تاریخ انتشار۲۰ آبان ۱۳۸۹ ساعت ۱۵:۴۰
کد مطلب : 30642

پر کردن شکاف میان مسلمانان دوسوی آتلانتیک

جلیس رحمان
مسلمانان آمریکا و اروپا با یاد گرفتن از یکدیگر، می توانند توانایی بالقوه خود را شناخته و همکاری‌های بینابینی که منجر به ایده های جدید سیاسی، جنبش های معنوی و یا فرصت های اقتصادی می‌شوند را توسعه دهند بدهد؛ همکاری‌هایی که نه تنها مسلمانان اروپا و ایالات متحده، بلکه همه هم‌کیشان از آن‌ها بهره گیری نمایند.
کار‌های مکتوب کمی در فلسفه سیاسی آمریکا هستند که به عنوان آثار کلاسیک مورد ستایش رهبران همه طیف‌های سیاسی آمریکا قرار دارند. یکی از این کار‌ها "دموکراسی در امریکا" است که توسط اشراف زاده فرانسوی "الکسیس دو توکویل" نوشته شده است. این کتاب تجزیه و تحلیل عمیقی است از جامعه آمریکا و سیاست آن که پس از سفر طویل المدت نویسنده در ایالات متحده (جلد ۱ در سال ۱۸۳۵، جلد ۲ در سال ۱۸۴۰) منتشر شده است. این کتاب به جزء اصلی واحدهای آموزش سیاسی آمریکا تبدیل شده و مطالعه آن برای بیشتر دانش آموزان مقطع متوسطه آمریکایی و دانشجویان لازم است.

فصل اول از جلد دوم از دموکراسی در امریکا آغاز می شود با عبارت "من فکر می کنم که در هیچ کشوری در جهان متمدن است کمتر توجه نسبت به ایالات متحده به فلسفه پرداخت می شود." در همین حالی که شما احتمالاً دارید این واژه ها را حمل بر غرور و تعصب اروپایی نویسنده می‌کنید، توکویل چنین ادامه و توضیح می‌دهد که آمریکایی‌ها مقابله برای با سوالات فلسفی روش های فردی خود را توسعه داده‌اند. آنان تلاش به خرج داده اند "از اسارت نظام و عادات، قواعد خانوادگی، عقاید طبقاتی، و در برخی موارد، تعصبات ملی فرار کنند؛ سنت را فقط به عنوان منبعی از اطلاعات بپذیرند، حقایق موجود را تنها به عنوان درسی برای عمل کردن به نحوی دیگر و یا انجام بهتر آن مورد استفاده قرار دهند، فقط و فقط برای دل خودشان به دنبال دلیل همه چیز بگردند، به نتاجه برسند بدون اینکه به معانی محدود شوند و از فرم به معنا برسند."

به نظر توکویل، به دلایل بالا، فقدان آموزش فلسفی در میان مردم آمریکا لزوما ضعف آنان نیست، بلکه موجب دستیابی آمریکایی ها به نتایج مثبت و رفاه اجتماعی و اقتصادی شده است. ممکن است برخی فکر کنند این تجزیه و تحلیل قرن ۱۹امی برای ارزیابی جامعه امروزی آمریکا منسوخ شده اما فکر می کنم که بسیاری از جنبه های تجزیه و تحلیل توکویل بسیار درست و کارآمد هستند، به ویژه هنگامی که در فرهنگ معاصر مسلمانان آمریکا از آن استفاده شود. البته مسلمانان آمریکایی انگشت شماری هستندکه که در ادبیات، فلسفه و یا هنر دستی داشته ‌اند. با این حال، به نظر می رسد اولویت مسلمانان آمریکایی تحصیل کرده، به جای درگیر شدن فعالانه در حوزه فکری، دستیابی به ثبات اقتصادی و نیز برابری سیاسی و اجتماعی بوده است.

من در اواسط دهه ۱۹۹۰ به ایالات متحده آمده و در سراسر این کشور زندگی و سفر کرده‌ام. من به عنوان یک مسلمان آلمانی، به خصوص ملاقات با جوامع مسلمان آمریکایی و مقایسه فرهنگ اسلامی آمریکایی نسبت به فرهنگ اسلامی اروپا علاقه مند بوده‌ام. در این میان تفاوت ها گندی وجود دارد مانند این واقعیت که اکثر مسلمانان آمریکایی سطح درآمد و سطح سواد برابر یا حتی بالاتری نسبت به هموطنان غیر مسلمان خود دارند. این مسئله نسبت به وضعیت مسلمانان بسیاری از نقاط اروپا تضاد عمیقی دارد. آنچه در این کشور‌ها شاهد هستیم سطح پایین درآمد، نرخ بیکاری و جرم و جنایت بالا در میان مسلمانان بوده و تنها اقلیتی از پیروان اسلام تا دانشگاه ادامه تحصیل می دهند.

علاوه بر این، مسلمانان آمریکایی با انجام اعمال دینی خود در ملاء عام کاملا راحت بوده و به طور فعال با جوامع غیر مسلمان از طریق ارتباطات بین مذهبی و یا بین فرهنگی در تعامل هستند. با توجه به کاهش نقش مذهب در زندگی اجتماعی اروپاییان، همه مذاهب به حوزه‌های خصوصی تنزل داده شده‌اند و بنابراین، گفتگو های دینی میان مسلمانان و غیر مسلمانان اروپا بسیار محدود شده است. با این حال، در حالی که برای بسیاری از مسلمانان اروپا حضور در دانشگاه به منظور پیشرفت در علاقه اولیه‌شان به فلسفه و ادبیات امری معمول است، دیدن دانشگاهیان و تحصیل کردگان مسلمانان آمریکایی که تاکنون کتاب‌های دیوید هیوم یا کانت را نخوانده‌اند چندان عجیب نیست.

نظریه یک مسلمان آمریکایی برایم کاملاً تعجب آور بود. او به من گفت:" من از مسلمان بودن در امریکا خوشحالم و دلم نمی‌خواهد وارد کشمکش‌هایی شوم که همتایان اروپایی‌ام با آن‌ها درگیرند. مبارزه این‌جا بیش از آن‌که برای تساهل و تسامح و سعه صدر مذهبی باشد برای به دست آوردن حقوق مدنی است. همیشه در نمازهایم پیشینیان آفریقایی تبارم را دعا می‌کنم که قبل از به دنیا آمدم برای این حق جنگیدند." ما به عنوان مسلمانان اروپا، لزوما به این مبارزات به دیده مبارزه برای حقوق مدنی نگاه نمی‌کنیم، بلکه به عنوان کشمکش قدرت و رقابت دیدگاه‌های فلسفی به آن‌ها می‌نگریم. بحث حال حاضر اروپا در مورد حجاب در ملاء عام بیشتر بر سر نقش مذهب در فضای عمومی است تا این‌که به مباحث مربوط به حقوق مدنی مربوط باشد .

بزرگترین مبارزه من به عنوان یک مسلمان آلمانی جستجو به دنبال محلی برای آسایش فکری است. اروپا به طرز عجیبی از نتایج جنگ های ویرانگر قرون گذشته رنج می برد و بسیاری از این جنگ ها به خاطر اعتقادات مذهبی یا ایدئولوژی ملی و فاشیستی بوده‌اند. در اثر این جنگ‌ها، ما اروپایی‌ها به طور کلی به ایدئولوژی‌ها و نظامهای اعتقادی بی اعتماد شده‌ایم. فلسفه اگزیستانسیالیسم و ادبیات پست مدرن واکنش‌های فکری و نماد این بی اعتمادی هستند. ما مسلمانان اروپا ما در حال تلاش‌ایم تا بلکه میراث اروپایی نقد و پرسش باور‌ها‌ را با دین مسلمانی‌مان ادغام کنیم.

در حالی که مسلمانان آمریکا احتمالاً به رهبران حقوق مدنی آمریکا به دیده قهرمانان و الگو‌هایشان می نگرند، چشم ما اروپاییان اغلب در میان فلاسفه، هنرمندان و دانشمندان به دنبال قهرمان می‌گردد. بسیار خوشحالیم که "پل تیلیچ" اضطراب و تردید را ستون دین نامید. ما انقلاب سوررئالیستی "برتون" و "ماگریت" را دیده‌ایم و از نظریه علیت و فیزیک کوانتومی "هایزنبرگ" الهام گرفته‌ایم. همانطور که پدران بنیانگذار و رهبران حقوق مدنی آمریکا الهام بخش مسلمانان معاصر آمریکا هستند، این روشنفکران اروپایی نیز منشا الهام مسلمانان معاصر اروپا بوده‌اند. برای مثال، نویسنده انگلیسی، ضیاء الدین سردار نقدی داغدار درباره فلسفه پسامدرن نوشته و کارگردان آلمانی، فاتح آکین رویکردی ساختار شکنانه برای پیشرفت ساخت فیلم ایجاد نموده است.

نکته کلیدی این است که نویسندگانی مانند ضیاء الدین سردار یا کارگردانانی مثل فاتح آکین تنها تغذیه کننده جامعه مسلمانان اروپا نیستند بلکه ‌آنان برای عموم مردم شناخته شده بوده و نقشی مهم در گفتمان روشنفکری معاصر اروپا دارند. به عنوان مثال، فاتح آکین یکی از بهترین کارگردانان معاصر فیلم در آلمان بوده و موفق به کسب تعداد زیادی از جوایز مهم اروپایی و آلمانی فیلم گردیده است. در حالی که آشکارا اکثر ما فاقد استعداد و مهارت این هنرمندان رهبران فکری برای ایجاد جنبش های فرهنگی هستیم، اما بسیاری از مسلمانان اروپایی تحصیل کرده از طریق مطالعه و نقد آثار آن‌ها در فرایند فکری آن‌ها مشارکت می‌کنند. مشارکت فعالانه عموم مردم در فرایند فکری بخش بزرگی از میراث ما اروپاییان است و مسلمانان اروپا نیز این گونه مشارکت را در دین و فرهنگ مسلمانی‌شان مورد استفاده قرار می‌دهند.

تمرکز تاریخی ایالات متحده بر رفاه اقتصادی و برابری سیاسی که توکویل به آن اشاره کرده در فرهنگ معاصر مسلمانان آمریکا قابل مشاهده است. رهبری مساجد آمریکا اغلب بر عهده افرادی حرفه‌ای با درآمد بالا مانند پزشکان و وکلا گذاشته شده است. حتی تلاش برای اصلاحات در اغلب مساجد، در هماهنگی کامل با حفظ سنت تاریخی آمریکا در جنبش‌های حقوق مدنی، بر قدرت گرفتن بیشتر زنان و برجسته کردن نقش آنان یا قومیت‌های مختلف بنا نهاده شده است. با این حال، ندیده‌ام در جوامع مسلمان آمریکایی بر اهمیت پیشرفت فردی در معنویات تاکید شده باشد. در حالی که تلاش برای افزایش تنوع جنسیتی یا قومی شکل گرفته، هرگز در آمریکا کوشش نشده از طریق انتخاب یک هنرمند، مورخ و فیلسوف برای مقام رهبری مساجد، تنوع در اندیشه ترویج شود.

به تازگی بر سر پیشرفت اجتماعی و اقتصادی و فکری جوامع مسلمان ایالات متحده و اروپا را با گروهی از دوستان مسلمان مورد بحث و گفتگو قرار دادیم. من اشاره کردم به عنوان یک مسلمان اروپا ترکیبی از احساسات نگرانی، ترحم و همدلی به ما دست می دهد زمانی که مشاهده می کنیم گفتمان فکری در میان مسلمانان آمریکایی نسبتاً محدود شده است. یکی از دوستان مسلمان آمریکایی‌ام این گفتگو را "توهین آمیز" می‌دانست. به همین ترتیب، برخی از مسلمانان اروپا ابراز نگرانی هم‌کیشان آمریکایی شان و احساس ترحم و همدردی آنان نسبت به چالش های اجتماعی و اقتصادی مسلمانان اروپا را توهین آمیز تلقی می کنند.

تاکید بر نقاط ضعف بدون تلاش برای پیدا کردن راه حل سازنده نیست. مسلمانان آمریکا و اروپا ابتدا باید نقاط ضعف خود و قوت خود و نیز نقاط قوت و ضعف همتایان خود در آن سوی اقیانوس اطلس را تشخیص دهند. سپس خواهیم توانست قدم بعدی را برداشته و در پی کمک گرفتن از یکدیگر و تبادل نظر درمورد رویکرد‌های هر دو طرف به منظور حل مسائل و مشکلات باشیم. مسلمانان آمریکا می تواند با استفاده از میراث فوق العاده آمریکا در جنبش‌های حقوق مدنی و فضای استقبال از ذوب فرهنگی به ما مسلمانان اروپایی یاد بدهند که چگونه با جامعه اروپا یکپارچه شویم..

از سوی دیگر، ما به عنوان مسلمان اروپا می‌توانیم بر میراث چند هزار ساله باستانی اروپایی فلسفه، ادبیات و هنر تکیه کنیم. می‌توانیم با کمک این میراث به مسلمانان آمریکایی کمک کنیم تا یاد بگیرند که در یک جامعه بزرگ می توان در حوزه فکری فعال بود و لازم نیست فعالیت های فکری را به برج عاج علم محدود کنیم. مسلمانان آمریکا و اروپا با یاد گرفتن از یکدیگر، می توانند توانایی بالقوه خود را شناخته و همکاری‌های بینابینی که منجر به ایده های جدید سیاسی، جنبش های معنوی و یا فرصت های اقتصادی می‌شوند را توسعه دهند؛ همکاری‌هایی که نه تنها مسلمانان اروپا و ایالات متحده، بلکه منفعت همه هم‌کیشان از بهره گیری از این رشد و ادغام است.


جلیس رحمان دانشمندی مسلمان و آلمانی است که در حال حاضر، در هیات علمی دانشگاه شیکاگو به عنوان استادیار پزشکی مشغول به کار است. او همچنین هم به عنوان زیست شناس سلول های بنیادی و هم به عنوان متخصص قلب کار می کند. او علاوه بر کار در زمینه علوم زیست پزشکی، در زمینه مرز‌های موجود میان دین و علم مطالعه کرده و نیم نگاهی هم به درک درگیری بین مدرنیته و پسامدرنیته داشته است.

علاوه بر این، مسلمانان آمریکایی با انجام اعمال دینی خود در ملاء عام کاملا راحت بوده و به طور فعال با جوامع غیر مسلمان از طریق ارتباطات بین مذهبی و یا بین فرهنگی در تعامل هستند. با توجه به کاهش نقش مذهب در زندگی اجتماعی اروپاییان، همه مذاهب به حوزه‌های خصوصی تنزل داده شده‌اند و بنابراین، گفتگو های دینی میان مسلمانان و غیر مسلمانان اروپا بسیار محدود شده است. با این حال، در حالی که برای بسیاری از مسلمانان اروپا حضور در دانشگاه به منظور پیشرفت در علاقه اولیه‌شان به فلسفه و ادبیات امری معمول است، دیدن دانشگاهیان و تحصیل کردگان مسلمانان آمریکایی که تاکنون کتاب‌های دیوید هیوم یا کانت را نخوانده‌اند چندان عجیب نیست.
https://taghribnews.com/vdcewp8x.jh87ei9bbj.html
مرجع : Altmuslim.com
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی