در این مقاله نسبت آرمان گرایی و واقع گرایی را از دیدگاه مقام معظم رهبری مورد بررسی قرار خواهیم داد. رهبری بیانات زیادی درباره این موضوع داشته و سعی نموده است در مقاطع مختلف، اندیشۀ خود را پیرامون این مسأله بیان نماید. به طوری که یکی از دغدغه های رهبری حلّ همین موضوع آرمان گرایی و ارتباط آن با واقع گرایی بوده است. رويكرد آیت الله خامنه ای نسبت به مسائل گوناگون در زمینه های سیاست، اقتصاد، علم، هنر و ... را میتوان تحت عنوان كلی «آرمانگرايی واقعبينانه» درك و تبيين نمود.
اشتراک گذاری :
مقام معظم رهبری از يك سوی تأکید می کنند در همه حوزهها، ذرهای از آرمانهای اصيل اسلامی و انقلابی نباید کوتاه آمد و از سوی ديگر اين آرمانها را در حوزه واقعيتها و با توجه و شناخت دقيق واقعيتهای عينی، به شيوهای عقلانی و معتدل پی گيری کرد. ما پیش از آن که ایدۀ «آرمان گرایی واقع بینانه» رهبری را مورد بررسی قرار دهیم، چند نکتۀ مهم را متذکر می شویم.
نخستین مسأله ای که ذهن نگارنده این سطور را به خود جذب می کند، انتخاب هوشمندانه و استراتژیک رهبری در مقام مخاطب سخنان خود دربارۀ «آرمان گرایی واقع بینانه» است؛ تحلیل بیانات رهبری نشان می دهد که اغلب سخنان ایشان در این باره در حضور دانشجویان و جوانان بوده است و از طرفی، هنگامی که سخن ایشان در جمع این طبقه نبوده، مقصود و مخاطب ایشان این جریان بوده است. اما علت این انتخاب چیست؟
این انتخاب، همان طور که گفته شد، استراتژیک است و به هیچ وجه تصادفی نیست. در مقام تحلیل می توان گفت که چنین انتخابی نشان در هوشمندی و توانایی انسان شناسی رهبری نهفته شده است. معمولاً اینطور بوده که جوانان توانایی شکستن عادات و رسوم رسوب شده و ایجاد گفتمان جدیدی از سبک زندگی را دارند؛ در حالی که این امر کمتر در بین جماعتِ پیرانِ محافظه کار یافت می شود. با این حال، احساسات جوانی باید با تدبیر پیری آمیخته گردد. به زبان سعدی:
که کار آزموده بُوَد سالخورد ز تدبیر پیر کهن بر مگرد
جوانان به نیروی و پیرای به رای در آیند بنیاد رویین ز پای
به همین دلیل است که اکثراً مخاطب سخنان رهبری دربارۀ «آرمانگرایی واقع بینانه» با جوانانِ فعالِ دانشجویی است و ایشان معتقدند که آرمان های انقلاب اسلامی «بدون نیرو و نشاط و جسارت جوانی، قابل تعقیب و قابل دسترسی نیست».[1] رهبری دربارۀ نسبت «جوان دانشجو و عنصر انقلابی با آرمان های انقلاب» معتقدند که اگر نیروی جوانی، یعنی قدرت فکری و بدنی، و نشاط و روحیه و حالت تحرک، و همچنین جسارت در خط شکنی ها، که در جوان به عنوان یک خصیصه وجود دارد، نباشد، دستیابی به آرمان ها محقق نخواهد نشد.[2] چنین است که مقام معظم رهبری جوان ها را در دست یابی و تحقق آرمان های انقلاب اسلامی، دارای مسئولیت های بزرگی می داند و معتقد هستند آنان در نیل به چنین آرمان هایی، کارآمدی بسیار بالایی هم دارند. حضرت آیتالله خامنهای نسل جوان کنونی را بسیار تواناتر، آگاهتر و هوشمندتر از نسل اول انقلاب برشمردند و با اشاره به جنبش دانشجویی تأکید کردند: جنبش دانشجویی به معنای حرکت جهادی در مسیر و در خدمت آرمانهای انقلاب است و نه بر ضد آرمانها سخن گفتن. به همین دلیل، رهبری از شهید بهشتی نقل می کنند که: «دانشجو مؤذّن جامعه است؛ وقتی که خواب بماند، مردم هم خواب می مانند».[3] بنابراین، از دیدگاه رهبری، دانشجو، آرمان خواه، بیدارگر، گفتمان ساز، عاشق آرمان های بزرگ و «موتور حرکت یک جامعه است».[4]
چرا آرمان ها اهمیت دارند؟
همان طور که توضیح داده شد، مقام معظم رهبری تأکید زیادی بر روی آرمان خواهی، به خصوص در میان نیروی جوان دانشجوی فعال، دارند. ایشان با ابراز نگرانی از خطر «شتشوی آرمان های انقلاب»، بر ادامه و پیگیری آرمان های اسلام و انقلاب پافشاری می کنند. دلیل این پافشاری را می توان در اهمیت آرمان خواهی دانست. از دیدگاه رهبری آرمان ها به دلایل زیر از اهمیت دارد:
1. اگر ملتی بدون آرمان شود، همانند وضعیت امروز جوامع غربی از درون تهی و پوچ خواهد شد.[5]
2. آنچه که موجب شوق به پیشرفت و حرکت در ملتها میشود، آرمانها هستند و هرچه این آرمانها والاتر، مجربتر و نورانیتر باشند، حرکت صحیحتر خواهد بود.[6]
3. باید آرمان و خط روشن و افق واضحی در مقابل وجود داشته باشد که به انسان جهت بدهد.[7]
4. بدون آرمان، نه میشود درست زندگی کرد و نه تلاش انسان، منضبط خواهد بود.[8]
5. آرمان به مثابۀ راه علاج: ملت ایران یک راه علاج دارد و همان راه علاجی است که تا امروز دنبال کرده و آن، ایستادگی و تمسّک به آرمان ها و اصولِ خود و حضور در صحنه است.[9]
6. غفلت از آرمان ها موجبِ سستی و سلطۀ استکبار خواهد شد: اگر ملتی از مبارزه در راه آرمان خود دست بکشد و از آنچه درست میداند، لحظهای غفلت کند، همان بر سرش خواهد آمد که دنیای اسلام و امت اسلامی و ملتهای این منطقه در طول قرن ها بر سرشان آمد.[10]
7. انسانهای بیآرمان، با وجود داشتن تجهیزات و سلاح هم درواقع هیچ هستند.[11]
8. انسان ها هميشه تشنهى آرمان هاى انسانىاند و آرمان ها در طول زمان يكسان است ... آرمان ها چون فطری انسان است، از بین رفتنی نیست.[12]
9. اهتمام جدی به آرمانهای دینی و الهی لازمهی پیشرفت واقعی کشور است.[13]
در اینجا، نخست، دیدگاه رهبری در مورد ایدۀ «آرمان گرایی واقع بینانه» را مورد بررسی قرار می دهیم، و سپس، پیامدها و نتایج چنین تفکری را روشن خواهیم ساخت.
آرمان گرایی واقع بینانه
مقام معظم رهبری در بررسی شاخص ها و ویژگی های «آرمان گرایی»، دو نکته را مورد توجه قرار می دهند: 1. آرمانخواهی یعنی اینکه واقعیّت ها نباید ما را از آرمان ها دور کند؛ واقعیّت ها باید مثل پلّکانی ما را به آرمان ها نزدیک کند.[14] و 2. آرمانگرائی یعنی پایبندی به ارزش ها و اصول و آرمان ها و تأثیرگذاری و تأثیرناپذیری از جهت مخالف و جبههی مخالف.[15]
اما پرسش اساسی ما این است که شاخص ها و ویژگی های «آرمان گرایی واقع بینانه» از دیدگاه آیت الله خامنه ای چیست؟ چنین به نظر می رسد که زمانی می توان برداشت صحیحی از ایدۀ رهبری داشت که نسبت بین مفهوم «آرمان گرایی واقع بینانه» با مفاهیمی نظیر محافظه کاری، واقع گرایی، مصلحت اندیشی مشخص گردد. بنابراین، در ادامه، نسبت بین مفاهیم با مفهوم آرمان گرایی واقع بینانه» مورد بررسی قرار می دهیم.
نسبت آرمان گرایی واقع بینانه با واقع گرایی
آرمانگرا اگر واقعيتها را درك و فهم نكند با توجه به خصلت غيرمطلوب بسياری از واقعيتها در دام رويكرد غيرمنطقی و افراطی فرو میغلتد و واقعبينی اگر به واقعگرايی تبديل شود و آرمانها فراموش شوند، آنچه حاصل میشود انفعال و سازش با واقعيتها و انديشه و تصميم و عمل در چارچوب تنگ اين واقعيتها خواهد بود. در اينجا توجه به تمايزی كه ميان واقعبينی و واقعنگری وجود دارد مهم است. بر اين مبنا، مقام معظم رهبری واقعبينی را مطرح می کنند نه واقعگرایی. واقعگرايی پذيرش و سازش با واقعيتهاست، تسليم شرايط و وضعيت موجود شدن است و در موضعی انفعالی نسبت به وضع موجود تصميم گرفتن و عمل كردن اما در واقعبينی، شاهد نوع خاصی از حكمت هستيم. لحاظ كردن شرايط موقعيتی در تصميمگيریها در عين التزام به اصول اساسی و بنيادين كه به طور خلاصه میتوان آن را تركيب شرايط نامعين با اصول معين دانست. نوع انديشهورزی مقام معظم رهبری بيشترين تقارن را با اين تعريف دارد. از این منظر، نظام جمهوری اسلامی هم اگر ذرهای از آرمانگرايی واقعبينانه فاصله بگيرد، دچار خسران خواهد شد.[16]
نسبت آرمان گرایی واقع بینانه با محافظه کاری
یکی از مهمترین آفاتی که انقلاب اسلامی را تهدید می کند و همه اقشار جامعه در معرض ابتلای به آن هستند، «محافظه کاری» است. اما وجود این بیماری، مخصوصاً در جوانان، دانشجویان و نخبگان سیاسی، که موتور محرک جامعه و همین طور، مورد توجه رهبری هستند، بسیار خطرناک تر است. با اندکی تأمل و مطالعۀ مقاطعی از تاریخ انقلاب که عملکرد مسئولین در آن دوره محافظه کارانه بوده است و نیز بررسی نتایج آن، میتوان به خطرات «محافظه کاری» پی برد؛ این خطر تا آنجایی است که آیت الله خامنه ای محافظه کاری را «قتلگاه انقلاب» دانسته اند.[17] آیت الله خامنه ای بر این عقیده هستند که آرمان خواهی مخالف محافظه کاری است نه مخالف واقع بینی. در واقع، نقطۀ مخالف آرمان خواهی، محافظه کاری است. از دیدگاه رهبری، ما امروز در ایران، دو گونه راه را در مقابل خود داریم: 1. راه سازش و محافظه کای؛ که پذیرش وضع موجود است؛ و 2. راه ترسیم آرمان ها و اتکای به خود.[18] ایشان در این باره می فرمایند:
محافظهکاری یعنی شما تسلیم هر واقعیّتی -هرچه تلخ، هرچه بد- باشید و هیچ حرکتی از خودتان نشان ندهید؛ این محافظهکاری است. معنای آرمانگرایی این است که نگاه کنید به واقعیّت ها و آنها را درست بشناسید؛ از واقعیّت های مثبت استفاده کنید، با واقعیّت های سلبی و منفی مقابله کنید و مبارزه کنید. این معنای آرمانگرایی است.[19]
رهبری با انتقاد از محافظه کاری دانشجویان و معرفی این ویژگی به عنوان یکی از بدترین اشکالات محیط های دانشجویی، می فرمایند: «بدترین اشکال و اشکال وارد بر محیط دانشجویی این است که دانشجو دچار محافظه کاری شود و حرفش را با ملاحظه ی موقع و مصلحت خیالی بیان کند ... فرق شمای جوان و دانشجو و صادق و پاکیزه دل، با یک آدم سیاسیکار باید در همین باشد. البته در کنار صراحت، صداقت در نیت هم وجود داشته باشد و اگر دانشجو خطا کرد، خطایش را سریع بپذیرد».[20]
رهبری در حالی که آرمان گرایی را عین عقلانیت می دانند، معتقدند که عقلانیت با محافظهکاری فرق دارد: «محاسبهی عقلانی را با محاسبهی محافظهکارانه به هیچوجه مخلوط نکنید؛ اینها دو چیز است».[21] بنابراین، از دیدگاه رهبری شرایط وضع موجود نباید ما را از آرمان ها دور کند؛ واقعیّت ها باید مثل پلّکانی ما را به آرمان ها نزدیک کند: «اگر یک واقعیّتِ مزاحمی هم پیدا شد، با آن مقابله کنیم، معارضه کنیم، از سر راه برداریم؛ آرمانخواهی یعنی این. البتّه نقطهی مقابلش ... محافظهکاری است؛ یعنی با واقعیّتها بسازیم، بدش را هم قبول کنیم، خوبش را هم قبول کنیم، بهعنوان اینکه «چهکار می شود کرد، چارهای نداریم» بگذرانیم که خب، بدیهی است که سرنوشت یک چنین ملّتی به کجا خواهد رسید».[22]
نسبت آرمان گرایی واقعبینانه با مصلحت اندیشی
رهبری معتقدند که آرمانگرایی واقعبینانه به هیچ وجه به معنای پرخاشگری کردن و برخی از «مصلحت های لازم» را ندیده گرفتن نیست. ملاحظۀ مصلحت امری ضروری است. رهبری در این باره می فرمایند: «آرمانگرائی بههیچوجه به معنای ... مصلحت های لازم را ندیده گرفتن، نیست. مصلحت هم شده یک اسم منفور؛ آقا مصلحتگرائی می کنند! خب، اصلاً باید ملاحظهی مصلحت بشود. هیچ وقت نباید گفت که آقا حقیقت با مصلحت همیشه منافات دارد؛ نه، خود حقیقت یکی از مصلحت هاست، خود مصلحت هم یکی از حقایق است. اگر مصلحتاندیشیِ درست باشد، باید رعایت مصلحت را کرد؛ چرا نباید رعایت مصلحت را کرد؟ باید مصالح را دید».[23] رهبری معتقدند که برآیند «آرمان گرایی تشکل ها و نخبگان دانشجویی» و چالش مسؤولان با مصلحت ها»، برآیند معتدل و مطلوبی را شکل خواهد داد.[24]
آرمان گرایی واقع بینانه: با توضیحات فوق، می توان با توان بیشتری به توضیح در باب دریافت و برداشت مقام معظم رهبری از مفهوم «آرمان گرایی واقع بینانه» بپردازیم.مطالب فوق نشان می دهد که رهبری با تمایز قائل شدن بین مفهوم واقع گرایی به عنوان یک مکتب فکری، که به محافظه کای ختم می شود، با مفهوم واقع بینی، منظومۀ فکری خود را آشکار می کنند. رهبری در این باره می فرمایند:
بعضی ها اشتباه می کنند که در مقابل آرمانگرایی، واقعبینی را مطرح می کنند. در نظر اینها واقعبینی نقطه مقابل آرمانگرایی است. این خطای بزرگی است؛ چون آرمانگرایی، خودش واقعیت ها را در جامعه می سازد. یک مجموعه با آرمان و دارای هدف های بلند می تواند واقعیت ها را طبق آرمان خود شکل دهد و بهوجود آورد. دنیا اینطور پیش رفته است. آرمان ها را کنار بگذاریم، به بهانه واقعبینی!؟ این کمال غفلت است. آرمانگرایی بهوجود آورنده واقعیت های شیرین و مطلوب است. وقتی یک انسان، یک مجموعه و یک ملت با مسؤولان و دستاندرکارانش پای آرمان ها ایستادند و حاضر نشدند کوتاه بیایند و برایش کار کردند، چه اتّفاقی میافتد؟ واقعیت ها به سمت آرمان ها تغییر می کند. این خودش بزرگ ترین واقعیت و قانون زندگی است؛ چرا بعضی این را فراموش می کنند؟[25]
مقام معظم رهبری این پرسش را مطرح می کنند که: «نسبت آرمان ها با واقعیت هائی كه وجود دارد، چیست؟». پاسخ رهبری این است که ما آرمان گرایی را صدردرصد تأیید می كنیم، دیدن واقعیت ها را هم صددرصد تأیید می كنیم. «آرمان گرائی بدون ملاحظهی واقعیت ها، به خیال پردازی و توهّم خواهد انجامید». عین بیانات رهبری این است که:
وقتی شما دنبال یك مقصودی، یك آرمانی حركت میكنید، واقعیت های اطراف خودتان را باید بسنجید و بر طبق آن واقعیت ها برنامهریزی كنید. بدون دیدن واقعیت های جامعه، تصور آرمان ها خیلی تصور درست و صحیحی نخواهد بود، چه برسد به دستیابی به آرمان ها.
رهبری در این زمینه مثالی را مطرح می کنند و می فرمایند «آرمانها مثل قلهاند». كسانی كه اهل گردش در كوهستان و رفتن به سمت قلهها هستند، قله را درست تصور می كنند. رسیدن به قله، یك آرمان است؛ آرمان ها را به این تشبیه كنید. انسان دوست می دارد به آن قله برسد. وقتی شما این پائین هستید، دوست می دارید بروید و برسید به آن نقطهی اوج و ستیغ این بلندی و ارتفاع؛ منتها واقعیتی وجود دارد؛ اگر بیتوجه به این واقعیت بخواهید این كار را بكنید، نیروی خودتان را هدر می دهید؛ آن واقعیت این است كه راه رسیدن به این قله، این نیست كه شما جلوی چشمت مشاهده می كنی كه حالا اینجا قله است، این هم دامنه است، بگیر و برو بالا؛ اینجوری نیست، راه دارد. اگر چنانچه شما بیاحتیاطی كردید، همینی كه جلوی چشم شما است، دامنه را گرفتید رفتید بالا، قطعاً به نقاطی خواهید رسید كه نه راه پیش رفتن دارید، نه راه عقب آمدن. اینهائی كه اهل رفتن به كوه و گردش در كوهستان هستند، چنین چیزی برایشان پیش میآید؛ برای بنده هم پیش آمده. وقتی انسان بدون آشنائی با راه حركت می كند، به نقطههائی می رسد كه راه جلو رفتن و عقب ماندن ندارد؛ با زحمت زیاد انسان باید خودش را از مشكل خلاص كند. واقعیت عبارت است از همین راه؛ راه را باید پیدا كرد.[26]
آیت الله خامنه ای معتقد است که بعضی وانمود می کنند که آرمانگرائی با واقعبینی نمی سازد؛ اما ایشان با رد این ادعا، می فرمایند: «بسیاری از آرمان های جامعهی ما و مطالبهی آنها جزو واقعیت های جامعه است». «مردم مایلند عزت ملی داشته باشند، مردم مایلند زندگی ایمان مدار و دین مدار داشته باشند، مردم مایلند در امور ادارهی کشور و مدیریت کشور سهیم باشند - یعنی مردمسالاری - مردم مایلند پیشرفت داشته باشند، استقلال سیاسی و اقتصادی داشته باشند؛ اینها خواستههای عمومی مردم است. این خواستهها، واقعیت های جامعه است؛ این واقعیت ها دقیقاً در جهت آرمانخواهی است؛ اینها که مسائل تحلیلی و ذهنی نیست، این ها که موهومات نیست، اینها که ذهنیات نیست؛ اینها "واقعیاتی" است که در جامعه وجود دارد. یک جامعهی زنده و مؤمن دنبال این چیزهاست؛ می خواهد عزت ملی داشته باشد، می خواهد استقلال داشته باشد، می خواهد پیشرفت داشته باشد، می خواهد آبروی بینالمللی داشته باشد؛ اینها خواستههائی است که مردم دارند؛ اینها در جهت آرمانهاست؛ و این خواستن، جزو واقعیتهای قطعی جامعه است. بنابراین "واقعیات" می تواند در خدمت و معطوف به آرمانها باشد. بله، ذکر آرمان ها بدون توجه به واقعیت ها و بدون ملاحظهی سازوکارهای معقول و منطقیِ رسیدن به آرمان ها، خیالپردازی است؛ آرمانها در حد شعار باقی خواهد ماند؛ لیکن وقتی که مسئولان کشور آرمان ها را به صورت منطقی و متین دنبال کردند، مردم همراهی کردند، اینجا آنجائی است که واقعیت های جامعه با آرمانها هماهنگ می شود. خب، این یک امر اساسی و یک پایهی اساسی برای حرکت کشور است».[27]
به طور کلی، مقام معظم رهبری بر این عقیده هستند که برای همۀ تصمیم گیری ها و اقدامات باید سه مؤلفۀ کلیدی را در نظر داشت. این مؤلفۀ اساسی عبارتند از:
مؤلّفۀ اوّل عبارت است از آرمانها و اهداف نظام جمهوری اسلامی؛ «كه این اهداف و آرمانها مطلقاً نبایستی از نظر دور بشود»؛ می توان آرمان نظام جمهوری اسلامی را در جملۀ كوتاهِ «حیات طیّبه» خلاصه كرد.[28]
مؤلّفۀ دوّم عبارت است از راههایی كه ما را به این اهداف می رساند؛ راهبردهای عمومی و كلّی؛ این راهبردها را بایستی شناخت: تكیۀ بر اسلامیّت، ملاحظۀ ظالم نبودن و مظلوم نشدن در تعاملات گوناگون، تكیۀ به آراء مردم و آنچه كه مردمسالاری را تشكیل می دهد و راهبردهایی از این قبیل؛ اینها سیاست های كلان و اساسی و راهبردهای اصلی نظام جمهوری اسلامی است برای رسیدن به آن آرمان ها؛ كار عمومی، تلاش عمومی، ابتكار عمومی، وحدت ملّی، و از این قبیل چیزهایی كه وجود دارد.[29]
و سوّم واقعیّات؛ «واقعیّات را هم باید دید؛ آنچه ما لازم داریم، آرمانگرایی با نگاه به واقعیّت ها است. واقعیّتها را هم باید درست فهمید، آنچه كه از واقعیّت ها موجب اقتدار است، آنها را باید شناخت؛ آنچه از واقعیّت ها كه كمبود و نقص است، آنها را هم باید شناخت؛ آنچه كه مانع حركت است، اینها را باید شناخت؛ واقعیّت ها را باید درست فهمید. من تعدادی از واقعیّت ها را اسم بردم در آنجا كه اینها واقعیّت های شیرین موجود ما است، همهاش نباید نقص ها را دید یا ضعف ها را دید. وجود فكرهای برجسته، وجود عناصر فعّال و مبتكر، رواج معرفت دینی و معنویّت در بین بخش وسیعی از نسل جوان، بقاء شعارهای دینی و اسلامی، نفوذ روزافزون نظام جمهوری اسلامی در منطقه و در عالم؛ اینها واقعیّت هایی است كه وجود دارد؛ این واقعیّت ها را هم باید دید. البتّه واقعیّت های تلخی هم در كنار این، مثل همهی زندگی انسان كه مخلوطی از شیرینی و تلخی است، وجود دارد؛ با تكیهی به آن واقعیّت های شیرین و تقویت آن ها، بایستی كوشش كرد برای اینكه واقعیّت های تلخ و نامطلوب زدوده بشوند یا كم بشوند.
این سه عنصر را باید در نظر داشت؛ یعنی آرمان ها را از نظر دور نداشت، راهبردها را نبایستی از نظر دور داشت، البتّه واقعیّت ها را هم باید دید».[30]
علاوه بر این سه مؤلفۀ اساسی، رهبری ویژگی ها و شاخص های دیگری نیز برای «آرمان گرایی واقع بینانه» تعریف کرده اند. ایشان معتقدند که آرمان های نظام اسلامی منظومهوار و به شکل یك مجموعهای است؛ بعضی از آرمان ها، اهداف غائیتر و نهائیترند، بعضیها اهداف كوتاهمدت ترند، اما جزو آرمان ها هستند؛ همۀ اینها را باید دنبال كرد.
علاوه بر نگرش کلی محور و سیستماتیک، رهبری می فرمایند که آرمان ها سلسله مراتب و درجات متفاوت دارند: «مجموعهی این خواستهها و هدف ها، منظومهی آرمانی اسلام را تشكیل می دهد. شما برای هر كدام از اینها كه تلاش كنید، تلاش برای آرمانها كردهاید. آن مجموعهای كه فرض كنیم در راه اقتصاد مقاومتی كار می كند، یا آن مجموعهای كه در زمینهی گسترش فرهنگ انقلابی و اسلامی در دنیای اسلام تلاش می كند، اینها همه دارند كار آرمانی می كنند. آن كسی كه همین تلاش را در زمینهی سیاسی و دیپلماسی دارد انجام می دهد، كارش آرمانی است. آن كسی كه فرضاً در زمینهی سلامت تلاش می كند، دارد كاری برای آرمان ها انجام می دهد. آرمان ها اینهایند؛ مجموعهی رتبههای مختلف برای آرمانها، و همه لازم».[31]
واقعیت چیست؟
سؤال مهمی که در اینجا مطرح می شود این است که منظور از مفهوم «واقعیت»[32] در عبارت «آرمان گرایی واقعبینانه» چیست. رهبری انقلاب اسلامی معتقدند که «واقعیّت ها نباید ما را از آرمان ها دور کند؛ واقعیّت ها باید مثل پلّکانی ما را به آرمان ها نزدیک کند»،[33] لذا واقعیّت ها را باید درست فهمید، «آنچه كه از واقعیّتها موجب اقتدار است، آنها را باید شناخت؛ آنچه از واقعیّتها كه كمبود و نقص است، آنها را هم باید شناخت؛ آنچه كه مانع حركت است، اینها را باید شناخت».[34] اما هشدار میدهند که باید واقعیتها را به معنای واقعی کلمه دید، نه آنچه که به عنوان واقعیت القاء می شود؛ چرا که یکی از کارهای دشمن در جنگهای روانی القای واقعیت های غیر واقعی است. «در تبلیغات گاهی یک واقعیتی را از آنچه که هست، چندین برابر بزرگتر نشان می دهند؛ در حالی که بعضی از واقعیتهای دیگر را اصلاً نشان نمی دهند».[35] به همین دلیل است که رهبری بر روی کلیدواژۀ «بصیرت» در فهم واقعیت واقعی و غیر واقعی تأکید واژهای ندارند.[36] رهبری در این باره می فرمایند:
آرمان ها با نگاه به واقعیت ها است كه قابل تحقق خواهند بود. اما واقعیت را ببینیم، نه آنچه كه با شگردهای دشمنانه، بهعنوان واقعیت به ما القاء می شود.[37]
توسعۀ جامعۀ مصرفی و رسانه ها اکنون بدان منجر شده که خود واقعیت اجتماعی به وسیله «شبیه سازی»[38] رو به زوال رفته و تصورات و مدلها جانشین انسان ها و اشیاء شده اند. به تعبیری، ما اکنون در عصر «فراواقعیت»[39] زندگی می کنیم که در آن واقعیت جای خود را به نشانه های محصول تکنولوژی و تصاویرِ محصول رسانه ها داده است؛ بازنمودها بازنمودهای بیشتری را پرورش میدهند بدون اینکه به آنچه «واقعاً» بازنمود شده اشاره بکنند. در واقع، مصداق ِ ان مثالِ «زنِ عروسکی باربی»[40] است که بیش از 30 عمل جراحی انجام داده تا شبیه آن عروسک بشود در حالی که خود آن عروسک بازنمودی از یک ایده آل غیرممکن است و نه یک زنِ واقعی.[41] به همین دلیل است که رهبر معظم انقلاب می فرمایند دشمنانی که در جبهه را در مقابل کشور و ملت وانقلاب ما تشکیل داده اند، سعی می کنند واقعییت سازی و واقعیت نمایی کنند. یک چیزهایی را به عنوان واقعیت های مسلم در نظر ما جلوه گر کنند اما واقعیت ها آنها نیست. «باید مواظب باشیم درگیر و دچار واقعیت سازی های خلاف واقع نشویم».[42]
پی نوشت:
[1] . بیانات در دیدار دانشجویان؛ 06/05/1392.
[2] . بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با دانشجویان، 6/5/1392.
[3] . بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان؛ 20/04/1394.
[4] . بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت؛ 24/09/1387.
[5] . دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با رهبر انقلاب؛ 28/06/1395.
[6] . همان.
[7] . بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان استان کرمان؛ 19/02/1384.
[8] . همان.
[9] . بیانات در خطبههای نمازجمعه؛ 24/11/1382.
[10] . بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان قزوین؛ 26/09/1382.
[11] . بیانات در مراسم مشترک دانشجویان دانشگاههای افسری ارتش؛ 04/10/1382.
[12] . بیانات در مراسم دانشآموختگی دانشجویان دانشگاه افسری امام علی(ع)؛ 03/09/1380.
[13] . دیدار نخبگان و دانشجویان بسیجی مدالآور دانشگاه شریف با رهبر انقلاب؛ 13/10/1395.
[14] . بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان؛ 20/04/1394.
[15] . بیانات در دیدار دانشجویان؛ 16/05/1391.
[16] . http://farsi.khamenei.ir
[17] . رهبری می فرمایند: «محافظهکاری و اکتفای به آنچه که داریم و نداشتن همت و بلندپروازی در همهی زمینههای فکر و فرهنگ، قتلگاه انقلاب است». .بیانات در دیدار با دانشجویان و اساتید دانشگاه امیر کبیر 9/12/79
[18] . بیانات در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاههای استان همدان؛ 17/04/1383.
[19] . بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان؛ 20/04/1394.
[20] . بیانات در دیدار با دانشجویان سراسر کشور؛ 07/07/1387.
[21] . بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت؛ 08/06/1384.
[22] . بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان؛ 20/04/1394.
[23] . بیانات در دیدار دانشجویان؛ 16/05/1391.
[24] . بیانات در دیدار جمعی از اعضای تشکلها و جمعی از نخبگان دانشجویی؛ 15/08/1382.
[25] . بیانات در دیدار جمعی از کشاورزان؛ 14/10/1382.
[26] . بیانات در دیدار دانشجویان؛ 06/05/1394.
[27] . بیانات در دیدار کارگزاران نظام؛ 03/05/1391.
[28] . بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری؛ 14/06/1392.
[29] . همان.
[30] . همان.
[31] . بیانات در دیدار دانشجویان؛ 06/05/1392.
[32]. the truth
[33] . بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان؛ 20/04/1394.
[34] . بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری؛ 14/06/1392.
[35] . بیانات در دیدار دانشجویان؛ 06/05/1392.
[36] . همان.
[37] . بیانات در دیدار دانشجویان؛ 06/05/1392.
[38]. simulation
[39]. Hyper-real
[40]. Barbie Doll Woman
[41] . نش، کیت، جامعهشناسی سیاسی معاصر، ص 59.
[42] . بیانات در دیدار کارگزاران نظام؛ 03/05/1391.