تاریخ انتشار۲۹ تير ۱۳۹۶ ساعت ۹:۰۳
کد مطلب : 275850
//به مناسبت سالگرد شهادت امام صادق(ع)//

امام صادق(ع) از منظر دانشوران اهل تسنن

درباره عظمت امام صادق (ع) نه تنها توسط شیعیان به فراوانى سخن ‏گفته شده است، بلکه در این باره جمع کثیرى از دانشوران و بزرگان ‏اهل تسنن و جماعت نیز لب به سخن گشوده‏ اند.
امام صادق(ع) از منظر دانشوران اهل تسنن
پیشوایان مذاهب اهل سنت، عالمان نامدار اسلامى و صاحب نظران زبر دست درباره‏ برجستگى‏هاى ‏علمى، عملى، اخلاقى، کرامت و عظمت آن امام هدایت بسیار سخن گفته ‏اند، اینک در این نوشتار به‏ بیان برخى از این اظهار نظرها و اعترافات مى‏ پردازیم.

«ابوحنیفه و امام صادق»
نعمان بن ثابت ‏بن زوطى‏ معروف به ابو حنیفه‏(۸۰ – ۱۵۰ق)، پیشواى فرقه‏ حنفى که از نظر زمانى معاصر با امام ‏صادق علیه السلام بود، درباره‏ عظمت ایشان اظهارات و اعترافات‏ خوبى دارد که از جمله است:«ما رأیت افقه من جعفر بن محمد و انه اعلم الامه‏»؛ من فقیه‏ تر و داناتر از جعفر بن محمد ندیده ‏ام، او داناترین فرد این امت است. (1)

در زمان امام صادق(ع)"منصور دوانیقى" خلیفه‏ مقتدر عباسى، قدرت ‏سیاسى را در اختیار داشت، او همواره از مجد و عظمت‏ بنى‏ على و بنى‏ فاطمه، به ویژه امام صادق رنج مى‏ برد و براى رهایى از این ‏رنج گاهى ابوحنیفه را تحریک مى‏ کرد که در برابر امام صادق بایستد؛ منصور عباسى او را به عنوان یکی از مهم‏ترین دانشوران عصر تکریم مى‏ کرد تا شاید بتواند بر مجد و عظمت علمى امام جعفر بن ‏محمد علیه السلام فائق آید.
در این رابطه خود ابوحنیفه نقل مى‏ کند: روزى منصور دوانیقى کسى را نزد من فرستاد و گفت: اى ابوحنیفه! مردم شیفته‏ جعفر بن محمد شده ‏اند، او در بین مردم از پایگاه ‏اجتماعى وسیعى بهره‏ مند است، تو براى این که پایگاه جعفر بن محمد را خنثى کنى و در دید مردم از عظمت او به خصوص از عظمت علمى ‏او بکاهى، چند مسأله‏ پیچیده و غامض را آماده کن و در وقت ‏مناسب از او بپرس تا بلکه با ناتوان شدن جعفر بن محمد از پاسخگویى، او را تحقیر نمایى و دیگر، مردم شیفته‏ او نباشند و از او فاصله بگیرند، لذا من چهل مسأله‏ مشکل را آماده کردم و در یکى از روزها که منصور در "حیره‏" بود و مرا طلبید، به حضورش رسیدم، همین که وارد شدم، دیدم جعفر بن محمد در سمت راستش نشسته است، وقتى چشمم به آن حضرت افتاد، آن چنان تحت تأثیر ابهت و عظمت او قرار گرفتم که از توصیف آن عاجزم.
با دیدن منصور خلیفه‏ عباسى آن ابهت‏ به من دست نداد، در حالى که منصور خلیفه ‏است و خلیفه به جهت اینکه قدرت سیاسى در اختیارش است، ‏باید ابهت‏ داشته باشد، سلام گفتم و اجازه خواستم تا در کنارشان بنشینم، خلیفه با اشاره اجازه داد. آنگاه منصور عباسى به جعفر بن محمد نگاه کرد و گفت: ابو عبدالله! ایشان ابوحنیفه هستند. او پاسخ داد: بلى، او را مى‏ شناسم. سپس منصور به من نگاهى کرد و گفت: ابوحنیفه! اگر سؤالى دارى از ابوعبدالله، جعفر بن محمد بپرس و با او در میان بگذار. من گفتم: بسیار خوب. فرصت را غنیمت ‏شمردم و چهل مسأله‏ اى را که از پیش آماده کرده بودم، یکى ‏پس از دیگرى با آن حضرت در میان گذاشتم. بعد از بیان‏ هر مسأله‏، امام صادق (ع) در پاسخ آن بیان مى‏ فرمود: عقیده‏ شما در این باره چنین و چنان است، عقیده‏ علماى مدینه ‏در این مسأله این چنین است و عقیده‏ ما هم این است؛ در برخى از مسائل آن حضرت با نظر ما موافق بود و در برخى هم با نظر علماى مدینه موافق بود و گاهى هم با هر دو نظر مخالفت مى ‏کرد و خودش نظر سومى را انتخاب مى‏ کرد و بیان مى‏ داشت.
من تمامى چهل سؤال مشکلى را که برگزیده بودم، یکى پس از دیگرى ‏با او در میان گذاشتم و جعفر بن محمد هم بدین گونه ‏اى که بیان شد به جملگى آنها، با متانت تمام و با تسلطی خاص پاسخ‏ گفت.
سپس ابوحنیفه بیان داشت:«ان اعلم الناس اعلمهم باختلاف الناس‏»؛ همانا دانشمندترین مردم کسى است که به آرا و نظریه‏ هاى مختلف‏ دانشوران در مسائل علمى احاطه و تسلط داشته باشد و چون‏ جعفر بن محمد این احاطه را دارد، بنابراین او داناترین فرداست.(۲)
همو درباره‏ عظمت علمى امام صادق (ع) بیان داشت:«لولا جعفر بن محمد ما علم الناس مناسک حجهم» (3)؛ اگر جعفر بن محمد نبود، مردم احکام و مناسک حجشان را نمى‏ دانستند.

مالک بن انس و امام صادق(ع)
مالک بن انس (۹۷ – ۱۷۹ ه .ق) یکى از پیشوایان چهارگانه‏ اهل ‏سنت و جماعت و رئیس فرقه‏ مالکى است که مدتى افتخار شاگردى ‏امام صادق علیه السلام نصیب وى شد.(4) او درباره‏ عظمت و شخصیت علمى‏ و اخلاقى امام صادق علیه السلام چنین مى‏ گوید:«و لقد کنت آتى جعفر بن محمد و کان کثیرالمزاح و التبسم، فاذا ذکر عنده النبى(ص) اخضر و اصفر، و لقد اختلفت الیه زمانا و ما کنت اراه الا على ثلاث خصال: اما مصلیا و اما صائما و اما یقراء القرآن. و ما راءیته قط یحدث عن رسول الله(ص) الا على ‏الطهاره و لا یتکلم فى ما لا یعنیه و کان من العلماء الزهاد الذین ‏یخشون الله و ما رأیته قط الا یخرج الوساده من تحته و یجعلها تحتى(۵).
مدتى به حضور جعفر بن محمد مى ‏رسیدم. آن حضرت اهل مزاح بود. همواره تبسم ملایمى بر لب‏هایش نمایان بود.هنگامى که در محضر آن‏ حضرت نام مبارک رسول گرامى اسلام به میان مى‏ آمد، رنگ ‏رخساره‏ هاى جعفر بن محمد به سبزى و سپس به زردى مى ‏گرایید.در طول ‏مدتى که به خانه‏ آن حضرت آمد و شد داشتم، او را ندیدم جز این که در یکى از این سه خصلت و سه حالت ‏به سر مى ‏برد: نماز خواندن، روزه‏ دارى، قرائت قرآن. ندیدم که جعفر بن محمد بدون وضو و طهارت از رسول خدا حدیثى نقل کند.ندیدم که آن حضرت سخنى بى‏ فایده و گزاف ‏بگوید. او از عالمان زاهدى بود که از خدا خوف داشت. ترس از خدا سراسر وجودش را فراگرفته بود.هرگز نشد که به محضرش شرفیاب شوم، جز اینکه زیراندازى که‏ زیر پایش گسترده شده بود، از زیر پا برمى‎داشت و زیر پاى من مى‏ گستراند.
مالک بن انس درباره‏ زهد و عبادت و عرفان امام صادق (ع)می‌گوید: به همراه امام صادق علیه السلام به قصد مکه و براى انجام مناسک حج از مدینه خارج شدیم. به مسجد شجره که میقات مردم مدینه است، رسیدیم. لباس احرام پوشیدیم، در هنگام پوشیدن لباس احرام تلبیه‏ گویى، یعنى گفتن «لبیک اللهم لبیک‏» لازم است. دیگران طبق‏ معمول این ذکر را بر زبان جارى مى‏ کردند. مالک مى‏ گوید: من متوجه امام صادق علیه السلام شدم، دیدم حال حضرت منقلب‏ است. امام صادق(ع) مى‏ خواهد لبیک بگوید ولى رنگ رخساره‏اش متغیر مى‏شود. هیجانى به امام دست مى‏ دهد و صدا در گلویش مى ‏شکند، و چنان کنترل اعصاب خویش را از دست مى‏ دهد که مى‏ خواهد بى ‏اختیار از مرکب به زمین بیفتد.
مالک مى‏ گوید: من جلو آمدم و گفتم: اى‏ فرزند پیامبر! چاره ‏اى نیست این ذکر را باید گفت. هر طورى که ‏شده باید این ذکر را بر زبان جارى ساخت. حضرت فرمود: «یا بن ابى‏ عامر! کیف اجسر ان اقول لبیک اللهم لبیک و اخشى ان‏ یقول عزوجل لا لبیک و لا سعدیک»؛ اى پسر ابى ‏عامر! چگونه جسارت بورزم و به خود جرأت و اجازه ‏بدهم که لبیک بگویم؟ لبیک‏ گفتن به معناى این است که‏ خداوندا، تو مرا به آن چه مى‏ خوانى با سرعت تمام اجابت مى‏ کنم و همواره آماده‏ انجام آن هستم. با چه اطمینانى با خداى خود این‏طور گستاخى کنم و خود را بنده‏ آماده به خدمت معرفى کنم؟! اگر در جوابم گفته شود:«لا لبیک و لا سعدیک‏» آن وقت چه کنم؟(6)
همو در سخنى دیگر درباره فضیلت و عظمت امام صادق علیه السلام مى‏ گوید:«ما رأت عین و لا سمعت اذن و لا خطر على قلب بشر افضل من ‏جعفر بن محمد»(۷)؛ هیچ چشمى ندیده است و هیچ گوشى نشنیده است و به قلب هیچ بشرى ‏خطور نکرده است، مردى که با فضیلت‏ تر از جعفر بن محمد باشد.
درباره‏ مالک بن انس نوشته‏ اند:«و کان مالک بن انس یستمع من جعفر بن محمد و کثیرا ما یذکر من ‏سماعه عنه و ربما قال حدثنى الثقه یعنیه»؛ مالک بن انس از جعفر بن محمد سماع حدیث مى‏نمود و بسیار آنچه را که از او سماع (گوش می‎کرد) مى‏کرد، بیان مى‏نمود و چه بسا مى‏گفت: این حدیث را مرد ثقه به من حدیث کرده است که مرادش جعفر بن محمد بود.(۸)
حسین بن یزید نوفلى مى‏گوید: «سمعت مالک بن انس الفقیه یقول والله ما رات عینى افضل من‏ جعفر بن محمد علیهماالسلام زهدا و فضلا و عباده و ورعا و کنت اقصده‏ فیکرمنى و یقبل على فقلت له یوما یا بن رسول الله ما ثواب من ‏صام یوما من رجب ایمانا و احتسابا فقال(و کان والله اذا قال ‏صدق) حدثنى ابیه عن جده قال رسول الله(ص) من صام یوما من‏ رجب ایمانا و احتسابا غفر له. فقلت له یا بن رسول الله فى ثواب‏ من صام یوما من شعبان فقال حدثنى ابى‏ عن ابیه عن جده قال ‏رسول الله(ص) من صام یوما من شعبان ایمانا و احتسابا غفر له.» (9).
 از مالک بن ‏انس فقیه شنیدم که گفت: به خدا سوگند!چشمان من ندید فردى را که از جهت زهد، علم، فضیلت، عبادت و ورع برتر از جعفر بن محمد باشد؛ من به نزد او مى‏ رفتم.او با روى باز مرا مى‏ پذیرفت و گرامى مى‏ داشت. روزى از او پرسیدم: اى پسر پیامبر! ثواب روزه‏ ماه رجب چه میزان است؟ او در پاسخ روایتى از پیامبر نقل کرد. به خدا سوگند هرگاه چیزى از کسى نقل کند درست و راست ‏نقل مى‏ کند.
او در پاسخ گفت: پدرم از پدرش و از جدش و از پیامبر نقل کرده است که ثواب روزه‏ ماه رجب این است که گناهانش بخشیده‏ مى‏ شود. سپس این پرسش را درباره‏ روزه‏ ماه شعبان هم بیان کردم ‏و حضرت همان پاسخ را داد.

ابن شبرمه و امام صادق(ع)
عبدالله بن شبرمه بن طفیل ضببى معروف به «ابن شبرمه‏» (۷۲-۱۴۴ق) قاضى و فقیه نامدار کوفه، درباره‏ امام صادق علیه السلام مى‏ گوید: «ما ذکرت حدیثا سمعته من جعفر بن محمد علیه السلام الا کادان یتصرع له ‏قلبى سمعته یقول حدثنى ابى‏ عن جدى عن رسول الله»(10)
به یاد ندارم حدیثى را از جعفر بن محمد شنیده باشم، جز اینکه در عمق جانم تأثیر گذاشته باشد، از او شنیدم که در نقل حدیث ‏مى‏ گفت که از پدرم و از جدم و از رسول خدا این روایت را نقل‏ مى‏ کنم.
همو گفت:«واقسم بالله ما کذب على ابیه و لا کذب ابوه على جده و لا کذب‏ جده على رسول الله»(11) به خدا سوگند! نه جعفر بن محمد در نقل روایات از پدرش دروغ ‏مى‏ گفت و نه پدرش بر جدش دروغ مى‏ گفت و نه او بر پیامبر. یعنى‏ آنچه که در سلسله‏ سند روایات جعفر بن محمد وجود دارد، جملگى ‏درست است.

ابن ‏ابى لیلى و امام صادق(ع)
شیخ صدوق روایتى نقل مى‏ کند که محمد بن عبدالرحمان معروف به ‏«ابن ابى‏ لیلى‏»(۷۴- ۱۴۸ق) فقیه، محدث، مفتى و قاضى ‏بنام کوفه نزد امام صادق علیه السلام رفت و از آن حضرت پرسش هایى کرد و پاسخ‏هاى خوبى شنید. سپس به امام خطاب کرد و عرض نمود: «اشهد انکم حجج الله على خلقه»(12) شهادت مى‏ دهم که شما حجت‏هاى خداوندى بر بندگانش هستید.

عمرو بن عبید معتزلى و امام صادق(ع)
عمرو بن عبید معتزلى‏ به نزد امام جعفر بن محمد علیه السلام مشرف شد، وقتى رسید این آیه را تلاوت نمود:«الذین یجتنبون کبائر الاثم و الفواحش»(13) سپس ساکت‏ شد. امام صادق علیه السلام فرمود: چرا ساکت ‏شدى؟ گفت: خواستم ‏که شما از قرآن گناهان کبیره را یکى پس از دیگرى براى من بیان ‏نمایى. حضرت شروع کرد و به ترتیب از گناه بزرگ‏تر یکى پس از دیگرى را بیان نمود. از بس که امام خوب و عالى پاسخ عمرو بن ‏عبید را داد که در پایان عمرو بن عبید بى‏ اختیار گریست و فریاد زد:«هلک من قال براءیه و نازعکم فى الفضل و العلوم‏» (14) هر کس به رأى خویش سخن بگوید و در فضل و علم با شما منازعه ‏کند، هلاک مى‏شود.

جاحظ و امام صادق(ع)
ابو بحر جاحظ بصرى‏ که از دانشوران مشهور قرن‏ سوم بود، درباره‏ امام صادق علیه السلام بیان داشت:«جعفر بن محمد الذى ملا الدنیا علمه و فقهه و یقال ان اباحنیفه من ‏تلامذته و کذلک سفیان الثورى و حسبک بهما فى هذاالباب»(15) جعفر بن محمد کسى بود که علم و فقه آن حضرت جهان را پر کرده است ‏و گفته مى‏ شود که ابوحنیفه و سفیان ثورى از شاگردان او بودند، همین در عظمت علمى آن حضرت کافى است.

عمر بن مقدام و امام صادق(ع)
عمر بن مقدام‏ از علماى معاصر امام صادق علیه السلام درباره‏ آن حضرت‏ مى‏ گوید: «کنت اذا نظرت الى جعفر بن محمد علمت انه من سلاله النبیین و قد رأیته واقفا عند الجمره یقول سلونى، سلونى» (16) هنگامى که جعفر بن محمد را مى‏ دیدم، مى‏ فهمیدم که او از نسل ‏پیامبران است. خودم دیدم که در جمره‏ منا ایستاده بود و از مردم مى‏ خواست که از او بپرسند و از علم سرشار او بهره‏ مند شوند.

شهرستانى و امام صادق(ع)
ابوالفتح محمد بن ابى ‏القاسم اشعرى معروف به «شهرستانى‏»(۴۷۹-۵۴۷ ق) در کتاب گرانسنگ «الملل و النحل‏» درباره‏ ‏عظمت امام صادق علیه السلام مى ‏نویسد:«و هو ذو علم عزیز فى الدین و ادب کامل فى الحکمه و زهر بالغ ‏فى الدنیا و ورع تام عن الشهوات»(۱۷) امام صادق علیه السلام در امور و مسائل دینى، از دانشى بى ‏پایان و در حکمت، از ادبى کامل و نسبت ‏به امور دنیا و زرق و برق‏هاى آن، از زهدى نیرومند برخوردار بود و از شهوت‏هاى نفسانى دورى مى ‏گزید.

ابن خلکان و امام صادق(ع)
ابن خلکان درباره‏ امام صادق علیه السلام مى‏نویسد:«احد الائمه الاثنى عشر على مذهب الامامیه و کان من سادات‏ اهل‏البیت و لقب بالصادق لصدق مقالته و فضله اشهر من ان یذکر»؛ او یکى از امامان دوازده‎گانه‏ امامیه و از بزرگان اهل‏ بیت رسول‏ خدا بود.
به جهت صدق در گفتارش به لقب صادق شهرت یافت و فضل‏ او مشهورتر از آن است که نیازمند به توضیح داشته باشد. ابن خلکان همچنین مى‏ نویسد: امام صادق علیه السلام در صنعت کیمیا (شیمى) از مهارت خاصى بهره‏ مند بود، ابوموسى جابر بن حیان طرطوسى، شاگرد ایشان بود. جابر کتابى شامل هزار ورق تألیف کرد که تعلیمات ‏جعفر بن محمد را در برداشت و حاوى پانصد رساله بود.(۱۸)

حسن عاشورى لنگرودى
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی ‏نوشت:
۱- شمس الدین ذهبى، سیر اعلام النبلاء، ج ‏۶، ص‏۲۵۷ر تاریخ ‏الکبیر، ج ۲، ص‏۱۹۹ و ۱۹۸، ح‏۲۱۸۳
۲- سیر اعلام النبلاء، ج ‏۶، ص ۲۵۸ر بحارالانوار، ج‏۴۷، ص‏۲۱۷
۳- شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ‏۵۱۹، طبع قم، نشر اسلامى
۴- سیر اعلام النبلاء، ج ‏۶، ص‏۲۵۶
۵- ابن تیمیه، التوسل و الوسیله، ص ۵۲ر جعفریان، حیات فکرى و سیاسى امامان شیعه، ص‏۳۲۷
۶- شیخ صدوق، امالى، ص‏۱۴۳، ح‏۳
۷- شهید مطهرى، سیرى در سیره‏ ائمه اطهار علیهم السلام، ص‏۱۴۹
۸- شرح الاخبار فى فضایل الائمه الاطهار، ج‏۳، ص‏۲۹۹، ح‏۱۲۰۳
۹- امالى صدوق، ص ۴۳۵ و۴۳۶، ح ۲
۱۰ و ۱۱- همان، ص‏۳۴۳، ح‏۱۶
۱۲- من لایحضره ‏الفقیه، ج ۱، ص ۱۸۸، ح‏۵۶۹
۱۳- نجم: ۳۲
۱۴- کلینى، کافى، ج ۲، ص ۲۸۷- ۲۸۵
۱۵- رسائل جاحظ، ص‏۱۰۶ر حیات فکرى و سیاسى امامان شیعه، ص‏۳۲۸
۱۶- سیر اعلام النبلاء، ج‏۶، ص‏۲۵۷
۱۷- الملل و النحل، ج ۱، ص‏۱۴۷ر حیات فکرى و سیاسى امامان ‏شیعه، ص ۳۳۰
۱۸- وفیات الاعیان، ج ۱، ص‏۳۲۷ر سیره‏ پیشوا، ص‏۳۵۳ر حیات فکرى‏ و سیاسى امامان شیعه، ص ۳۳۰
 
https://taghribnews.com/vdcenn8w7jh8fvi.b9bj.html
مرجع : روزنامه اطلاعات
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی