تاریخ انتشار۸ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۰:۱۹
کد مطلب : 327257

گمانه زنی درباره مصالحه سیاسی انصارالله و منصورهادی

نویسنده: میثم غفاری نژاد؛ دانشجوی دکتری روابط بین الملل دانشگاه تهران
می توان امیدوار بود که عربستان خود را از صحنه یمن کنار کشد و به نوعی راه را برای مصالح و گفتگو بین انصارالله و منصور هادی باز کند؛ زیرا مسبب اصلی بحران و جنگ یمن، سیاست های مخرب عربستان است. از سوی دیگر در داخل یمن نیز اختلافات و واگرایی های سیاسی و فشارهای خارجی (مانند قطعنامه 2140 شورای امنیت دائر بر خلع سلاح شدن انصارالله و مشروعیت بخشیدن به منصور هادی)، افزایش تمایلات جدایی طلبانه جنوبی ها و تمایل شخصِ منصور هادی به مصالحه با انصارالله را می توان از جمله دلایل دیگر دانست که سرانجام منصور هادی و انصارالله به یک توافق سیاسی برسند.
گمانه زنی درباره مصالحه سیاسی انصارالله و منصورهادی
به طور کلی یمن به عنوان همسایه جنوبیِ عربستان از لحاظ امنیتی و استراتژیکی و جغرافیایی جایگاهِ خاصی نزد ریاض دارد، به همین دلیل، تعامل و روابط این دو با داشتن فراز و فرودهای بسیار، حساس و حیاتی تلقی می گردد. عربستان یمن را در حوزه  امنیت خود می بیند و در واقع حیات خلوت عربستان محسوب می شود.
 
ورود مستقیم و اقدام نظامیِ آل سعود علیه یمن با نام عملیات طوفان قاطعیت در مارس 2015 با همراهی مستقیم و غیر مستقیمِ چند کشور عربی و غربی با این ادعا که به درخواست و به منظورکمک به منصورعبدربه هادی، رئیس جمهور مستعفی یمن، و برای مقابه با ناآرامی های داخلی یمن صورت گرفته است نقطه عطفی در روابط ریاض-صنعا محسوب می شود. هدف اصلی عربستان از این اقدام تغییر موازنه منطقه ای به سود خود، مقابله با نفوذ ایرانِ شیعی در یمن و جبران شکستی بود که در زمین سوریه و عراق از ایران خورده بود. با این وجود در یمن نیز تیغ برانی همچون  گروه انصارالله سیاست ها و برنامه های عربستان را شکافت؛ به گونه ای که نه تنها با حملات هوایی نتوانست این شاخه نظامی-سیاسی را نابود کند که حتی متحمل ضرباتی از گروه اخیرالذکر شد ضرباتی در قالب حمله های راکتی-موشکی به تاسیسات نفتی، فرودگاه ها و برخی شهرهای عربستان سعودی.
 
ناکامی عربستان از اقدام نظامی علیه الحوثی ها را از طریق آمار و ارقام بهتر می توان مشاهده کرد. از اغاز جنگ تاکنون عربستان سعودی بیش از 500 میلیارد دلار خسارت اقتصادی متحمل شده است که یکی از علل اصلی آن مقاومت شکست ناپذیر انصارالله در مقابل این کشور است. هم چنین بن سلمان برای همراهی و تشویق قدرت های غربی و هم پیمانان با اقدامِ نظامی خود امتیازهای کلانی به آن ها عطا کرده که می توان به نوعی آن را رشوه یا حق السکوت نامید؛ بدین صورت که 4 میلیارد دلار تخفیف در فروش نفت به اتحادیه اروپا، 2 میلیارد به سودان، 1 میلیارد و 500 هزار دلار به مراکش، 2 میلیارد دلار به پاکستان و 250 میلیارد دلار به مصر در قالب کمک به پروژه های عمرانیِ قاهره جدید. مجموع هزینه های عربستان در جنگ یمن بالغ بر 725 میلیارد دلار برآورد می شود. عربستان هم چنین بیش از 8 هزار افسر سعودی را در این جنگ از دست داده است. هزینه های سیاسی در سطح منطقه ای و بین المللی و ایجاد خشم در سایر کشورها و نهاد های بین المللی نسبت به فجایع انسانی، کودک کشی، شهادت غیر نظامیان ، تضییع حقوق بشر و غیره را نیز باید به لیست هزینه ها افزود.
 
به دلایل فوق می توان امیدوار بود که عربستان خود را از صحنه یمن کنار کشد و به نوعی راه را برای مصالح و گفتگو بین انصارالله و منصور هادی باز کند؛ زیرا مسبب اصلی بحران و جنگ یمن، سیاست های مخرب عربستان است. از سوی دیگر در داخل یمن نیز اختلافات و واگرایی های سیاسی و فشارهای خارجی (مانند قطعنامه 2140 شورای امنیت دائر بر خلع سلاح شدن انصارالله و مشروعیت بخشیدن به منصور هادی)، افزایش تمایلات جدایی طلبانه جنوبی ها  و تمایل شخصِ منصور هادی به مصالحه با انصارالله را می توان از جمله دلایل دیگر دانست که سرانجام منصور هادی و انصارالله به یک توافق سیاسی برسند.
 
انصارالله سابقه مذاکره با گروه کنگره مردمی یمن که طرفدار عبدالله صالح است را نیز داشته که گرچه به نتیجه آن چنانی نرسید ولی نفس مذاکره دارای اهمیت است. سئوالی که اینجا مطرح می شود آن است که توافق و مصالحه بین این دو چه پیامدهایی برای ج.ا.ایران دارد؟ شهادت صالح الصماد، رئيس دفتر سياسی جنبش انصار الله و مرد دوم این جنبش در اوریل 2018 ممکن است دورنمای مذاکره را نامشخص کند با این حال مصالحه و توافق سیاسی به سود ایران است؛ زیرا ایران یک اهرم فشار و نفوذ قدرتمند به نام انصارالله در یمن خواهد داشت همان گونه که حزب الله در لبنان این گونه است. براساس آمار غیر رسمی حدود 42 درصد از جمعیتِ 24 میلیون نفری یمن شیعه هستند بنابراین از لحاظ مذهبی-ایدئولوژیکی نیز ایران جایگاه و پایگاه بسیار مهمی به دست می آورد. پیامد بعدی متوجه عربستان است بدین گونه که شیعیان یمن بر شیعیان شرق عربستان (که حدود 15 درصد جمعیت ِ آن را تشکیل می دهند) تاثیر گذار خواهد بود. بنابراین عربستان از این توافق و اجماع سیاسی بیش از سایرین متضرر خواهد شد؛ زیرا بیش ترین هزینه های نظامی، سیاسی و اقتصادی را متحمل شده است. از لحاظ استراتژیکی-ژئوپلتیکی نیز ایران به مزیت های دیگری دست می یابد و در مقابل کاهش عمق استراتژیکیِ عربستان، عمق استراتژیک خود را گسترش خواهد داد. در حقیقت با توجه به اشراف یمن به تنگه باب المندب و اشراف ایران بر تنگه هرمز، گلوگاه عربستان در دست دو کشور شیعه قرار خواهد گرفت. یمن بواسطه داشتن 380 جزیره و مرزهای طولانی در کرانه های اقیانوس هند و دریای سرخ، راهبردی ترین کشور شبه جزیره محسوب می شود. نکته کلیدی اینجاست که ج.ا.ایران با تسلط بر تنگه هرمز می تواند در امنیت حمل و نقل دریایی و محموله های نفتی و گازی نقشی تعیین کننده ای بر جای بگذارد و یمنِ شیعی نیز می تواند بر تنگهِ راهبردی باب المندب تاثیر گذار باشد. یعنی دو کشور در قبال عربستان، به مثابه دو لبه قیچی هستند.
 
در سوی دیگر باید به این نیز پرداخت که قدرت یابی دوبارهِ منصورهادی به منزله ایجاد جای پایی برای عربستان نیز محسوب می شود و این کشور می تواند به حمایت از گروه های حامی خود مانند حزب الاصلاح که بر مناطق نفت خیز در استان مارب قرار دارد بپردازد و به نوعی موازنه ای در مقابل انصارالله باشد. ائتلاف قطری-ترکی که حامی جریان اخوانی ها هستند نیز سعی خواهند کرد تا از طریق این گروه، جایی در یمن داشته باشند که می تواند در روند توافق سیاسی احتمالی آتی تاثیرگذار باشد. کشورهای عربی و غربی که حامی عربستان هستند از مجرای این کشور در یمن نقش ایفا خواهند کرد، در نتیجه شاید سهم خواهی متفاوت آن ها منافع عربستان را بیش تر تحت الشعاع قرار دهد که در این صورت وزنه به سمت ایران و ائتلاف قطر-ترکیه سنگینی خواهد کرد.

 
https://taghribnews.com/vdcdk50s5yt0xx6.2a2y.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی