشة سلفی و بنیادگرایی را با تأکید بر آثار ابن تیمیه، قطب و محمد بن عبدالوهاب آشکار کند.
 
فصل چهارم با عنوان «تاریخ فرهنگی سلفیه: از متن گرایی تا زمینه گرایی»؛ بیان می دارد که جریان سلفیه در دو رویکرد «متن محور» و «زمینه محور» باعث ایجاد گرایش های مختلف در جامعه اسلامی شده، که اولی گرایش اخباری گری و وهابی گری و دومی نوگرایی اسلامی و احیای هویت اسلامی را به دنبال داشته است. این مقاله به دنبال بررسی تاریخ فرهنگی سلفیه از متن گرایی تا زمینه گرایی می باشد.
 
فصل پنجم با عنوان «آموزه ها در حوزه تهذیب دینی»؛ ضمن بررسی پیشینه تاریخی، به بررسی جریان های معاصر اهل سنت، و تشیع پرداخته شده است.
 
فصل ششم با عنوان «نگاهی به عدالت در آراء اندیشمندان سلفی معاصر»؛ نگارندگان در این مقاله به بررسی آرای برخی از اندیشمندان سلفی در خصوص عدالت پرداخته اند. بر همین اساس؛ برخی عدالت را در زمره اوصاف حاکم و یا به عنوان وظیفه ای برای حکومت به بحث گرفته اند و برخی دیگر با نیم نگاهی به مباحث عدالت در غرب به این مقوله پرداخته اند، دسته ای دیگر به بحث از عدالت در روابط میان ملل اشاراتی داشته اند. برخی اندیشمندان سلفی عدالت را در نسبت آن با مساوات و از منظر مادی و اقتصادی به بحث گذاشته اند. آنچه در این میان حائز اهمیت است، تلاش دسته ای از اندیشمندان سلفی برای تقلیل کلیت اسلام به مقوله عدالت است. اینان چنان از ظلم و استبداد اجتماعی متأثر بوده اند که در تفسیر خود از عدالت، اسلام را مترادف با عدالت تفسیر کرده اند، به نحوی که اگر عدالت در جامعه برقرار شود، گویی که اسلام و احکام اسلامی نیز به مرحله اجرا درآمده است. در ادامه به تبیین دیدگاه های مختلف می پردازیم.
 
فصل هفتم با عنوان «بازخوردهای بنیادگرایی و سلفیه: چالش های نظری با جریان های روشنفکری و سنتی»؛ نگارنده در پی مقایسة تاریخی سه جریان بنیادگرایی با جریان های روشنفکری و سنتی؛ از جهت شناخت تقابل ها در حوزة مبانی نظری هر یک می باشد. در بخش نخست، به تقابل بنیادگرایی با نظام های مدرنیته و اندیشة سکولاریسم به مثابة بدعت و کفر برخورده و رویکرد تطبیق شریعت نزد بنیادگرایان تحلیل شده است. در بخش دوم، تقابل با سازمان سنتی روحانیت و تطورات تاریخی اندیشة دینی بررسی شده و نگرش ایدئولوژیک و انحصارگرایانه و شمولی بنیادگرایان به برداشت دینی خود مورد مطالعه قرار گرفته است. در پایان شاخصه های ارائه شده، در خصوص دو نمونة معاصر بنیادگرایی شیعی در عراق تطبیق داده شده است.
 
فصل هشتم با عنوان «زمینه های اجتماعی رشد بنیادگرایی و سلفگرایی در عصر مدرن در جهان اسلام»؛ پس از بررسی تعاریف و برداشت های مهم از بنیادگرایی اسلامی در ادبیات معاصر جامعه شناسی دین، با اتخاذ رویکردی جامعه شناختی و با روش توصیفی- تحلیلی به نقش اساسی تغییرات اجتماعی حاصل از برخورد جامعة مسلمان با پدیدة مدرنیته و مدرنیزاسیون می پردازد. براساس دیدگاه و فرضیة متخذ در این مقاله، پیامدهای مدرنیته در جوامع اسلامی یکی از اصلی ترین عوامل بروز بنیادگرایی بوده اند. عوامل فرعی دیگری نیز در پیوند با ایفای نقش مدرنیته مورد بررسی قرار گرفته اند که مهم ترین آنها عبارت اند از: عصبیت قومی و عربی، فقدان دموکراسی، فقدان تحصیلات کلاسیک دینی و برخی رویدادهای منجر به بازگشت دین در کشورهای مختلف اسلامی. مقاله سپس به زمینه های کنونی موجود در جهان اسلام برای بنیادگرایی اشاره کرده و تداوم گرایشات این چنینی را بر پایة داده های تاریخی پیش بینی کرده است.
 
فصل نهم با عنوان «جریان شناسی بنیادگرایی در جنبش های اسلامی»؛ بر آن است تا بنیادگرایی را ابتدا براساس وضع تعیینی آن تعریف نموده و در ادامه، با تطبیق نهادها با یکدیگر نه با نگاه ارزشی، بلکه به صورت پدیده هایی عینی و FACTهایی تاریخی، جنبش های بنیادگرای اسلامی را مورد شناسایی قرار دهد.
 
فصل دهم با عنوان «ارزش (ضد) امنیتی بنیادگرایی؛با تأکید بر نهضت سلفی- وهابی»؛ نگارنده، ضمن ارائة الگوی امنیتی ایجابی، به بررسی پیامدهای امنیتی ناشی از ظهور بنیادگرایی سلفی در گسترة جهان اسلام و نظام بین الملل پرداخته و نشان داده که چگونه آسیب های ناشی از این حرکت بر فرصت های احتمالی ناشی از آن، غلبه دارد.
 
فصل یازدهم با عنوان «نسبت بنیادگرایی و زیرساخت های فکری انقلاب اسلامی»؛ به دنبال بررسی نسبت بین زیرساخت های انقلاب اسلامی و اصول بنیادگرایی است. به عبارت دیگر، سئوال می کند که آیا اسلام گرایی براساس قرائت شیعی آن که زیربنای ایدئولوژیکی انقلاب اسلامی است، یک ایدئولوژی بنیادگرا محسوب می شود؟ بر همین اساس در این مقاله شش رکن برای بنیادگرایی توضیح داده می شود که ایدئولوژی انقلاب اسلامی در برخی موارد با آن دارای اشتراک و در مواردی دیگر همراه است. از جمله اینکه هر دو مبانی دینی را مادة اصلی تفکر سیاسی می دانند، اما از بُعد افراط گرایی و رهیافت دگماتیک در مشی دینی با هم اختلاف دارند.
 
فصل دوازدهم با عنوان «بازشناسی بنیادگرایی و سلفیه در دوران معاصر با تأکید بر طالبان و القاعده»؛ تلاش دارد ریشه های دینی و سیاسی تفکر سلفی و آموزه های جنبش های رادیکال سلفی معاصر به ویژه القاعده و طالبان مورد بررسی اجمالی قرار گیرد.
 
فصل سیزدهم با عنوان «بنیادگرایی و اصلاح طلبی سلفی: نحوة مواجهه با جایگاه زن در جامعه»؛ کوشش دارد تا با تفکیک موضع بنیادگرایان و سلفیه - که خواهان اصلاح جوامع اسلامی بودند- با نظر به تعریفی که هر یک از آنها دربارة هویت فردی و اجتماعی زنان ارائه داده اند، به تبیین آرای آنان در باب جایگاه زنان پرداخته شود. ضمن توجه به تحولات دو سده اخیر و طرح جنبه های مختلف مباحث مربوط به هویت زنان، آرای متفکران هر دو جریان درخصوص دو مسئلة بنیادین آموزش زنان و خانواده بررسی می شود.
 


منبع: پاتوق کتاب فردا
 
https://taghribnews.com/vdciqvapvt1auq2.cbct.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی