رهبری انقلاب اسلامی در بیانات خود اشاره می کنند که «ما يك انقلاب اسلامى داشتيم، بعد نظام اسلامى تشكيل داديم، مرحله ى بعد تشكيل دولت اسلامى است، مرحله ى بعد تشكيل كشور اسلامى است، مرحله بعد تشكيل تمدن بين الملل اسلامى است»؛ لذا رهبری فرآیند تحقق اهداف انقلاب اسلامی را در پنج مورد زیر می دانند: 1. انقلاب اسلامی؛ 2. تشکیل نظام اسلامی؛ 3. تشکیل دولت اسلامی؛ 4. تشکیل کشور اسلامی؛ 5.تشکیل دنیای(امّت، تمدن) اسلامی
فرآيند تحقّق هدف هاى انقلاب اسلامى، يك «فرآيند»[1] طولانى و البته دشوارى است. مقام معظم رهبری نخستین بار فرآیند تحقق اهداف پنجگانه اسلامی را در جمع مسؤولان و کارگزاران نظام در تاریخ 79/09/21 مطرح کردند. البته ایشان در ادامه نیز به طور مستمر و در مقاطع مختلف، ضرورت تحقق این اهداف را به مسئولین اجرایی کشور یادآوری کردهاند، از جمله: بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام در تاریخ 79/09/12؛ بیانات در جمع کارگزاران نظام در تاریخ 80/09/21؛ بیانات در دیدار مسئولان نظام در تاریخ 83/08/06؛ بیانات در خطبه های نماز جمعه تهران در تاریخ 84/05/28؛ بیانات در دیدار با اعضای هیئت دولت در تاریخ 84/06/08؛ بیانات در دیدار دانشجویان کرمانشاه در تاریخ 90/07/24؛ بیانات در اجتماع مردم کنگاور در تاریخ 90/07/27.
رهبری انقلاب اسلامی در بیانات فوق اشاره می کنند که «ما يك انقلاب اسلامى داشتيم، بعد نظام اسلامى تشكيل داديم، مرحله ى بعد تشكيل دولت اسلامى است، مرحله ى بعد تشكيل كشور اسلامى است، مرحله بعد تشكيل تمدن بين الملل اسلامى است»؛ لذا رهبری فرآیند تحقق اهداف انقلاب اسلامی را در پنج مورد زیر می دانند:
1. انقلاب اسلامی؛
2. تشکیل نظام اسلامی؛
3. تشکیل دولت اسلامی؛
4. تشکیل کشور اسلامی؛
5. تشکیل دنیای (امّت، تمدن) اسلامی
ایجاد انقلاب اسلامی
گام اول این فرآیند که با ظهور انقلاب اسلامی تحقق پیدا کرد، «دگرگونی بنیادین یا همان حرکت انقلابی و جنبش انقلابی است که نظام مرتجع را، نظام قدیمی را، نظام وابسته و فاسد را سرنگون میکند و زمینه را برای ایجاد نظام جدید آماده میسازد»[2] و به عبارت دیگر «بنای ضایع و پوسیده و بدبُنیان رژیم استبدادی را از بین میبرد و زمینه را برای ایجاد نظام جدید آماده میکند و پایههای غلطی برچیده و پایه های درستی به جای آن گذاشته می شود»،[3] ایشان با تاکید بر اینکه انقلاب الزاماً همراه با زد و خورد و شلوغ کاری نیست، میفرمایند: «اين برداشتهاى غلط از انقلاب است. انقلاب يعنى دگرگونى بنيادى. البته اين دگرگونى بنيادى در اغلب موارد بدون چالشهاى دشوار و بدون زورآزمايى، امكانپذير نيست؛ اما معنايش اين نيست كه در انقلاب حتماً بايستى اغتشاش و شورش و امثال اينها باشد؛ نه، ولى هر شورش و هر اغتشاش و هر تهيّج عام و تودهاى هم معنايش انقلاب نيست؛ هر تحولى هم معنايش انقلاب نيست؛ انقلاب آنجايى است كه پايههاى غلطى برچيده مىشود و پايههاى درستى به جاى آن گذاشته مىشود. اين قدمِ اوّل است».[4]
به این ترتیب، با عنایت به بیانات آیتالله خامنه ای، گام اول تنها یک دگرگونی ساده مانند دیگر انقلاب های رخ داده در سایر کشورها نبوده، بلکه منظور از انقلاب اسلامی رخدادی است بنیادین که ضمن برچیدن رژیم فاسد طاغوت، در چارچوب مبانی اسلامی شکل گرفته و اصول اسلامی را جایگزین آن نموده است. مقام معظم رهبری گام اول را «پُرهيجانتر و پُرسروصداتر از همه» و البته آسانترین مرحله میداند که اين كار را ملت با كمال قدرت و با موفقيتِ كامل انجام داد. از دیدگاه رهبری، قدم بعدی، «ترتّب نظام اسلامی بر انقلاب اسلامی» است.
همانطور که فرزاد جهانبین،[5] استاد دانشگاه و عضو مؤسسه پژوهش های علوم انسانی اسلامی صدرا، می نویسد، تحلیل ما از آینده انقلاب اسلامی ایران در نسبت مستقیم با تعریف ما از انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی و رابطه آن دو دارد. بر این اساس سه فرض را می توان مطرح کرد:
فرض اول: نظام جمهوری اسلامی متکفل تحقق اهداف انقلاب اسلامی است.
فرض دوم: انقلاب اسلامی تمام شده و یک نظام تأسیس شده است و لازم است مانند یک نظام سیاسی متعارف و نه انقلابی عمل کند. در این فرض گروهی هستند که بیان میکنند باید سیاستهای اعلامی، انقلابی باشد اما سیاستهای اعمالی، پراگماتیک و عملگرایانه باشد.
فرض سوم: گروهی نیز معتقدند که حتی شعارها نیز نباید انقلابی باشد و این شعارها موجب به مخاطره افتادن نظم جهانی می گردد.
همانطور که از بیانات مقام معظم رهبری بر می آید، جز با نگاه اول، ارتباط بین حلقه انقلاب اسلامی و حلقات بعدی، بی معنا می گردد. بی شک انقلاب اسلامی دستاوردهای خرد و کلانی را داشته است که از جمله مهمترین و شاید مهمترین دستاورد انقلاب اسلامی، تأسیس نظام جمهوری اسلامی است و مهمترین رسالت جمهوری اسلامی نیز بازتولید اهداف انقلاب اسلامی است. نگاهی به اصول قانون اساسی به وضوح حاکی از این امر است.[6]
در مرحله ایجاد انقلاب اسلامی تشکیل حکومت اسلامی برای اجرای احکام دین اسلام ضروری می گردد تا با اجرای قوانین و احکام اجتماعی اسلام در جامعه علاوه بر نظم دادن به امورات جاری مردم، جهتگیری جامعه را نیز به سمت کمال و تقرب الهی رهنمون سازد. مقام معظم رهبری با اشاره به اهمیت تشکیل حکومت می فرمایند: «در فضای نظام غیردینی، انسان اگر خیلی هنر کند، فقط میتواند به وظایف فردی خود عمل کند، که آن وظایف فردی دینی هم در آن شرایط تأثیر لازم را نمیگذارد؛ یعنی آن تعالی و نورانیّت لازم را به وجود نمیآورد؛ بخش مهمّی از آن هدر میرود - طبیعی است که فضای محیط بر انسان، با محتویات ذهن انسان اصطکاکی دارد - و بخشی از آن اثر میکند. این حدّاکثر چیزی است که در نظامی که دین حاکمیت ندارد و مجاری امور در دست دین خدا و قانون الهی نیست، گیر انسان می آید».[7] به همین جهت است که مقام معظم رهبری دین را «ستون فقرات انقلاب اسلامی»[8] میدانند؛ لذا افتخار انقلاب اسلامی را در این میدانند که ارزش های اسلامی، توحید، احکام الهی و ارزش معنویت اسلام را، دارد به دنیا معرفی میکند.[9] در واقع، با برجستگی این نوع نگاه (برجستگی دین و پیوند سیاست و مذهب) است که مبحث شکلگیری تمدن اسلامی موضوع تأمل قرار می گیرد. مقام معظم رهبری نیز در این باره می فرمایند:
مرحوم سید قطب در یکی از نوشته هایش حرفی دارد که من از چهل سال قبل یا شاید بیشتر که این حرف را دیدم، دائماً در ذهن من هست. او می گوید اگر طرفداران و داعیان اسلام - مضمون حرف این است. حالا جزئیات حرف چون خیلی قدیم دیدم، یادم نیست - به جای نوشتن این همه کتاب، به جای این همه تبلیغات، به جای این همه سخنرانی، ادارهی این همه مسجد، یک کار برای ترویج اسلام بکنند، آن کار از همهی این کارها تأثیرش بیشتر است. و آن اینکه در گوشهای از دنیا - به ذهنم است میگوید در یک جزیرهای دور افتادهای - یک حکومت اسلامی تشکیل بدهند؛ نفس تشکیل یک حکومت اسلامی در گوشهای از این دنیای بزرگ اثرش از هزاران کتاب، هزاران سخنرانی، هزاران مطلب نکتهدار در ترویج دین، بیشتر است. ... سید قطب درست گفت. از هزاران کتاب، اثر این - نظامی که بر اساس اسلام به وجود آمده - بیشتر است.[10]
استقرار نظام اسلامی
مرحله دوم از فرآيند تحقق آرمانهاي اسلامي در بستر انقلاب، استقرار نظام اسلامی است. مقام معظم رهبري تحقق اين مرحله را به معناي اسلامي شدن هندسه عمومي جامعه دانستهاند. در حقيقت با تدوين قانون اساسي انقلاب اسلامي که منشور اصلي و محوري جمهوري اسلامي است، ارکان جامعه اسلامي مهندسي شد، اين قانون که تبلور ارزشهاي اسلامي است و منطبق با احکام اسلامي تدوين شده، به مثابه ستون فقرات نظام اسلامي است و مرکز اصلي سلسله اعصاب نظام اسلامي تلقي ميشود. آیتالله خامنهای در تشریح این مرحله، یعنی استقرار نظام اسلامی، میفرمایند: «انقلاب که تحقّق پیدا کرد، بلافاصله بعد از آن، تحقّق نظام اسلامی است. نظام اسلامی یعنی طرح مهندسی و شکل کلی اسلامی را در جایی پیاده کردن، مثل اینکه وقتی در کشور ما نظام سلطنتی استبدادی، فردی، مورثی و اشرافی وابسته برداشته شد، به جای آن نظام دینی، تقوایی، مردمی و گزینشی جایگزین میشود؛ با همین شکل کلی که قانون اساسی برایش معین کرده، تحقق پیدا میکند، یعنی نظام اسلامی».[11]
در بیاناتی دیگر نظام اسلامی را اینگونه بیان می کنند: «نظام اسلامی یعنی آن هویت کلی که تعریف مشخصی دارد، ملت و صاحبان انقلاب که مردم هستند، آن را انتخاب می کنند. در مورد ما، مردم ما انتخاب کردند؛ جمهوری اسلامی، جمهوری اسلامی یعنی نظامی که در آن مردمسالاری از اسلام گرفته شده است و با ارزشهای اسلامی همراه است»[12] و در ادامه می فرمایند؛ «نظام اسلامی یعنی ترتیب اداره کشور، همان گونه که اسلام گفته است، … قانون اساسی تنظیم شده، آرایش و چینش سیاسی به وجود آمد، مردم سالاری دینی بر این مملکت حاکم شد و مردم مسئولان کشور را، از رهبری گرفته تا ریاست جمهوری تا دیگر مسئولان، مستقیم یا غیر مستقیم انتخاب میکنند، دین، مایه و پایه و محور قانون و اجرا در این کشور است، حرکت مردم به سمت اهداف و آرمان های دینی است، این معنای نظام اسلامی است».[13] در بیان دیگری، ایشان از هندسه عمومی جامعه اسلامی به عنوان نظام اسلامی تعبیر کردهاند و در تکمیل مطالب فوق در جایی دیگر نظام اسلامی را معادل «منبع تقنین و معیار و ملاک اجرا و ارکان تصمیمگیری در کشور و پایهگذاری اصولی ارکان حکومت یعنی قوه مجریه، قوه مقننه، رهبری، قوه قضائیه و دیگر ارکان و تثبیت آنها از طریق قانون اساسی»[14] دانستهاند.
بنابراین در مرحله نظام اسلامی که از ۱۲ فروردین ۱۳۵۸آغاز و تا ۱۳ آذر ۱۳۵۸ ادامه مییابد شاکله کلی و هندسه عمومی جمهوری اسلامی شکل می گیرد. در این صورتبندی عمومی، یک سری ارکان غیر قابل تغییر و یک سری اجزای قابل تغییر وجود دارد که می تواند در گذر زمان مورد تغییر و بازنگری قرار گیرد. ارکان غیر قابل تغییر در اصل ۱۷۶ مورد اشاره قرار گرفتند تغییر در آنها به معنای تغییر در جمهوری اسلامی است. غیر از این، هندسه عمومی به این معناست که قانون اساسی به اجمال است و اجزای آن نیازمند تفصیل میباشد. به عنوان نمونه در اصل چهار اشاره شده است که همه قوانین میباید ابتنای بر اسلام داشته باشد. در اصل نود و شش، از شورای نگهبان خواسته شده که عدم تغایر مصوبات مجلس شورای اسلامی با شرع مقدس و قانون اساسی را بسنجد. پرواضح است که عدم تغایر با ابتنا دو چیز است. عدم تغایر، کف و ابتنا سقف می باشد. مرحله ابتنا در قانون اساسی، نیازمند نظریهپردازی است و این همان حلقه اتصال مرحله دولت اسلامی با مرحله نظام اسلامی است.[15] مقام معظم رهبری در این باره میفرمایند: «اين معناى نظام اسلامى است؛ اين تحقق پيدا كرد؛ ليكن كافى نيست».[16] بر این اساس: 1. هرچند مرحله نظام اسلامی به عنوان شکل گیری هندسه کلی جمهوری اسلامی پایان یافته اما نظام سازی کماکان ادامه خواهد داشت؛ 2. مرحله استقرار نظام اسلام تحقق پیدا کرده و ما به مرحلۀ ایجاد دولت اسلامی گام گذاشته ایم.
ایجاد دولت اسلامی
مقام معظم رهبری با اشاره به محقق شدن دو گام اول یعنی بُروز انقلاب اسلامی و استقرار نظام اسلامی، «ایجاد دولت اسلامی» را سومین گام از فرآیند اهداف اسلامی معرفی میکنند، اما اقدامات صورت گرفته در این مرحله را ناکافی دانسته و معتقدند که به علل مختلف، هنوز دولت اسلامی به معنای واقعی آن تحقق نیافته است و شاید به همین دلیل بیشترِ رهنمودهای ایشان بر این مسئله یعنی ضرورت پرداختن به ایجاد دولت اسلامی به معنای واقعی آن متمرکز بوده است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در این مرحله، «خودسازی مسئولین» را شرط اصلی و اساسی برای شکل گیری دولتسازی اسلامی دانسته و بخش عمده توجه خود را معطوف رفتار و عملکرد دولتمردان و سایر کارگزاران نظام می نمایند و مؤکداً این موضوع را مقدمه نهادسازی و ایجادساز و کارهای لازم برای شکل گرفتن جامعه اسلامی معرفی کردهاند و لذا در تعریف دولت اسلامی، ویژگی ها و شرایط خاصی را بر آن مترتب میدانند. مقام معظم رهبری دربارۀ معنای دولت اسلامی می فرمایند:
1. دولت اسلامى یعنی تشكيل منش و روش دولتمردان- يعنى ماها- به گونه اسلامى.[17]
2. اسم ما دولت اسلامى باشد، كافى نيست؛ بايد عمل و جهتگيرى ما اسلامى باشد. اگر در اينها اختلال پيدا شد، حركت مستمر و مداوم و پويندهيى كه لازم است تا دولت اسلامى به صورت كامل شكل بگيرد، دچار نُكث مىشود و طبعاً كار عقب مىافتد.[18]
3. معناى شعار دولت اسلامى اين است كه ما مىخواهيم اعمال فردى، رفتار با مردم، رفتار بين خودمان، و رفتار با نظامهاى بينالمللى و نظام سلطهى امروز جهانى را به معيارها و ضوابط اسلامى نزديكتر كنيم.[19]
ایشان در تشریح وضعیت فعلی دولت اسلامی می فرمایند؛ «امروزه دولت ما، یعنی مسئولان قوه مجریه، قوه قضائیه، قوه مقننه، که مجموع اینها دولت اسلامی است، سهم خوبی از حقایق اسلامی و ارزشهای اسلامی دارد، اما کافی نیست، اولش خود من، باید بیشتر به سمت اسلامی شدن، مسلمان شدن و مؤمنانه و مسلمانانه زندگی کردن برویم».[20] و در جایی دیگر اضافه میکنند؛ «دولت اسلامی دولتی است که بتواند مقاصدی را که ملت ایران و انقلاب عظیم آنها داشت، تأمین کند».[21] آیت الله خامنه ای با اشاره به نقش مهم مسئولین در تحقق دولت اسلامی می فرمایند؛
1. رسيدن به آن هدفها، مردان خودش را مىخواهد. ... يعنى كسان و عناصر و كارگزارانِ خودش را مىخواهد. به قول شاعر، آن دو صد من استخوان را داشته باشند، تا بتوانند اين صد من بار را بردارند.[22]
2. تحقق اين واقعيتها در زندگى مردم، مردان و عناصر مؤمن و معتقد به خودش را- كه داراى صفات و خصوصيات لازم هم باشند- مىطلبد؛ اين مىشود دولت اسلامى.[23]
3. این نظام فقط شکل نیست، محتوایی دارد، یعنی کارهایی باید در واقعیت زندگی مردم صورت بگیرد، تحقق این واقعیتها در زندگی مردم، مردان و عناصر مؤمن و معتقد به خودش را که دارای صفات و خصوصیات لازم باشد می طلبد، این می شود دولت اسلامی، دولت اسلامی شامل همه کارگزاران نظام اسلام است، نه فقط قوه مجریه، یعنی حکومتگران و خدمتگذاران عمومی، اینها باید جهتگیریها و رفتار اجتماعی و رفتار فردی خود و رابطهشان با مردم را با معیارهای اسلامی تطبیق دهند تا بتوانند به آن اهداف برسند، بعد هم باید آن جهتگیریها را مدّ نگاه خودشان قرار دهند و به سرعت به سمت آن جهت گیریها حرکت کنند. [24]
4. اگر ما خود را اصلاح كنيم، جامعه اصلاح شده است. ما هنوز به كشور اسلامى نرسيدهايم.[25]
5. همهى ما انسان هاى ناقصى هستيم. ما به قدر توان و تلاشِ خود مىخواهيم مجموعهى كارگزاران حكومت را- كه خودمان هم جزو آنها هستيم- به نقطهيى برسانيم كه با نصاب جمهورى اسلامى تطبيق كند. ما مىخواهيم خود را به حد نصاب نزديك كنيم.[26]
البته ایشان علاوه بر تاکیدهای مکرر در مورد ضرورت خودسازی مسئولین برای ایجاد دولت اسلامی، به سایر ابعاد دولت سازی اسلامی یعنی اجزا و ارکان دولت و همچنین نظامات اداری نیز اشاره نموده و ضرورت نهاد سازی و ایجاد ساز و کار دولت سازی را اینگونه متذکر می شوند؛ «منظور از دولت اسلامی این است که بر اساس آنچه که در دورهی تعیین نظام اسلامی بوجود آمد، یک قانون اساسی درست شد، نهادها و بنیانهای ادارهی کشور و مدیریت کشور معین شد، این مجموعهی نهادهای مدیریتی دولت اسلامی است، در اینجا منظور از دولت فقط قوه مجریه نیست، یعنی مجموع دستگاه های مدیریتی کشور که اداره یک کشور را بر عهده دارند، نظامات گوناگون اداره کنندهی کشور»[27] و در تکمیل نکات قبلی در دیداری دیگر اضافه میکنند که؛ «دولت اسلامی یعنی ساز و کارها و نهادسازیهای لازم برای ایجاد آن جامعهی اسلامی».[28]
همانگونه که قبلاً اشاره شد، از آنجا که انقلاب اسلامی هم اکنون در این مرحله، یعنی مرحله دولت سازی اسلامی قرار دارد، لذا بیشتر رهنمودهای آیتالله خامنهای بر بیان اهمیت، ضرورت، ویژگیها و چگونگی اجرای این گام متمرکز بوده است، بر این اساس از مجموعه رهنمودهای رهبری چنین استنباط میشود که:
1. دولت فقط محدود به قوه مجریه نمیشود، بلکه همه قوای سه گانه و سایر نهادهای حکومت اسلامی نیز مخاطب دولت اسلامی هستند، اما نکته مهمتر این است که ارکان و اجزای مورد اشاره با وجود مسئولین آنها هویت پیدا میکند، بنابراین مفهوم دولت اسلامی را باید ابتدا در رفتار و عملکرد مسئولین نظام جستجو کرد و سپس سایر ابعاد آن از جمله نهاد سازی، نظامات اداری و سایر الزامات را مورد توجه قرار داد. بنابراین معنای واقعی دولت اسلامی از نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی در مرتبه اول، دولتی است که مسئولین آن از حداکثر معیارها و شاخصههای اخلاقی و رفتاری یک مسلمان واقعی برخوردار باشند.
2. دولت اسلامىيى كه بتواند مقاصدى را كه ملت ايران و انقلاب عظيم آنها داشت تأمين كند، دولتى است كه در آن رشوه نباشد، فساد ادارى نباشد، ويژهخوارى نباشد، كمكارى نباشد، بىاعتنايى به مردم نباشد، ميل به اشرافىگرى نباشد، حيف و ميل بيتالمال نباشد، و ديگر چيزهايى كه در يك دولت اسلامى لازم است.[29]
3. بايد به سمت زندگى علوى(ع) برويم. ... بايد روح زندگى علوى(ع)- يعنى عدالت، تقوا، پارسايى، پاكدامنى، بىپروايىِ در راه خدا و ميل و شوق به مجاهدتِ در راه خدا- را در خودمان زنده كنيم؛ بايد به سمت اينها برويم؛ اين اساسِ كار ماست.[30]
4. قواى مقنّنه و قضايّيه و مجريّه و مسؤولان گوناگون ما بايد بتوانند تا حدّ قابل قبولى خود را با اين قالبها و معيارهاى دينى و اخلاقىِ اسلامى تطبيق دهند.[31]
مقام معظم رهبری دربارۀ چگونگی دستیابی و تحقق دولت اسلامی معتقدند که: 1. چون اين در وهلهى اول فراهم نيست؛ بتدريج و با تلاش بايد به وجود آيد؛ 2. براى اينكه آن مقصود- يعنى كشور اسلامى- به طور كامل محقق شود، احتياج است كه دستگاه حاكمهى كشور در عمل خود، در سازماندهى خود و در چگونگى رفتار خود، به طور كامل اسلامى عمل كند.
ایجاد کشور یا جامعه اسلامی
پس از شکل گيري دولت اسلامي، ثمره اين دولت، تلالو و تشعشع نظام اسلامي خواهد بود. بدين معنا که کارويژه اصلي دولت اسلامي، «ايجاد کشور اسلامي» مي باشد که خود مرحله چهارم فرآيند تحقق انقلاب اسلامي به شمار ميرود: «اگر دولت به معنای واقعی کلمه اسلامی شد، آنگاه کشور به معنای واقعی کلمه اسلامی خواهد شد، عدالت مستقر خواهد شد، تبعیض از بین خواهد رفت، فقر به تدریج ریشه کن میشود، عزت حقیقی برای مردم بوجود میآید، جایگاهش در روابط بینالملل ارتقاء پیدا می کند، این می شود کشور اسلامی».[32]
با تعبیر دیگر ایشان در بیان مفهوم جامعه اسلامی میفرمایند؛ «جامعه اسلامی یعنی چه؟ یعنی جامعهای که در آن آرمانهای اسلامی، اهداف اسلامی، آرزوهای بزرگی که اسلام برای بشر ترسیم کرده است، تحقق پیدا کند، جامعه عادل برخوردار از عدالت، جامعه آزاد، جامعهای که مردم در آن، در اداره کشور، در آینده خود، در پیشرفت خود دارای نقشند، دارای تأثیرند، جامعهای دارای عزت ملی و استغنای ملی، جامعهای برخوردار از رفاه و مبرا از فقر و گرسنگی، جامعهای دارای پیشرفت های همه جانبه، پیشرفت علمی، پیشرفت اقتصادی، پیشرفت سیاسی و بالأخره جامعهای بدون سکون، بدون رکود، بدون توقف و در حال پیشروی دائم، این آن جامعهای است که ما دنبالش هستیم، البته این جامعه تحقق پیدا نکرده، ولی ما دنبال این هستیم که این جامعه تحقق پیدا میکند».[33]
و این مفهوم را اینگونه مورد تاکید قرار میدهند؛ «همان جامعه اسلامیای که من در کرمانشاه تصویر و تشریح کردم؛ آن عدالت، آن مردم سالاری به معنای واقعی کلمه، آن کرامت انسانی، آن آزادی اسلامی، با پیشرفت، با قدمهای استوار ما، با خسته نشدن ما، با حفظ نور امید در دلهای ما، به توفیق الهی به دست همین جوانان تحقق پیدا خواهد کرد».[34] البته مقام معظم رهبری تحقق این هدف را مشروط به عوامل دیگری دانسته و چنین بیان میدارند؛ «اگر به توفیق الهی بتوانیم در این جهت [خودسازی] خود را کامل کنیم و قدمهایی را که بحمدالله تا امروز برداشته شده، کامل کنیم، آن وقت کشور اسلامی به همان شکلی که گفتیم، به وجود خواهد آمد».[35]
در تعریف رهبری، کلید واژههای جامعه یا کشور اسلامی عبارتند از: عدالت، پیشرفت، پیشرفت علمی، پیشرفت اقتصادی، پیشرفت سیاسی، رفاه، مردم سالاری، کرامت انسانی، عزت حقیقی، عزت ملی و استغنای ملی، آرمانهای اسلامی، اهداف اسلامی، آرزوهای بزرگ، جامعه عادل، جامعه آزاد، جامعهای بدون سکون، بدون رکود، بدون توقف، بدون تبعیض، مبرا از فقر و در حال پیشروی دائم و سایر واژههای مشابه دیگری که شالوده و درون مایه یک جامعه اسلامی را تشکیل میدهد.
شکل گیری تمدن اسلامی
بر طبق دیدگاه مقام معظم رهبری اگر توانستيم مرحلۀ ایجاد کشور اسلامی را به سلامت طي کنيم، آنگاه مرحله بعدي ايجاد دنياي اسلام است. به اين ترتيب مرحله نهايي انقلاب و در حقيقت تحقق آرمانيترين شعار انقلاب، «ايجاد دنياي اسلام» و دستيابي به تمدن عظيم اسلامي خواهد بود: «از کشور اسلامی میشود دنیای اسلامی [تمدن اسلامی] درست کرد، الگو که درست شد، نظایرش در دنیا درست خواهد شد».[36] البته ایشان یادآوری میکنند که؛ «نمیشود توقع داشت که من و شما خود را اصلاح نکنیم، اما دنیا را اصلاح کرده باشیم»[37] اما مجدداً این نکته را یادآوری میکنند که «وقتی کشور اسلامی پدید آمد، تمدن اسلامی به وجود خواهد آمد، آن وقت فرهنگ اسلامی فضای عمومی بشریت را فرا خواهد گرفت، اینها همهاش با مراقبت و با تقوا عملی است، تقوای فردی و تقوای جماعت و امت]».[38] و این مهم همان نکتهای است ایشان از آن به عنوان هدف نهایی نام میبرند و میافزایند؛ «جامعهای که به عبودیت خدا می رسد، یعنی به معرفت کامل خدا میرسد، تخلق به اخلاقالله پیدا میکند، آن نهایت کمال انسانی است. بنابراین هدف نهایی آن است … خُب وقتی یک چنین جامعهای بوجود آمد، زمینه برای ایجاد امت اسلامی، یعنی گسترش این جامعه هم بوجود خواهد آمد]».[39] مقام معظم رهبری در تشکیل دنیای (امّت، تمدن) اسلامی رعایت نکات زیر را ضروری می دانند:
1. رعایت تقوا: از مهمترین توصیه های رهبری در تشکیل تمدن اسلامی رعایت تقوا است. ایشان می گویند: «چرا ما عقب مانديم؟ چون تقوا را از دست داديم. اين همان شدت هايى است كه با تقوا برطرف مى شود». و یا می فرمانید: « امروز عزت و اقتدار و عظمت ملت ايران در چشم مردم دنيا و دولتها و حتّى دشمنانش با اكثر كشورهاى اسلامى قابل مقايسه نيست؛ اين به خاطر تقواست. هر چه كمبود داريم، به خاطر بىتقوايى است».[40]
2. خودسازی: «ببينيد؛ فرآيند تحقّق نظام اسلامى، همينطور قدم به قدم به نتايج نهايى خود نزديك مىشود. نمىشود توقّع داشت كه من و شما خود را اصلاح نكنيم؛ اما دنيا را اصلاح كرده باشيم يا كشور، اسلامى شود؛ نه. ما بايد به خود بپردازيم».[41]
3. استقامت و پايدارى: «پس يكى از چيزهايى كه ما لازم داريم، استقامت و پايدارى است. استقامت، يعنى مسير و جهتگيرى را گم نكنيم و مرتب خطاها را اصلاح كنيم و از اينكه به ما بگويند خطا كردهايد، بدمان نيايد».[42]
[1]. process
[2] . بیانات در دیدار دانشجویان کرمانشاه؛ ۲۴/07/1390.
[3] . بیانات در خطبه های نماز جمعه تهران؛ ۲۸/0۵/1384.
[4] . بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام؛ ۱۲/۹/1379.
[5]. jahanbein.ir
[6]. جهانبین، فرزاد، دیدگاه حداقلی به اسلام، موضوع تمدن سازی اسلامی را منتفی می کند، در آدرس اینترنتی زیر:
http://www.mehrnews.com/news/3929471
[7] . بیانات در دیدار کارگزاران نظام؛ 21/09/1380.
[8] . بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم؛ 27/07/1389.
[9] . بیانات در دیدار شرکتکنندگان در هماندیشی علمای اهل تسنن و تشیع؛ 25/10/1385.
[10] . بیانات در دیدار روحانیون و طلاب تشیع و تسنن کردستان؛ 23/02/1388.
[11] . بیانات در دیدار کارگزاران نظام؛ 21/09/1379.
[12] . بیانات در دیدار دانشجویان کرمانشاه؛ ۲۴/07/1390.
[13] . بیانات در خطبه های نماز جمعه تهران؛ ۲۸/0۵/1384.
[14] . بیانات در دیدار با اعضای هیئت دولت؛ 08/0۶/1384. «نظام اسلامى يعنى چه؟ يعنى منبع تقنين و معيار و ملاك اجرا و اركان تصميمگيرى در كشور معلوم شد چيست؛ اركان حكومت- قوه ى مجريه، قوهى مقننه، رهبرى، قوه ى قضاييه و ديگر اركان- چيده شد و قانون اساسى آمد همهى اينها را تثبيت كرد؛ لذا پايه گذارى هاى اصولى انجام گرفت».
[15] . جهانبین، فرزاد، مسائلی برای تامل در حلقات پنج گانه از انقلاب اسلامی تا تمدن نوین اسلامی، بنگرید به: jahanbein.ir
[16] . بیانات در خطبه های نماز جمعه تهران؛ ۲۸/0۵/1384.
[17] . بیانات در دیدار کارگزاران نظام؛ 21/09/1379.
[18] . بیانات در دیدار با اعضای هیئت دولت؛ 08/0۶/1384.
[19] . همان.
[20] . بیانات در دیدار مسئولان نظام؛ 0۶/۸0/13۸۳.
[21] . بیانات در خطبه های نماز جمعه تهران؛ ۲۸/0۵/1384.
[22] . بیانات در دیدار با اعضای هیئت دولت؛ 08/0۶/1384.
[23] . همان.
[24] . بیانات در دیدار با اعضای هیئت دولت؛ 0۸/0۶/13۸۴.
[25] . بیانات در دیدار کارگزاران نظام؛ 21/09/1380.
[26] . بیانات در دیدار با اعضای هیئت دولت؛ 08/0۶/1384.
[27] . بیانات در دیدار دانشجویان کرمانشاه؛ ۲۴/07/1390.
[28] . همان.
[29] . بیانات در خطبههای نمازجمعه؛ 28/05/1384.
[30] . بیانات در دیدار کارگزاران نظام؛ 06/08/1383.
[31] . بیانات در دیدار کارگزاران نظام؛ 21/09/1380.
[32] . بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام؛ ۱۲/09/1379.
[33] . بیانات در دیدار دانشجویان کرمانشاه؛ ۲۴/07/1390.
[34] . بیانات در اجتماع مردم کنگاور؛ ۲۷/07/13۹۰.
[35] . بیانات در خطبه های نماز جمعه تهران؛ ۲۸/0۵/1384.
[36] . بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام؛ ۱۲/09/1379.
[37] . بیانات در جمع کارگزاران نظام؛ ۲۱/0۹/13۸۰.
[38] . بیانات در خطبه های نماز جمعه تهران؛ ۲۸/0۵/1384.
[39] . بیانات در دیدار دانشجویان کرمانشاه؛ ۲۴/07/1390.
[40] . بیانات در خطبه های نماز جمعه تهران؛ ۲۸/0۵/1384.
[41] . بیانات در جمع کارگزاران نظام؛ ۲۱/0۹/13۸۰.
[42] . همان.