تاریخ انتشار۶ بهمن ۱۳۸۹ ساعت ۱۰:۱۸
کد مطلب : 38064

علامه العمري به روايت فرزند

وقتي پس از ارتحال سيد ابوالحسن اصفهاني، مرجعيت نجف به آقاي حكيم رسيد، آيت‌الله حكيم، پدرم را مكلف كرد تا براي تولي امور شيعيان، به وطن بازگردد و در مدينه به مؤمنان خدمت کند.
مرحوم آيت‌الله محمدعلي العمري، رهبر فقيد شيعيان عربستان سعودي
مرحوم آيت‌الله محمدعلي العمري، رهبر فقيد شيعيان عربستان سعودي
اشاره: صبح چهارم بهمن‌ماه، آيت‌الله شيخ محمدعلي العمري، از رهبران اصلي شيعيان عربستان سعودي دار فاني را وداع گفت و به ديار حق شتافت. به همين مناسبت، پايگاه اطلاع‌رساني حج وابسته به بعثه مقام معظم رهبري، گفت‌و‌گويي را كه خبرنگار اين سايت پيش از اين در ايام عمره با فرزند مرحوم شیخ العمری داشته، منتشر كرده است. 
مشروح اين مصاحبه به شرح زير است:
 
س: در ابتدا، لطف فرموده توضیحاتی پیرامون اجداد و تاریخچه خانواده «عمری» ارائه بفرمايید.
سخن گفتن از آيت‌الله «شيخ محمدعلي العمري» دلنشین و در عین حال دشوار است. خواست خدا این بود که ايشان از خانواده‌اي علمي به پاخیزند و به «عائله العمري» منتسب گردند. گفته شده است، سلسله العمري به «محمد بن سعید العمری» نايب امام زمان عج‌الله تعالي فرجه الشريف و فرزندش «عثمان بن محمد بن سعيد العمري» برمي‌گردد كه البته سندي در اين زمينه وجود ندارد. 

«العمري» يك خاندان شناخته شده شيعي است ـ البته در میان اهل سنت هم خانواده‌ای به نام العمري وجود دارد ­ اين سلسله شيعي به قبيله خزرج منتسب می‌باشد. «خزرج» يكي از دو قبيله مهم مدينه بوده که در هجرت پيامبر(ص) از مكه به مدينه با آغوش باز از ايشان استقبال كرد و مهاجران را در خانه‌های خویش پذیرفت. 

مدينه نيز تنها شهري است كه نه با شمشیر بلکه با قرآن فتح شد. قرآن درباره اين شهر مي‌فرمايد: «وَالَّذِينَ تَبَوَّؤُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِن قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»[۱] اين آيه در مقام مدح انصار می‌باشد .مراد از «الدار» مدينه و ايمان، همان اسلام و قرآن و رسالت پيامبر خداست. 

بله. نسب آيت‌الله العمري از چنين خانداني می‌باشد. اين سلسله ادامه يافته و با تشيع و محبت اهل بيت عليهم‌السلام آميخته است. تشيع در مدينه ريشه‌دار است، البته در برخي مقاطع تاريخي، شيعيان مدينه در تنگنا قرار گرفته و كشته شده‌اند؛ اما با این حال، توانستند اسلام اصيل را زنده نگه دارند و پرچم‌دار تفكر شيعي باشند.
آنها هيچ‌گاه به خواست خود از مدينه خارج نشدند، همچنان كه اهل بيت(ع)، از جمله امام رضا و امام موسي كاظم عليهما‌السلام به اختيار خود آنجا را ترک نکردند؛ زیرا مدينه، شهر جدشان بود و خدا اين شهر را براي پيامبرش برگزيد و خانه او و اهل بيتش قرار داد. 

شیعی و سنی نقل کرده‌اند که پيامبر هنگام خروج از مكه به سوي مدينه، فرمود: «اللهم انك اخرجتني من احب البقاع الي فانزلني احب البقاع اليك. اللهم اجعل في المدينه من البركه ضعفي ما في المكه في البركه». 

مدينه شهري پاک شده و شأنش رفيع است و چه بسا شريف‌ترين مكان بر كره زمين باشد؛ زیرا «شرف المكان بشرف المكين» و پيامبر اعظم صلی‌الله عليه و آله، از همه موجودات برتر و بالاتر است. 

 پدر آيت‌الله العمري، از علما و وكيل و نماينده آيت‌الله العظمي سيد ابوالحسن اصفهاني در نجف بود. جد ايشان «الشيخ احمد العمري» نیز از علما بودند كه متاسفانه تاريخچه زيادي درباره ایشان در دست نيست. 

به هر حال این خانواده، عالم‌پرور و ريشه‌دار بوده است. جد من (الشيخ علي العمري) امام و رهبر شيعيان مدينه، «رئيس الطائفه» و پاسدار مذهب اهل بيت عليهم‌السلام بود و همانند ائمه اطهار عليهم‌السلام در كنار فعالیت‌های ديني و علمي، به كارهاي زراعي نيز مي‌پرداخت. به همين جهت، به اجدادم «النخيلين»؛ یعنی «خرماداران» گفته مي‌شد. آنها به پرورش درختان خرما افتخار می‌کردند؛ زیرا خرماداری و زراعت، پیشه پیامبر و امیرمؤمنان بوده است. حضرت امیر عليه‌السلام در زمين‌هاي خالي، چاه‌هایی مي‌كند و از آن، آب به کلفتی گردن شتر استخراج مي‌نمود و زمين را سيراب مي‌كرد. نخل‌هايي كه حضرت امير می‌کاشت تا ۲۰۰ كيلومتري مدينه امتداد داشت؛ تا منطقه‌اي كه از بس در آن چاه آب حفر شده بود و آب، به فراواني در آن جاري بود، «ینبع» نامیده می‌شد. 

س: لطفاً زمان دقیق تولد آیت‌الله العمری و تاریخچه‌ای مختصر از تحصیلات و فعالیت‌های ایشان در حوزه علمیه برای ما ارائه دهید.
آیت‌الله عمری در سال ۱۳۲۷ قمري تولد یافت. از همان کودکی، ضمن کمک به كارهاي زراعي پدر بزرگوارش، در دامن ایشان با اخلاق اسلامي، عشق به اهل بيت عليهم‌السلام و در خدمت به اهل علم تربیت شد تا اينكه پس از بروز نبوغ و استعدادش، سال ۱۳۴۹ به دستور پدر جهت تحصيل علوم ديني با كاروان حج به نجف اشرف عازم گشت. 

به این ترتیب، در مجاورت حرم اميرمؤمنان علیه‌السلام رحل اقامت گزيد و تحت حمايت و نظارت آيت‌الله العظمي سيد ابوالحسن اصفهاني به تحصيل پرداخت. از جمله اساتید ایشان علمايي چون، سيد باقر الشخص، جواد مغنيه و خود سيد ابوالحسن رضوان‌الله علیهم بودند.
پدرم يك بار در رؤيايی صادقه
خود را در حال سفر به مدينه می‌بینند که اميرمؤمنان وی را به اسم خطاب مي‌كنند و می‌پرسند: كجا مي‌روي؟ پاسخ می‌دهد: مدينه! حضرت مي‌فرمايند: «زود برگرد كه در آنجا ناله‌ها برخواهد خاست و حوادثی عظيم در راه است». ایشان در نجف با جديتی بيشتر به درس و تحصيل ادامه مي‌دهند و وقتي از ارتحال پدرشان باخبر مي‌شوند، آيت‌الله سيد ابوالحسن برايشان در مدرسه «شربياني»، مجلس فاتحه برگزار مي‌كند. 

پس از این ماجرا، پدرم همراه با كاروان حج به مدينه باز‌گشت و مادرش را با خود به عراق ‌برد. البته آن زمان، سطح زندگي و معيشت در عراق بسيار سخت بود. 

آیت‌الله العمری در نجف با شرايطی سخت مواجه بوده‌اند و با شهریه اندکی که داشتند، تنها می‌توانستند وسايل ضروري و نان تهیه کنند؛ اما با جديت، تحصيل و زندگي زاهدانه خود را ادامه دادند و در پي رفاه نبودند، زیرا خداوند نورانيت علم را در گرسنگي و غربت نهاده است، پس بايد هجرت كرد، سختي را تحمل نمود و صبر پیشه کرد. 

س: انگیزه بازگشت آیت‌الله العمری به مدینه منوره چه بود؟
آیت‌الله العمری، پس از ارتحال پدرش، همچنان در نجف به تحصیل علم مشغول بودند، اما مردم مدينه به يك روحاني و عالم نیاز داشتند. البته شاگردان آن مرحوم همچون «شيخ حمزه عباسي»، «شيخ عباس حميدي» و «شيخ عبدالعزيز الساوي» در خدمت مردم بودند. 

آيت‌الله سيد محمد طالقاني نيز از طرف آيت‌الله بروجردي دو سال به مدينه آمد و در خدمت شيعيان بود تا اینکه مرحوم شد. وقتی پس از ارتحال سيد ابوالحسن اصفهاني، مرجعيت نجف به آقاي حكيم رسيد، آيت‌الله حكيم، پدرم را مكلف كرد تا براي تولي امور شيعيان، به وطن بازگردد و در مدينه به مؤمنان خدمت کند. 

در آن زمان، فشار بسیاری روي شيعيان بود، به ويژه در زمان ترك‌ها که شيعيان را از مدينه راندند و آنها پیش از جنگ جهاني دوم به ايران، عراق، تركيه و شام پناهنده شدند. درچنین شرایطی ايشان بسیار تلاش كردند تا شيعه، در مدينه محفوظ بماند. درحقیقت، زمانی که حكومت اراده کرده بود مدينه را از شيعه خالی کند، شيخ العمري استقامت كرد و با امامت و رهبري خود، شيعه را در این شهر حفظ نمود. 

سال ۱۳۸۹ قمري که آيت‌الله حكيم به مدينه مشرف شد، در حسينيه محسنيه (نزديك مسجد بلال و حرم شريف) با شيخ العمري ملاقات نمود ـ اين حسينيه متأسفانه تخريب و به مكانی ديگر منتقل شد ـ در سال ۱۴۰۳ نيز آقاي خوئيني‌ها از طرف حضرت امام خميني رحمة‌الله عليه در همان حسينيه با ایشان ديدار كرد. 

در حال حاضر، حسينيه به اين مزرعه منتقل شده است و ­ الحمدلله ­ ما كمي آزادي را احساس کرده‌ایم. از زمان حكومت «ملك عبد‌الله» آرامش و سكوني در امور شيعيان حاكم شده است. اميدواريم اين حالت ادامه يابد و شيعيان همچون ديگر هموطنان به حقوق خود برسند. 

در گذشته، بیشتر شیعیان مدینه یا در مزارع کشاورزی مي‌كردند یا به كارهاي ابتدايي ديگری مانند كارگري و فروش گوشت و غيره می‌پرداختند، اما اکنون فرزندان شيعيان، تحصيلات عاليه، شغل دولتی یا معلمی و وضعیت اقتصادی و معیشتی بهتری دارند. 

از نظر ترکیب جمعیت نیز، در آن زمان، بیشتر ساكنان مدينه شيعيان بودند و غير از «سادات حسيني»، «جعافره» و «نخيليين» كسي در این شهر نبود. تنها تعدادی كم از اهل سنت وجود داشتند كه از بقاياي حجاج بودند و جايگاه مهمي نداشتند، اما به مرور زمان، جمعيت آنها افزايش يافت و شيعيان نيز به اجبار از مدينه خارج شدند، به طوری که امروز جمعيت برادران اهل سنت بيشتر از شيعيان است. 

س: فعالیت‌های آیت‌الله العمری در مدینه منوره به چه صورت بوده است؟
شيخ العمري با زحمات فراوان این حوزه شیعی را در میان فشارهای بسیار حفظ کرد و در آن، احكام دين و معارف را آموزش و طلاب را پرورش داد و آنها را براي تبليغ به مناطق مختلف عربستان فرستاد. وی احكام، فقه و حدیث تدریس می‌کرد و به برگزاري مجلس عزاي امام حسين علیه‌السلام و ملاقات با مؤمنان در موسم حج و ديدار با شخصيت‌ها و علماي جهان اسلام اهتمام ویژه‌ای داشت.
در حقیقت، خودش را وقف خدمت به مؤمنان كرد. ۸۰ سال به تبلیغ معارف دینی پرداخت. از نظر فعالیت‌های اجتماعی نیز ایشان براي مردم جلسات مختلف معارفی برپا می‌کنند و بر جنازه مؤمنان نماز مي‌گزارند، صیغه عقد می‌خوانند، در مناسبات شركت، اختلافات مردم را حل و امورشان را اصلاح می‌‌کنند، دعوت مردم حتي فقرا را می‌پذیرند، صندوق خيريه‌اي هم تشكيل داده‌اند كه ۵۰۰ خانوار را تحت پوشش می‌گیرد و درسال، غير از مستمري، لباسِ عيد و هدايايي به آنها می‌دهد. تأمین مسكن ارزان برای شیعیان و رفع نیازهای آنها از دیگر خدمات اجتماعی پدرم می‌باشد. در واقع شيخ العمري همه شیعیان را به چشم يك خانواده بزرگ مي‌بيند و به کار آنها رسيدگي مي‌كند.
فعالیت‌های ايشان در مدينه متمركز است، اما با ساير مراكز هم رابطه دارد و در استنباط احكام يا رؤيت هلال همكاري مي‌كند. ايشان از بزرگترين علماي كشور از نظر علمي و سِنّي هستند. بحمدالله ايشان آگاهی‌های خوبي از شهر مدينه و تاريخ آن دارند، بقاياي تاريخي و گذشته مدينه را مي‌دانند، مکان‌های قديمي را ديده‌اند و از آرامگاه حضرت زهرا سلام‌الله عليها و حضرت محسن عليه السلام در خانه ايشان اطلاعاتی دقیق دارند و بيت‌الاحزان را (در جنوب شرقی بقیع) كه در ۱۰سالگي همراه مادرشان به آن وارد شدند، کاملاً به یاد دارند.
 
س: بسیاری از زائران ایرانی هنگام تشرف به مدینه منوره، علاقه‌مند هستند، تنها مسجد و حسینیه شیعیان را از نزدیک ببینند. درباره این باغ و حسینیه توضیحی بفرمايید.
همانطور که گفتم، پدرم زمانی که در نجف زندگی می‌کرد، با تنگناها و دشواری‌های بسیار مالی روبه‌رو بود؛ اما پس از مدتي، خدا در زندگيش گشايشي ایجاد کرد، طوری که او توانست از راه خريد و فروش سنگ‌هاي زينتي (انگشتر) و چادر و روسري توسط قافله‌هاي حج، اندك سرمايه‌اي جمع کند و در مدينه مزرعه‌اي بخرد. 

در
این مزرعه چاهی وجود دارد که معروف است آن را رسول‌الله به يك پيرزني هدیه كردند و دعا فرمودند كه خدا خيری كثير در آن قرار دهد. اين چاه، آبی پرخیر و برکت دارد. شیخ العمری پس از خريد اين مزرعه، دوباره به نجف بازگشت و به مطالعه و تدريس و تحصيل ادامه داد. 

بعدها اين مزرعه توسعه يافت، تا اندازه‌ای که اكنون به ۵/۶ هكتار رسيده است. من خودم همراه ايشان در اين مزرعه كار مي‌كردم. پدرم تمام کارهای مزرعه (تميز كردن جوي‌ها، جابه‌جايي سنگ‌ها، ديواركشي و رسيدگي به نخل‌ها...) را خودش انجام می‌داد. امروز مزرعه با همه محصولاتش وقف كريم اهل بيت و پذيرايي از ميهمانان ايشان است. 

البته مجالس پدر و جدم، نخست، بالاي ديوار بقيع در سمت «باب السلام» برگزار مي‌شد، اما كم‌كم با فشارهايي كه وارد کردند، شيعه را از بقيع دور و حسينيه را تخريب نمودند. بنابراین، مجالس منتقل شد و اکنون در اين حسينيه جديد، هر روز از ميهمانانی که به ويژه در موسم حج، عمره، رمضان و رجب از عراق، هند، پاكستان، اروپا و آمريكا به اینجا می‌آیند، پذیرایی می‌شود. حقیقتاً امروز اين مزرعه و حسينيه مأوای شيعيان مدینه است. 

اهل بيت عليهم‌السلام هم در همين منطقه سكونت داشته‌اند. مزرعه امام موسي كاظم عليه السلام، مشربه ام‌ابراهيم، نخل سلمان، بئر الغرس ـ چاهی كه پيامبر به اميرمؤمنان وصيت كردند كه ایشان را با آب آن غسل دهند - در نزدیکی همین باغ قرار دارد. 

س: حال که سخن به اینجا رسیده است، در مورد تاریخچه و شرایط کنونی شیعیان در سایر مناطق عربستان، به ویژه «احسا» و «قطیف» توضیح بفرمايید.
آن‌گونه كه در منابع تاريخي آمده است، تشيع از روزگار رسول خدا صلی‌الله عليه و آله در «احساء»، «قطيف» و «بحرين» حضور داشته است؛ زیرا در روزگار آن بزرگوار، برخي از صحابه دوستدار علي بن ابي‌طالب عليه‌السلام از جمله «ابان بن سعيد بن العاص» به اين مناطق رفتند و بذر تشيع را در آنجا افشاندند. بنابراین، تشيع و شيعه از آن روزگار تا امروز در اين منطقه استمرار يافته و پا برجا مانده است.
 
در روزگاران گذشته، «احساء»، «قطيف» و «بحرين» يك منطقه به شمار مي‌رفتند كه تماماً بحرين خوانده مي‌شدند؛ به همین خاطر دولت‌هاي شيعي داشتند؛ مانند: دولت «العصفوريون» و دولت «العيونيون» كه شاعر معروف، مقرب بن العيوني از آنان بوده است. در دوران‌هاي بعد، «بحرين» به كشوري مستقل تبدیل شد و «احساء» و «قطيف» به عربستان پیوستند. شيعيان در اين دو منطقه حضور دارند. البته در مدينه منوره هم هستند كه به نخاوله معروف‌اند، اما شمارشان اندك است. 

گفتنی است، شماري از شيعيان مدينه منوره، از اشراف آن شهر به شمار مي‌روند. در منطقه نجران (منطقه مرزي عربستان با يمن) نيز شيعيان اسماعيلي مذهب وجود دارند. طبق آمار ارائه شده، شمار شيعيان اسماعيلي آن سامان، ۸۰۰هزار تا يك ميليون نفر می‌باشد. 

برخي از روزنامه‌ها، شمار اسماعيلي‌هاي ساكن عربستان سعودي را نیز يك ميليون نفر اعلام کرده‌اند. اسماعيلي‌هاي عربستان فقط بخشي از اسماعيلي‌ها هستند، زيرا اين جماعت سه دسته‌اند؛ اسماعيلي‌هاي «آغاخاني»، اسماعيلي‌هاي «داوودي» (بهره‌ها) و اسماعيلي‌هاي «سليماني» كه همان اسماعيلي‌هاي ساكن نجران هستند. 

«قطيف» شهري بسیار قدیمی است كه بيشتر ساكنان آن (حدود۹۷%) را شيعيان تشكيل مي‌دهند. البته ساکنان برخي از روستاهاي قطيف مانند «دارين»، «عِنَك»، «ام الساهك» و «الناديه» اهل سنت هستند، اما در كل، «قطيف» منطقه‌اي شيعي به شمار مي‌رود. بر اساس آمار موجود، شمار شيعيان ساكن در قطيف به ۶۰۰هزار نفر مي‌رسد. 

در منطقه احساء – چنان‌كه شيعيان آن سامان مي‌گويند- ۶۵ تا ۷۰درصد جمعيت را شيعيان تشكيل مي‌دهند و تنها۳۰ تا ۳۵ درصد ساكنانش سنی مذهب هستند. البته اهل سنت احساء، اين آمار را نپذيرفته و جمعيت خود را بيشتر از اين تعداد مي‌دانند يا دست کم به تعادل جمعيتي قائل‌اند؛ يعني نصف، نصف. در گذشته، بیشتر ساكنان منطقه شرقي، يعني شهرهاي قطيف، احساء الهفوف و روستاهاي آن شيعه بودند، ولي پس از كشف نفت و به وجود آمدن شهرهاي جديدي مثل «الجُبيل»، «خُبَر»، «دمّام» و «ظهران»، شهروندان از سراسر كشور عربستان به اين شهرها كوچ كردند و در آن مناطق سكونت گزيدند؛ زیرا فرصت‌هاي شغلي فراواني در عرصه صنايع، شركت‌ها و بازرگاني در اين شهرها فراهم آمده بود. از اين‌رو، برخي از مردم عربستان از جنوب، شمال و نجد (مركز كشور) كوچ كردند و در شهرهاي نوپا ساكن شدند. 

حال اگر سخن از منطقه شرقيه به ميان آيد، شيعيان اين سامان در اقليت قرار دارند. بر اساس برآوردها، آنان به سختي ۳۵-۴۰ درصد جمعيت را تشكيل مي‌دهند و به طور كلي، اكثريت در منطقه شرقي با اهل سنت است، اما در قطيف و احساء بیشتر جمعيت را شيعيان تشکیل می‌دهند. شیعیان مناطق جديد یاد شده در منطقه شرقي، («خفت»، «حفر الباطن» و جز آن) چنان‌که به نظر مي‌رسد، نسبت به منطقه شرقي كمتر هستند. شيعيان مدينه منوره به ۲۴-۲۶ هزار نفر مي‌رسند و البته بيشتر و كمتر نيز گفته‌اند. 

س: اوضاع فعالیت‌های دینی و حوزه‌های علمیه تشیع در این مناطق چگونه است‌؟
قبلاً در قطيف و احساء حوزه علميه وجود داشت و پيش از تمركز يافتن مرجعيت شيعي در نجف اشرف و سپس در قم، مراجع تقليد آن سامان، همگي اهل همان منطقه و بومي بودند.
در احساء مراجعي بزرگ حضور داشتند و چنان‌كه مي‌دانيد «شيخ احمد زين‌الدين احسائي» و «ابن ابي جمهور احسائي» از آن جمله بودند. پس از آنان، شمار ديگري از عالمان مانند «شيخ لويمي» و بسياري ديگر از آن سرزمين برخاستند. عالماني همچون «حبيب بن قرين»، «شيخ موسي اوخمسين» و تعدادي ديگر، جزو آخرين مراجع تقليد آن سامان به شمار مي‌رفتند. 

در قطيف نيز حوزه علميه و مراجعي وجود داشتند، از جمله شيخ ابراهيم قطيفي كه معاصر محقق كركي بود و ميان او و كركی مناقشه علمي رخ داد. پس از او نيز عالمان و فقيهاني به عنوان مرجع تقلید مردم در این منطقه حضور داشتند که «شيخ علي ابو الحسن الخنيزي»، «شيخ علي ابو عبد الكريم الخنيزي» و «سيد ماجد العوامي» از آخرين افراد اين طبقه بودند. در سده چهاردهم هجري قمري، شمار عالمان و حوزه‌هاي علميه آن کاهش یافت، نقش دانش محدود شد كه تأثير شرايط سياسي را در اين مورد نبايد ناديده گرفت. 

در پی این جریانات، شمار مردم این منطقه هم کاهش پیدا کرد؛ زیرا آنها براي تقليد و فراگيري احكام ديني به مراجع خارج از محدوده جغرافيايي خود نياز پيدا كردند و برهمین اساس، به مراجع تقليد نجف اشرف و شهر مقدس قم روي آوردند. البته اين رويكرد به شيعيان مناطق ياد شده محدود نبود، بلكه شيعيان سراسر گيتي به اين دو محور؛ يعني نجف و قم روي آوردند و مرجع تقليدشان را در اين مراكز جست‌وجو کردند. 

قطيف و احساء شهرها و روستاهاي فراواني دارد. بيشتر روستاهاي احساء شيعه‌نشين است و در برخي از روستاها برادران اهل سنت نيز حضور دارند، اما بیشتر ساکنان روستاهاي احساء شیعه هستند.
 
س‌: آيا در عربستان مسجدي وجود دارد كه به شيعيان اختصاص داشته باشد؟
شيعيان از قديم در مناطق خود مساجدي مخصوص به خود داشته‌اند. پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران و حتي چند سال پيش از اين رویداد، در منطقه قانوني صادر شد كه بر اساس آن، شيعيان حق ساختن مسجد را ندارند. به بيان ديگر، از ۳۵ سال قبل شيعيان را از ساختن مسجد بازداشتند. از اين‌رو، همان مساجد قديمي و حسینیه‌ها پابرجا و داير است که البته می‌توانند آنها را تعمیر کنند. 

س: يعني در چند سال اخیر مسجدي از مساجد شيعيان تخريب نشده‌ است؟
خير، چنين اتفاقي رخ نداده است، باید گفت بيش از ۳-۴ سال است که در اثر تلاش‌هاي فراوان و گفت‌‌وگو و مذاكره با دولت عربستان سعودي و پس از تحولات اقليمي كه چهره نمود، دولت سعودي به شیعیان اجازه داد مساجدی جديد بسازند. در اين ۳-۴ سال شمار قابل توجهي مسجد بزرگ در قطيف و احساء ساخته شد. همچنين پس از كوشش‌هاي فراوان، امكان ساختن مسجد در شهر دمام فراهم و مساجدي در آنجا ساخته شد. 

در مناطق قطيف و احساء مساجد فراوانی داريم، اما در مدينه منوره هنوز به شيعيان اجازه ساختن مسجد نمي‌دهند. در مناطق تازه ساخت نيز وضعيت به همين منوال است؛ به این معنا كه در صورتي به شيعيان برای ساخت مسجد اجازه مي‌دهند كه فقط در منطقة خود مسجد بسازند، اما در مناطقی جديد كه شيعيان و اهل سنت با هم زندگي مي‌كنند، به آنها اجازه نمی‌دهند. به عنوان مثال، شیعیان منطقه «خبر» که در کنار اهل سنت زندگی می‌کنند، نمی‌توانند مسجد بسازند. از اين رو، شيعيان در خانه‌هاي بزرگ گرد آمده، نماز مي‌خوانند. اما از چهار ماه پیش، آنان را از اين كار هم بازداشته‌اند. 

س: آيا حساسيتي كه نسبت به مساجد شيعيان در عربستان ابراز مي‌شود، در مورد حسينيه‌ها نيز وجود دارد؟
بله، حتی بیشتر است. حسينيه‌هاي موجود، از سال‌ها پیش بر‌جا مانده‌اند و ساختن حسينيه جديد در عربستان ممنوع است. اکنون با اجازه دولت عربستان، شیعیان می‌توانند مسجد بسازند، اما ساختن حسينيه همچنان ممنوع است. البته گاهی دولت چشم‌پوشی می‌کند. از اين‌رو، تحت عنوان «مجلس العائله» (مجمع خانواده) مكان‌هايي ساخته مي‌شود و در آنها فعاليت‌هاي ديني انجام و مجالس [سوگواري] برگزار مي‌شود. 

س: آيا آمار دقيقي از مساجد شيعيان عربستان در دست هست؟
خير، در اين زمينه آمار دقيقي وجود ندارد، اما برآورد تقريبي، از وجود نزدیک ۶۰۰ مسجد كوچك و بزرگ شيعيان در قطيف و احساء حكايت دارد و به نظر مي‌رسد كه شمار حسينيه‌ها از مساجد بيشتر باشد، به اين معنا كه آمار حسينيه‌ها در قطيف و احساء در ابعاد گوناگون از هزار واحد كمتر نيست؛ زیرا در مواردي ديده مي‌شود كه در بخشي از يك خانه مسكوني، مراسم مذهبي و مناسبت‌هاي مربوط به اهل بيت عليهم‌السلام برگزار مي‌شود. 

س: آيا شيعيان عربستان سعودي همگي دوازده امامي هستند يا شيعيان زيدي و اسماعيلي هم در آنجا سکونت دارند؟
در نجران شيعيان اسماعيلي و نيز اندكي از شيعيان زيدي - كه اصالتاً از يمن هستند- وجود دارند كه برخي‌ نيز تابعيت سعودي گرفته‌اند و نمود ندارند، اما کسی از شهروندان سعودي سراغ نداريم كه درعین زيدي مذهب بودن، كياني آشكار و روشن داشته باشد. در حقیقت، تعداد کمی از شيعيان سعودي، اسماعيلي و بیشتر آنان ۱۲ امامي هستند. 

س: شیعیان غیر دوازده امامی نيز مسجد و عالماني دارند؟
اسماعيليه نجران مسجد و عالماني دارند و اکنون نيز در مناطق دیگر در حال ايجاد مراكزي براي خود هستند. روشن است كه اين مراكز عنوان مسجد ندارند، بلكه صرفاً مركز هستند. به عنوان نمونه، آنها در «قطيف»، «دمّام» و «جُبيل» مركز دارند، با این توضیح که زمين‌هايي با مساحت‌هاي بزرگ (مانند مزرعه يا باغ) می‌خرند و در آن مصلي، سالن همايش و محل سخنراني مي‌سازند.

https://taghribnews.com/vdcaywne.49nai15kk4.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی